۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

نامه به عنایت فانی درباره مصاحبه با صادق طباطبائی

نامه نگارنده به عنایت فانی در باره مصاحبه‌اش با صادق طباطبائی:


آقای عنایت فانی!
سلام. امیدوارم خوب و خوش باشید. من چیزی از پیشینه روزنامه‌نگاری و تعلقات فکری شما نمی‌دانم اما بسیاری از برنامه‌های "به عبارت دیگر" شما را در اینترنت دیده‌ام و باورم این بوده است که شما روزنامه‌نگاری آشنا به مسائل ایران و مسلط به کار خودتان هستید و توانسته‌اید برنامه‌های خوبی تهیه کنید. شما و همکارانتان در برنامه "به عبارت دیگر" غالباً موفق می‌شوید پرسش‌های هوشمندانه‌ا‌ی مطرح کنید که حتی اگر مصاحبه شونده از پاسخگوئی به آنها ناتوان باشد یا خودداری کند، بیننده و شنونده شما انگیزه‌ای برای اندیشیدن به دست می‌آورد. شاید من گمان داشته باشم که قدری به بابک امیرخسروی و حسن شریعتمداری کم مهری کردید اما در عوض مهر شما به مهدی فتاپور آشکار بود و شاید چنین نکات کم و بیش جزئی در چارچوب آزادی روزنامه‌نگارانه و سلیقه فردی بگنجد و از اینرو قابل تحمل باشد.

مصاحبه شما با صادق طباطبائی اما از مقوله دیگری بود. صادق طباطبائی از محارم روح الله خمینی و احمد خمینی بوده، در دوره پرحادثه‌ای از تاریخ معاصر ایران دارای پست‌ها و مأموریت‌های ویژه بوده، در بسیاری مذاکرات پنهان و معاملات پرسش برانگیز پشت پرده رژیم جمهوری اسلامی شرکت داشته و به بسیاری از اسرار این رژیم آگاهی دارد. من اصراری ندارم که شما حتماً می‌بایستی درباره اتهامات وارده و بازداشت او در آلمان می‌پرسیدید اما مصاحبه شما با ایشان می‌توانست فرصتی باشد تا دستکم گوشه‌هائی از دانسته‌های صادق طباطبائی بازگو شود و با پرسش‌های هوشمندانه شما زاویه‌های تاریک دیگری از تاریخ معاصر ایران برای من و دیگر بینندگان شما روشن شود.

این مصاحبه اما فرصتی شد برای صادق طباطبائی تا در برنامه شما میدانداری کند، فخر بفروشد، پیشینه آخوندی- اشرافی خود را به رخ بکشد (و کسی به او نگوید که اجدادی که وی به آنان افتخار می‌کند قرن‌ها مروج خرافه، جهالت و خشونت بوده‌اند) و گذشته کم و بیش مبهم خود و سیاست‌های خانمانسوز و کشتارهای گسترده خمینی و اطرافیانش را با شیرین زبانی توجیه کند. من نمی‌دا‌نم که آیا شما واقعاً شیفته ظاهر برازنده، فخر فروشی و ظریفگوئی صادق طباطبائی شده بودید یا فقط چنین چیزی در چهره شما دیده می‌شد. به هر حال چنین شیفتگی‌هائی نیز انسانی‌اند و ممکن است برای هر یک از ما روی بدهند. بدیهی است که روزنامه‌نگار کارکشته‌ای مانند شما با چند ساعت برنامه هفتگی پیوسته امکان دارد چنین کاستی‌هائی را جبران کند.

چهره بی بی سی فارسیِ امروز با بی بی سیِ روزها و ماه‌های پیش از انقلاب ۱۳۵۷ تفاوت دارد. گزینه بی بی سی در آن سال‌ها چه بسا لانسه کردن ملی‌ها و مذهبی‌ها بود تا به این وسیله از پیشرفت چپ‌ها در ایران پیشگیری شود. شاید ادعا کنید که این نظریه توطئه گرایانه باشد، اما سیاستی بوده در راستای منافع و سیاست‌های کلان کشور بریتانیا و جائی برای گله هم برای ما ایرانی‌ها باقی نمی‌گذارد. امروزه خط بی بی سی فارسی بیطرفی و اعتماد سازی است. با توجه به پیشینه بی بی سی پرسش من و شاید بسیاری دیگر این باشد که اینبار بی بی سی فارسی در بزنگاه‌های تاریخی که پیش روی ما هستند چگونه از این اعتماد بهره برداری خواهد کرد. آیا شرافت و آزادیخواهی روزنامه نگاران بی بی سی فارسی در این بزنگاه‌های تاریخی تعیین کننده خواهد بود یا رهنمودهای وزارت خارجه بریتانیا تعیین خواهد کرد که چه نیروئی در ایران تقویت شود، چه نیروئی مسکوت بماند و چه نیروئی تضعیف شود؟

من امیدوارم که مصاحبه شما با صادق طباطبائی گونه‌ای "نان قرض دادن" به او نباشد. به هر حال او مناسبات گسترده‌ای با محافل پیرامون قدرت در جمهوری اسلامی داشته و دارد. روابط نزدیک وی با حسن خمینی و محسن رضائی در زمره آندسته از تماس‌های وی هستند که خود وی آشکارا درباره آن سخن می‌گوید. آیا شما و همکارانتان با این مصاحبه کوشش داشته‌اید در راستای کار خبرگیری و خبرنگاری خود، مناسبات حسنه‌ای با صادق طباطبائی و به واسطه وی با نزدیکان و دوستان وی برقرار کنید؟ شاید قدری دور از ذهن باشد اما هراس آور است. از این رو باید امیدوار بود که شما "فقط" شیفته فخر فروشی و ظریفگوئی صادق طباطبائی شده باشید و حسابگری خاصی پشت مصاحبه‌تان با صادق طباطبائی نباشد.

با آرزوی خوبی و خوشی برای شما و همکارانتان
۳۰-۰۷-۲۰۱۰


عکس از سایت بی بی سی