۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

روحانیت شیعه بر سر یک دوراهی تاریخی!

اثری از آریا
علی خامنه ای و یاران:
آیت الضحاک احمد جنتی، محمود احمدی نژاد، حسین شریعتمداری، سعید مرتضوی، ... جای عزت الله ضرغامی خالی است.

محمد هاشمی برادر كوچک علی اکبر هاشمی رفسنجانی، در آخرین مصاحبه اش گفته است که روزهای سختی بر آيت‌الله رفسنجانی می‌گذرد. اکنون علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخيص مصلحت همانند تمامی روحانیت شیعه در یک گذرگاه تاریخی قرار دارد. بقای روحانیت شیعه به عنوان یک وزنه سیاسی در گرو موضعگیری آن در قبال اعتراضات مردمی و سرکوب این اعتراضات است. میرحسین موسوی شاید نمی‌دانست که التجای او به مراجع شیعه و درخواست او از آنان برای دخالت در امور و ممانعت از سرکوب‌ها و قانونشکنی‌های پس از انتخابات ریاست جمهوری چه پیامدهای تاریخی دارد.

روحانیت شیعه همواره پیوندهای تنگاتنگی با مردم داشته است و به ویژه تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ از لحاظ مالی وابسته به وجوهاتی بود که مردم، به ویژه بازاریان به آنان می‌پرداختند. این روحانیون که در بسیاری موارد از فقیرترین گروه‌های مردمی شهری یا روستائی برخاسته‌اند، در درک دغدغه‌های توده‌های مردمی و همراهی با آنان از خود تردستی نشان داده‌اند. آمار درستی از شمار روحانیون ایران در دست نیست اما پیشتر از این رقم ۲۰۰۰۰۰ ذکر شده است. بخش‌های عمده‌ای از این روحانیون و از جمله اکثریت طلبه‌های جوان منافع خود را با تار و پود منافع جناح حاکم بر جمهوری اسلامی پیوند داده‌اند و اکنون به زائده یک دولت سرکوبگر مبدل شده‌اند که نظامیان سپاه پاسداران رفته رفته نقش تعیین کننده‌تری در آن دارند. پاره‌ای از روحانیون سرشناس که به مقام مرجعیت دست یافته‌اند فاقد وابستگی مستقیم با ساختار دولتی جمهوری اسلامی هستند، اما آنان خود و خویشاواندانشان دارای آنچنان منافع گسترده مالی در این نظام هستند که با وجود عدم موافقت‌ با برخی از روش‌ها و رفتارهای رژیم ترجیح می‌دهند موضع علنی علیه این رژیم نگیرند.

در پی التجای میرحسین موسوی به مراجع، شمار فراوانی از معترضان و ناراضیان با مراجعه به این مراجع از آنان خواستند در قبال قانونشکنی‌ها و سرکوب‌های رژیم موضعگیری کنند. شمار اندکی مانند آیت‌الله منتظری و آیت‌الله صانعی با صراحت اقدامات رژیم را تقبیح کردند. گروهی مانند مکارم شیرازی به نعل و به میخ زدند. تشکل‌های نسبتأ کوچکی از روحانیون مانند مجمع روحانیون مبارز و افرادی مانند آقایان کدیور (که در خارج از ایران بسر می‌برد)، اشکوری (که خلع لباس شده است و در خارج از ایران به سر می‌برد) و مجتهد شبستری (که خود لباس روحانیت را از تن بدر آورده است) نیز با صراحت اقدامات رژیم را تقبیح کردند. با افشاگری‌های اخیر شمار مراجع و روحانیونی که دهان به اعتراض محتاطانه گشوده‌اند افزایش یافته است و آنان از موضع به اصطلاح خیرخواهانه و با نیت حفظ نظام به انتقاد از سرکوب‌ها، به زندان انداختن‌ها و اعترافگیری‌ها برخاسته اند، اما آن بخش از روحانیت که فاقد وابستگی مالی و عقیدتی مستقیم به حکومت جمهوری اسلامی است نیز با وجود شدت گرفتن سرکوب‌ها و افشای تعرض و تجاوز به زندانیان همچنان سکوت اختیار کرده است. آیت الله سیستانی، یکی از بزرگترین مراجع شیعه تاکنون سکوت اختیار کرده است.

روحانیت شیعه همواره نشان داده است که به تحولات اجتماعی حساسیت دارد و با دقت آنها را پیگیری می‌کند و نارضایتی خود را قاطعانه ابراز می‌دارد. واکنش شدید روحانیون در قبال انتشار چند کاریکاتور در دانمارک و یا موضوع ورود زنان به استادیوم‌های ورزشی، نشاندهنده موضع قاطع و آشتی‌ناپذیر آنان بوده است. در سال‌های پیش از انقلاب نیز همین روحانیت شیعه برای نمونه به شدت با اختلاط دبیرستان‌های دخترانه و پسرانه مخالف بود و نیروی فراوانی صرف کرد تا مردم از مصرف پپسی که به ادعای آنان به سود اسرائیل بود خودداری کنند. مراجع شیعه بارها در مقابل آنچه که آنان نادرست تلقی کرده‌اند، از خود قاطعیت و سازش‌ناپذیری نشان داده‌اند.
نقل قول‌ها و شواهد موجود نشان می دهد که بخش‌هائی از روحانیت شیعه با سرکوب‌ها مخالف است و زمزمه نارضایتی از این سرکوب‌های خونین را در محافل خصوصی سر داده است. اما این روحانیت بر سر یک دوراهی تاریخی است.
روحانیت شیعه با آگاهی به حجم مطالبات انباشته شده مردم به این واقعیت وقوف دارد که روحانیت این بار توان کنترل و محدود کردن این جنبش را ندارد و گوئی یقین دارد که همراهی روحانیت با این جنبش الزامأ به معنای تضمین تداوم رهبری روحانیت بر جنبش نخواهد بود. وقوف روحانیت شیعه به توان و پتانسیل این جنبش مدنی موجب هراس آن از گسترش جنبش است.

نکته مهم اما آنست که آیا مردم از خود نخواهند پرسید که چرا بخش‌های عمده روحانیت شیعه اکنون در قبال سرکوب‌ها، اعترافگیری‌های تلویزیونی و حتی ادعای تعرض و تجاوز به زندانیان سکوت اختیار کرده است.


جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۸۸





۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

پیامدهای افشای شکنجه و تجاوز جنسی در زندان‌های جمهوری اسلامی


پاره‌ای از زنان و مردانی که در زندان‌های جمهوری اسلامی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند با اقدام شجاعانه خود پرده از اقدامات زندانبانان و نیروهای امنیتی برداشتند. آقای مهدی کروبی نیز با نوشتن نامه‌ای به اکبر هاشمی رفسنجانی ابعادی جهانی به این افشاگری‌ها داد. سینماگر نامی،
رضا علامه‌زاده با تنی چند از قربانیان تجاوزهای جنسی در زندان‌های جمهوری اسلامی مصاحبه کرده که فیلم آن اکنون در دسترس همگان است. موضوع تجاوزهای جنسی که هر چند در ابعادی ناشناخته، اما نزدیک به سه دهه در زندان‌های ایران رخ داده است، اکنون موضوع بحث بسیاری از رسانه‌ها در گوشه و کنار جهان شده ‌است.

انکار و تکذیب‌های مقامات حکومتی و تشدید سیاست ارعاب و سرکوب بازگو کننده هراس و سراسیمگی حکومت است. خودداری حکومت از بررسی این ادعاها آنهم در کشوری که اعتماد عمومی به سران حکومتی به پائین‌ترین میزان آن در خلال سی سال گذشته تنزل یافته است، باعث می‌شود که مردم بیش از پیش گمان ببرند که این حوادث ناگوار واقعأ در زندان‌های ایران رخ داده است.

حکومت جمهوری اسلامی از جمله با شعار معنویت و اخلاقیات روی کار آمد. ارزش‌های معنوی، دفاع از حق و مبارزه علیه باطل پیوسته از شعارهای مرکزی جمهوری اسلامی بوده است. حکومت پیوسته ادعا داشته است که از جمله دفاع آن از مبارزات مردم فلسطین مصداقی است بر این چنین ارزش‌های معنوی. هنوز هم در صفوف کارگزاران و هواداران نظام جمهوری اسلامی هزاران انسان باورمندِ صادق وجود دارد. حتی ظنِ وقوعِ تجاوزهای جنسی در زندان‌های جمهوری اسلامی باعث می‌شود که بخشی از آن باورمندانِ صادقی که پایه‌های قدرت مردمی این حکومت را تشکیل می‌دهند، اکنون دچار تردیدهای جدی در باورهای خود به این حکومت شوند. نظام جمهوری اسلامی بیشترین آسیب ممکن را از این افشاگری‌ها خواهد دید. قربانیان این تجاوزهای جنسی اما اکنون به مبارزان راه آزادی و قهرمانان ملی بدل شده‌اند.

شواهد بسیاری دال بر آنست که پیامدهای افشای شکنجه و تجاوز جنسی در زندان‌های جمهوری اسلامی گسترده‌تر از آن خواهد بود که در تصور سران جمهوری اسلامی می‌گنجیده است. این افشاگری‌ها ضربه‌ای مهلک و جبران ناپذیر به بنیادهای نظام جمهوری اسلامی زده است. جمهوری اسلامی در جنگ تبلیغاتی خود شکست خورده است.


رضا علامه زاده، از دور بر آتش مصاحبه با قربانیان تجاوز در زندان‌های جمهوری اسلامی

سه‌شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۸


۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه

نام شرعی تجاوز به زندانی چیست؟

خامنه ای: "وقت وضو گرفتن برای نماز غروب است"

مهدی کروبی، نامزد شکست خورده اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری در نامه‌ای به اکبر هاشمی رفسنجانی درخواست کرد که ادعاهای پیرامون تجاوز به زنان و مردان جوان زندانی که در پی اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری دستگیر شده بودند، پیگیری شود. به گفته پسر آقای کروبی، هاشمی رفسنجانی این نامه را به رئیس قوه قضائیه فرستاده است اما رئیس مجلس اسلامی نیز در این باره اظهار نظر کرده است. محسن رضائی بروز چنین تجاوزها و تعرضاتی را رد نکرده و از عزای ملی سخن گفته است. دیگر منتقدان درون نظام نیز سخن از فاجعه گفته‌اند. اما انکار مسئولان اصلی جمهوری اسلامی دور از انتظار نبوده است.

علی لاریجانی رئیس مجلس اسلامی که با احمدی‌نژاد اختلاف دارد و گهگاه با اشاره به ‌قانونگریزی‌های احمدی‌نژاد کوشش داشته است او را مهار کند، اکنون خود به شدت در معرض فشار از سوی هواداران احمدی‌نژاد است. آنان از جمله تهدید کرده‌اند که علیه علی لاریجانی و مدرک دکترای او افشاگری کنند. علی لاریجانی با اشاره به ادعاهای کروبی پیرامون تجاوز به زنان و مردان جوان زندانی، موضوع را کاملأ انکار کرده است و گفته است که بررسی‌های دقیق انجام شده از بازداشت شدگان در کهریزک و اوین نشان می دهد که هیچگونه موردی که مبنی بر آزار و تجاوز جنسی باشد مشاهده نشده است. لاریجانی حتی اضافه کرده است که بررسی‌های مجلس از یک ماه پیش به اینسو در جریان بوده است.

در شرایط کنونی که لاریجانی خود در معرض حملات هواداران احمدی‌نژاد است، چندان دور از انتظار نیست که او از سلامت انتخابات و عدم بروز تجاوز و تعرض در زندان‌های جمهوری اسلامی سخن براند، اما نکته شایان توجه آنست که به گفته لاریجانی این موضوع از یک ماه پیش به اینسو در مجلس مطرح بوده است، نکته‌ای که خود نشان دهنده ابعاد این تجاوزها و تعرض‌هاست و باعث دلمشغولی مجلس در ماه اخیر نیز بوده است.

جمهوری اسلامی از سی سال پیش تاکنون پیوسته مخالفان و حتی پاره‌‌ای از موافقانِ منتقد خود را سرکوب کرده یا از گردونه خارح کرده است. در این کشمکش‌ها عمدتأ نظام جمهوری اسلامی رویاروی یک گروه سیاسی معین بوده است و توانسته است با کمترین دخالت توده‌های مردمی آن گروه‌های سیاسی را سرکوب کند. جمهوری اسلامی در بسیاری از این سرکوب‌ها از کاربرد هیچ روش شنیع و خشونت باری کوتاهی نکرده است و تجاوزهای جنسی به زندانیان در جمهوری اسلامی نیز شوربختنانه پدیده‌ای است که از آغاز دهه شصت در زندان‌های ولایت فقیه رخ داده است. فعالان گروه‌های چپ، سازمان مجاهدین و گروه‌های کرد به خوبی می‌دانند که زندانبانان جمهوری اسلامی در مواردی که از جمله به دلایل فرهنگی و مذهبی ابعاد آن ناروشن است به زنان و مردان زندانی تجاوز و تعرض کرده‌اند.

گستردگی اعتراضات اخیر اما ابعاد تازه ای به افشاگری‌ها پیرامون جنایات سازمان یافته در زندان‌های جمهوری اسلامی داده است. تفاوت اعتراضات اخیر با رویدادهای سال‌های پیشتر از آن، مشارکت گروه‌های گسترده مردمی است. حتی پاره‌ای از گروه‌هائی که خود پیشتر از هواداران نظام جمهوری اسلامی بودند در این اعتراضات مشارکت داشته‌اند و از اینرو پیامدهای کاربست روش‌های شنیع و خشونت بار در زندان‌های جمهوری اسلامی اینبار در چارچوب روزنامه‌های گروه‌های مخالف نظام محدود نمانده است.

ماموران امنيتی، زندانبانان و بازجویان جمهوری اسلامی در مکتبی تربیت شده‌اند که دید به زندانی در آن، همانا دیدِ مولای مسلمانِ پیروز به برده، کنیز و اسیر کافر مغلوب از دارالحرب و دارالکفر است و از اینرو آنان به خود حق می‌دهند که حتی به زندانی تجاوز کنند. در بین ماموران امنيتی جمهوری اسلامی افرادی هستند که با استناد به فتوای این یا آن مجتهد اسرای خود را شکنجه می‌دهند یا در مواردی به آنان تجاوز می‌کنند اما در موارد فراوانی نیز مشاهده شده است که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی برای سرکوب و تحقیر مخالفان خود از بزهکاران و فرومایگانی که امروز اراذل و اوباش نامیده می‌شوند و به طور سنتی در تکیه‌های عزاداری فعال بوده‌اند یا اساسأ فاقد باورهای دینی هستند استفاده کرده‌اند.

درباره جنایات و توحش طالبان افغانستان و القاعده زیاد خوانده‌ایم. افشای شکنجه‌های زندان ابوغریب باعث آسیب جدی به حیثیت آمریکا و دولت جورج بوش شد. شنیع‌ترین چیزی که در زندان ابوغریب رخ داد توهین‌ جنسی بود، اما در افغانستان طالبان و یا در ابوغریب و گوانتانامو به زندانیان تجاوز نشد.

در کشوری که طرح کردن بسیاری از مسائل ساده جنسی تابو است نمی‌توان انتظار داشت که قربانیان تجاوزهای جنسی با افشای نام خود آشکارا از آنچه بر آنان رفته است سخن بگویند. انکار سران جمهوری اسلامی نیز نه از رنج قربانیان تجاوزهای جنسی می‌کاهد و نه چاره‌ای است برای بازیافت اعتماد برباد رفته ایرانیان و شهروندان کشورهای اسلامی به حکومت اسلامی ایران. اسلامیون حاکم بر ایران شکنجه را تعزیر نامیده‌اند و باور دارند که با تعزیر زندانی از عذاب اخروی آن زندانی می‌کاهند و بر اجر خود می‌افزایند. اکنون باید از آنان پرسید که نام شرعی تجاوز به زندانی چیست.

چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۸