۱۳۸۹ تیر ۶, یکشنبه

مصطفی تاج زاده: ما باز هم متهميم

مصطفی تاج زاده: ما باز هم متهميم
مصطفی تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در نوشته مفصلی با عنوان "پدر، مادر، ما باز هم متهميم" که از زندان فرستاده شده است، از جمله با اشاره به بازجوئی‌ها و اعترافگیری‌ها در زندان‌های جمهوری اسلامی، دیدگاه‌های خود را درباره سمت و سوی انقلاب اسلامی و مسائل روز ذکر کرده است. آقای مصطفی تاج زاده این نوشته را به منظور انتشار در اختیار سایت امروز و پایگاه اطلاع رسانی نوروز قرار داده و از علاقه‌مندان درخواست کرده پرسش‌ها و نظرات خود را درباره این نوشته درج کنند و وی در فرصت مناسب به آنها پاسخ خواهد داد.

آقای مصطفی تاج زاده اکنون جمهوری اسلامی را نظامی می‌داند "كه در آن بيشتر جوانان تحصيلكرده‌اش از دوره دبيرستان مشتاق مهاجرت به خارج از كشور" هستند. تاج زاده که از یک سال پیش در زندان است، درباره جمهوری اسلامی می‌نویسد: نظامی است "كه اگر به شخصيت، ميانگين تحصيلات و هوش زندانيان سياسی‌اش نگاه كنيم، به اين نتيجه برسيم كه پاک‌ترين و سرآمدترين قشرهايش در زندان‌ها نمايندگی می‌شوند".

نقش حزب‌اللهی‌های ریز و درشت
مصطفی تاج زاده آماده نیست اذعان ‌کند که روال کار نه تنها امروز بلکه از سی و یک سال پیش در جمهوری اسلامی اینچنین بوده است. انحصارطلبی سران و گردانندگان جمهوری اسلامی نه تنها از روز نخست تغییر رژیم بلکه از روزهای تظاهرات پیش از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و حتی پیشتر از آن در منبرها و زندان‌های پیش از انقلاب نیز آشکار بود. خمینی و یارانش از نخستین روزهای روی کار آمدن مبارزه خونین خود با دگراندیشان را آغاز کردند اما پیروان و مقلدان خمینی در رده‌های گوناگون نیز در اجرای این تصفیه‌های خونین سهیم بودند. این حزب‌اللهی‌های ریز و درشت در محله‌ها، دانشگاه‌ها، اداره‌ها، کارخانه‌ها و هر محل کار دیگری بودند که با شناسائی غیرخودی‌ها اعم از سلطنت طلب، بهائی، مجاهد، کمونیست، لیبرال و هر گونه دگراندیش دیگری، زمینه را برای "پاکسازی"، دستگیری، سرکوب، ترور یا اعدام آنان فراهم کردند. حتی سنی‌های ایرانی نیز از پیگرد و کشتار جمهوری اسلامی در مصون نماندند. دگراندیشانی که از این تصفیه‌های خونین جان به در بردند، ناچار به ترک کشور شدند. با این وجود آقای مصطفی تاج زاده هنوز هم در تعجب است که "بيشتر جوانان تحصيلكرده‌ مشتاق مهاجرت به خارج از كشور" هستند.

اقتصاد اسلامی
آقای مصطفی تاج زاده با ناباوری درباره نظام جمهوری اسلامی می‌نویسد: "رتبه‌های اول را در تورم و فساد به دست آورد و جایگاه آخر را در رشد اقتصادی" کسب کرده و "نزدیک به نیمی از مردمش زیر خط فقر زندگی" می‌کنند. اما گویا او فراموش کرده است که خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، همانند اکثریت دیگر معممین، اولویت را همواره به بسط حاکمیت اسلام (شیعه) و موازین شریعت می‌داد نه به رشد اقتصادی و رفاه مردم. خمینی در بهترین حالت اقتصاد را محدود به دادن صدقه‌هائی مانند رایگان کردن اتوبوس و آب و برق می‌دانست. آقای مصطفی تاج زاده بایستی بیاد بیاورد که شمار بسیاری از نظریه‌پردازان اسلامی مانند مرتضی مطهری، علی شریعتی و ابوالحسن بنی صدر در دهه پنجاه از "اقتصاد اسلامی" و "اقتصاد توحیدی" سخن می‌راندند، همان تئوری‌هائی که امروزه حتی در گوش آقای مصطفی تاج زاده نیز بیشتر به خیالبافی نوجوانانه شباهت دارد تا به تئوری‌های اقتصادی.

وجدان مصطفی تاج زاده اکنون تا اندازه‌ای در زندان بیدار شده است و وی به "خطاهای نسل خود" اشاره می‌کند اما شگفت‌آور آنکه وی این اشتباهات را به سهم مساوی بین "همه گروه‌ها" اعم از آدمکشانی چون خمینی، خلخالی، لاجوردی و قربانیان آنان تقسیم می‌کند: "بيشترين اشتباهات نسل انقلاب از همه گروه‌ها، جناح‌ها و گرایش‌ها در انحصارطلبی و در نتیجه در برخوردهای سلبی و حذفی بود، يعنی سكوت در قبال بسياری از حذف و طردهای غير ضرور و مضر از جمله در برکناری و تسويه افراد از ادارات و كارخانجات تا مدارس و دانشگاه‌ها، گزينش‌های تنگ‌نظرانه، مصادره‌های نابجا، اعدام‌ها و محكوميت‌های فله‌ای كه با قوانين مصوب پس از پيروزی انقلاب نيز ناسازگار بود."

البته این "برخوردهای سلبی و حذفی" هم منطبق با قانون اساسی ولایتمدار جمهوری اسلامی بودند و هم از حمایت قاطعانه رهبر جمهوری اسلامی که مصطفی تاج زاده و یارانش چشم و گوش بسته از وی پیروی می‌کردند، برخوردار بود. مصطفی تاج زاده که همچنان به "رغم خطاها و افراط‌كاری‌ها" از "انقلاب اسلامی" دفاع می‌کند، کوشش دارد تا بین اسلام خود و "اسلام آقايان مصباح و جنتی" تفاوت قائل شود و اسلام خود را راستین قلمداد کند. اگر مصطفی تاج زاده منکر مقام فقهی مصباح یزدی و جنتی است و تردید دارد که برداشت خون آشامانه آنان با اسلام مطابقت دارد، می‌تواند قرآن، احادیث اهل بیت و تاریخ صدر اسلام و یا دستکم آثار خمینی و مطهری را بخواند تا پی ببرد اسلام راستین چیست.

ایران، تركيه و پاكستان
مصطفی تاج زاده که اکنون از گردونه قدرت به بیرون پرتاب شده و در زندان به سر می‌برد، ادعا می‌کند که
"نظامی كه ما برای برپايی آن انقلاب كرديم و به قانون اساسی آن رأی داديم، غير از نظام نظاميانی است كه می‌كوشند آن را ملک طلق خويش نمايند و در عرصه سیاست برای خود جايگاهی همانند فرماندهان دخالتگر ارتش تركيه و پاكستان قائل شوند." این بیخبری و یا رواج کذب است اگر ادعا شود که وضعیت ایران قابل مقایسه با وضعیت تركيه و پاكستان است. بدیهی است که وضعیت دمکراسی، حقوق بشر و آزادی‌های فردی حتی در تركيه و پاكستان نیز به مراتب از آنچه که در ایران است بالاتر است.

مصطفی تاج زاده می‌نویسد: "در دوره صلح و فقد تروريسم، به جای بسط و تكامل آزادی‌هايی كه بخشی از آن در دشوارترين ايام جنگ هم از تعرض مصون ماند، جريانی به شيوه‌های غيردموكراتيک می‌كوشد ضمن ناديده گرفتن و انكار دستاوردهای مثبت دولت دفاع مقدس، فقط و فقط خطاهای ما را كه در عصر حاكميت گفتمان "انقلابی" در جهان و وجود جنگ و تروريسم گسترده در داخل كشور رخ داده، به نحو مضاعفی تكرار كند ‌و استثناهای دهه اول انقلاب را به قاعده تبديل سازد". با وجود آنکه مصطفی تاج زاده در زندان جمهوری اسلامی است، اما هنوز هم کاملاً آماده نیست تا از رویاها و توهمات اسلامی خود دست بردارد. واقعاً در کجای اسلام از آزادی و دمکراسی سخن گفته شده است. در کجای قرآن و در کدامیک از رساله‌ها و توضیح المسائل‌های مراجع تقلید جائی برای آزادی، دمکراسی و دگراندیشی وجود دارد؟

بايد اعتراف كرد و حلاليت طلبيد
آقای مصطفی تاج زاده هرگز نخواهد توانست با حربه اسلام به مبارزه با جمهوری اسلامی و بازجوهای آن در زندان برود، زیرا خمینی، خامنه‌ای، مصباح یزدی، جنتی، شریعتمداری کیهان و بازجوهای آنان اسلام را بهتر از مصطفی تاج زاده درک کرده‌اند و از اینروست که همانگونه که وی در نوشته‌اش یادآور شده است، بازجوها با سوء استفاده از باورهای مذهبی زندانیان "می‌گويند بايد اعتراف كرد و حلاليت طلبيد".

اسلام و ولايت امام خمينی، ولايی‌تر پاسخگوتر
مصطفی تاج زاده در نوشته‌اش ادعا کرده است که "اسلام و ولايتی كه امام خمينی از آن سخن می‌گفت، هر چه ولايی‌تر پاسخگوتر بود". این نیز گونه‌ای خودفریبی است که روشنفکران مذهبی در آن چیره دست هستند. واقعیت آنست که خمینی خود را حاکم مطلق می‌دانست و نه تنها خود را در برابر هیچ مرجعی پاسخگو نمی‌دانست، بلکه هیچگونه دگراندیشی را نیز تحمل نمی‌کرد و البته این از جمله یاران و همقطاران مذهبی مصطفی تاج زاده بودند که با اطاعت مطلق از خمینی، وی را به عرش اعلا بردند و میدان را برای حاکمیت مطلق وی باز گذاشتند.

کلام الله و خاتم الانبیاء
بدیهی است که نوشته آقای مصطفی تاج زاده و انتقاد از خود نیمبند وی گامی است به پیش اما تا هنگامی که تاج زاده و یارانش نظرات خمینی را مورد سنجش نقادانه قرار ندهند و بنیادهای ضد بشری چنین دیدگاه‌هائی را نقد نکنند، نخواهند توانست واقعیت‌های جامعه و سیاست ایران معاصر را درک کنند. البته ضروری است که تاج زاده و یارانش گامی فراتر نهند و بیش از این چشمان خود را به ریشه و منشاء اینگونه تفکرات ضدبشری نبندند. آنان هنوز هم عابدانه به دینی باور دارند که کتاب خود را "کلام الله" و بنیانگذار خود را "خاتم الانبیاء" می‌داند. چنین دینی جائی برای آزادی، دمکراسی و دگراندیشی باقی نمی‌گذارد. آقای تاج زاده و یارانش باید بیش از هرچیز کوشش کنند خود را از بند اعتقاداتی که هیچ همگونی با دمکراسی ندارد رها کنند. مسیحیان اروپائی تنها هنگامی که خود را از بند جزمیات کلیسا رها کردند توانستند راه را برای دستیابی به آزادی، دمکراسی و پیشرفت هموار کنند.

"اندیشه ها"

اثری از حسن کریم زاده، روزنامه پول

۱۳۸۹ خرداد ۱۷, دوشنبه

نلسون ماندلا، قدیس راستین زمانه ما

نلسون ماندلا قدیس راستین زمانه ماست! مردی که کاریزما، ذکاوت سرشار و محبوبیت بی انتهای خود را در خدمت همه مردم کشورش قرار داد. مردی که شیفته قدرت نبود اما سهم عمده‌ای در ترویج بردباری و کاربرد شیوه عدم خشونت در مبارزات سیاسی آفریقای جنوبی داشت و راه را برای آشتی ملی، تشکیل دولت وحدت ملی و انتقال قدرت بدون خونریزی هموار کرد. نلسون ماندلا به این ترتیب موفق شد آفریقای جنوبی را از جنگ‌های داخلی، کینه، نفرت، خونریزی و هرج و مرج گریزناپذیر نجات دهد.

نلسون ماندلا سیاستمداری بود که امتیازات ویژه ای برای خود قائل نبود و با وجود محبوبیت و قدرت بی نظیر نه کینه و خشونت را رواج داد، نه حکم حبس و اعدام احدی را صادر کرد و نه مرگ بر این و آن گفت. نلسون ماندلا با کناره گیری از قدرت سیاسی نامی نیکو و جاودان از خود به یادگار نهاد.

نلسون ماندلا، قدیس راستین زمانه ما

۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

خامنه‌ای و احمدی‌نژاد به یاری اسرائیل می‌شتابند

اسرائیل با بی توجهی به قطعنامه‌های سازمان ملل، و ادامه اشغال سرزمین‌های فلسطینی و سرزمین‌های کشورهای همسایه خود، مردم تحت اشغال را در معرض ستم گسترده و روزافزون قرار داده است. لابیگرهای ماهر اسرائیل در کشورهای گوناگون همصدا با مسیحی‌های راستگرا و بعضاً متعصب در چند دهه اخیر پیوسته آماده بوده‌اند تا از هر گونه اقدامات ناعادلانه اسرائیل دفاع کنند و بسیاری از رسانه‌های غربی نیز همیشه آماده بوده‌اند که به لابیگرهای طرفدار اسرائیل میدان بدهند. حامیان اسرائیل تنها محدود به این نیروها نیست. سیاستمداران، قانونگزاران و گروه‌های بانفود اروپائی و به ویژه آمریکائی هیچگاه حمایت بی قید و شرط خود را از اسرائیل دریغ نکرده‌اند. کشورهای غربی و متحدان آنان تاکنون آماده نبوده‌اند از محکوم کردن لفظی اسرائیل فراتر بروند و مناسبات ژرف سیاسی، نظامی، اطلاعاتی و تجاری خود را با اسرائیل کاهش دهند تا از این راه این کشور را وادار کنند تا به قطعنامه‌های سازمان ملل گردن نهد.

اقدامات اسرائیل در دهه‌های گذشته نشاندهنده آنست که این کشور با دلگرمی به حمایت‌های بین‌المللی توانسته است در راستای هدف‌های استراتژیک خود حرکت کند. این اهداف عمدتاً چنین بوده‌اند: گسترش شهرک‌های یهودی‌نشین در کرانه باختری، نفی و حذف امکان تعیین بخش شرقی اورشلیم به عنوان پایتخت کشور آینده فلسطینی و تضعیف بنیادی توان مقاومت و مبارزه فلسطینی‌ها.

یهودی‌های آرمانگرا
در بین یهودی‌هائی که روزگاری از اروپا به اسرائیل کنونی کوچ کردند، کم نبودند آرمانگرایانی که در پی ساختن جامعه‌ای دمکراتیک بر مبنای عدالت و برابری بودند. جنگ‌هائی که پس از سال ۱۹۶۷ بین اسرائیل و همسایگانش روی داد به تدریج نقش نظامی‌ها را در سیاست این کشور برجسته کرد. بسیاری از سیاستمداران کنونی اسرائیل پیشینه نظامی دارند و چنین باور دارند که معضلات سیاسی را می‌توان با اقدامات نظامی حل کرد. یهودی‌هائی که در دو دهه گذشته از کشورهای اروپای شرقی به اسرائیل کوچ کرده‌اند و با سنت‌های دمکراتیک بیگانه‌اند نیز عملاً پیوسته‌اند به اردوی سیاستمدارانی که پیشینه نظامی دارند و مذهبی‌های متعصب‌ دو آتشه‌ای که خود را قوم برگزیده‌ای می‌دانند که به "سرزمین موعود" بازگشته‌ است. اینگونه اسرائیلی‌ها نشان داده‌اند که به فلسطینی‌ها نه به عنوان انسان‌های ستمدیده بلکه به عنوان تروریست‌های متعصبی می‌نگرند که گوئی تنها قصد نابودی اسرائیل و کشتار یهودی‌ها را دارند.

کشتار فعالان صلح
حمله خونین تکاوران اسرائیلی به کشتی فعالان صلح عازم غزه منجر به صدور قطعنامه تازه‌ای از سوی شورای امنیت دایر بر محکومیت اسرائیل نشد. بسیاری از دولتمردان غربی نیز این بار هم مایل بودند به محکومیت لفظی اسرائیل اکتفا کنند اما فشار افکار عمومی کشورهای دوست و متحد اسرائیل بسیار شدید بوده است. حمله اسرائیل به کاروان کشتی‌های بشردوستانه هم این کشور و هم لابیگرهای طرفدار آن را در یک موقعیت دشوار دفاعی قرار داده است، به گونه ای که به نوشته روزنامه اورشلیم پست (۶ ژوئن ۲۰۱۰) اسرائیل آماده است محاصره غزه را اندکی کاهش دهد و اجازه دهد کشتی‌های حامل برخی کمک‌های بشردوستانه به بندر غزه وارد شوند.

خامنه‌ای و احمدی‌نژاد در نقش ناجیان اسرائیل
رهبران کشورهای عربی سکوت را برگزیده‌اند اما تغییر جهت ترکیه حساسیت ویژه‌ای برای اسرائیل دارد. در این میان رهبران جمهوری اسلامی در موقعیت مناسبی برای بهره‌برداری‌های فرصت‌طلبانه سیاسی در داخل و خارج از ایران قرار گرفته‌اند. به گفته گرتا برلين از رهبران سازماندهنده ارسال كمک به غزه، ايران نيز پيشنهاد كمک داده بود اما اين گروه پيشنهاد ايران را نپذيرفته بود (رادیو فردا، ۱۴ خرداد ۱۳۸۹). طنز تلخ سیاست و تاریخ اما آنست که اکنون این رهبران جمهوری اسلامی هستند که می‌توانند اسرائیل را از مخمصه کنونی نجات دهند. چند سخنرانی تند عوامفریبانه خامنه‌ای و احمدی‌نژاد در نفی هولوكاست و یا گزافه‌گوئی سرداران سپاه درباره "توان موشکی جمهوری اسلامی برای نابود کردن اسرائیل" به لابیگرهای اسرائیلی امکان خواهد داد که از وضعیت دشوار کنونی رها شوند و "خطر ایران اتمی" را دوباره در کانون توجه بین‌المللی قرار دهند.

علی خامنه‌ای در مراسم بیست و یکمین سالگرد مرگ خمینی در تهران در روز جمعه ۱۴خرداد، عملاً به یاری اسرائیل شتافت و با هدف دفاع از اظهارات ضد اسرائیلی سران جمهوری اسلامی گفت: "آیت‌الله خمینی شعار نابودی اسرائیل را می‌داد، اما اینک اگر کسی همین شعار را بدهد، کسانی او را هدف انتقاد قرار می‌دهند".

عکس از Laurent Gillieron/Keystone
دیپلمات‌های ۲۳ کشور اروپائی در هنگام سخنرانی ضد اسرائیلی محمود احمدی‌نژاد در کنفرانس ژنو، سالن کنفرانس را ترک می‌کنند.

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

هنینگ منکل: آنها یک اسلحه در کشتی پیدا کردند

نزدیک به ۷۰۰ نفر از فعالان صلح از ۴۰ کشور گوناگون تلاش کردند تا از طریق دریا برای شکست محاصره غزه و تحویل کمک‌های بشردوستانه به فلسطینی ها اقدام کنند. در بین این فعالان چند شهروند اروپائی یهودی تبار نیز وجود داشت. ارتش اسرائیل چند ساعت پیش از یورش مرگبار به کشتی‌های حامل کمک‌های انسانی به غزه، با ارسال پارازیت همه گونه ارتباط تلفنی و اینترنتی آن کشتی‌ها با دنیای پیرامون را قطع کرد و به روش همیشگی خود امکان فعالیت خبرنگاران بیطرف را محدود کرد. اسرائیلی‌ها سپس تنها اخبار دستچین شده خود را در اختیار رسانه‌های بین المللی قرار دادند و به این ترتیب کوشش کردند ابتکار رسانه‌ای را نیز در دست بگیرد. اسرائیلی‌ها در خبرپراکنی‌های خود از جمله ادعا کردند که فعالان قصد داشتند سربازان اسرائیلی را مثله کنند.

پاتک رسانه ای هنینگ منکل
هنینگ منکل نویسنده سرشناس سوئدی یکی از یازده شهروند سوئد بود که به همراه شهروندان کشورهای دیگر با کشتی‌های حامل کمک‌های بشردوستانه از ترکیه رهسپار غزه شده بود. منکل که پس از سه شبانه روز بیخوابی نیمه شب گذشته وارد سوئد شد، در سخنانی که بازتاب گسترده رسانه‌ای داشت در باره حمله تکاوران اسرائیلی چنین گفت:

"ما در آب‌های بین المللی و در فاصله زیاد از مرزهای آبی اسرائیل بودیم. کاری که آنها کردند در واقع دزدی دریائی و آدمربائی بود. ما‌ می‌دانستیم که این خطر وجود دارد که آنها به ما حمله کنند. ساعت چهار و نیم صبح حمله آنها آغاز شد.
نیروهای آنها شامل هلیکوپتر، کشتی، شناورهای تندرو، گروه‌های ضربتی و تعداد زیادی تکاور بود. تکاوران اسرائیلی نخست به بزرگترین کشتی ما حمله کردند. ما صدای شلیک گلوله را از کشتی‌های دیگر شنیدیم و دود برخاسته از آن کشتی‌ها را نیز دیدیم. یک ساعت بعد آنها با قایق‌های تندرو به کشتی ما نزدیک شدند. یورش آنها به سرعت صورت گرفت و تنها مقاومتی که ما نشان دادیم آن بود که کار را برای آنها مشکل‌تر کنیم. ما به آنها اعتراض کردیم اما آنها در به کاربردن خشونت مرگبار هیچ تردیدی به خود راه نمی‌دادند. آنها به افرادی که خواب بودند هم تیراندازی کردند.

ادعای اسرائیلی‌ها درباره مسلح بودن فعالان درست نیست. هر چقدر هم که اسرائیلی‌ها داد و فریاد کنند که در کشتی‌ها اسلحه پیدا کرده‌اند، ادعای آنها بیهوده است. در آن کشتی که من بودم آنها تنها یک اسلحه پیدا کردند: تیغ ریش‌تراشی من! آن را در دستشان گرفته بودند و نشان می‌دادند. خوب شما می‌فهمید موضوع از چه قرار و در چه سطحی بوده است. سال آینده وقتی که ما با صد کشتی راه بیفتیم چکار می‌خواهند بکنند؟ آیا می‌خواهند این بار با بمب اتمی به ما حمله کنند؟"

Henning Mankell
هنینگ منکل نویسنده
سوئدی

هنینگ منکل
هنینگ منکل نویسنده سرشناس سوئدی متولد ۱۹۴۸ است. وی به تناوب در سوئد و در موزامبیک سکونت دارد. کتاب‌های وی به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده‌اند و میلیون‌ها نسخه از کتاب‌های وی در سراسر جهان به فروش رفته است. بسیاری از آثار وی به صورت سریال‌های تلویزیونی و فیلم سینمائی در کشورهای گوناگون به نمایش درآمده‌اند و میلیون‌ها بیننده داشته‌اند. هنینگ منکل میلیون‌ها کرون از درآمد خود را به سازمان‌های خیریه و فرهنگی هدیه کرده و به اشکال گوناگون به فعالیت های بشردوستانه و فرهنگی در گوشه و کنار جهان کمک می‌کند.



هزینه ای که ایران داد و بردی که ترکیه کرد
مهرداد فرهمند، بی بی سی