۱۳۸۹ مهر ۸, پنجشنبه

دیکتاتور تنها نیست!

احمد قابل، پژوهشگر دینی و مسلمان نواندیشی است که به علت انتقاد از سید علی خامنه‌ای مورد غضب رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفته و بارها به زندان افتاده است. وی در "وصیت... به ملت ایران" که اخیراً در جرس منتشر شده شخص خامنه‌ای را مسئول همه فاجعه‌ها دانسته است. بسیاری از مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی و شماری از مفسران سیاسی، پیوسته شخص علی خامنه‌ای را صحنه‌گردان اصلی و مسئول سوء مدیریت‌ها، سرکوب‌ها، پیگردها، کجی‌ها و کاستی‌ها و استبداد رژیم جمهوری اسلامی می‌دانند.

دیکتاتورپرورها، بت‌سازها و مداح‌ها
ایران اکنون در یک بن بست تاریخی خطرناک قرار گرفته و چه بسا این مرحله بغرنج تاریخی نیز به یک پایانِ تلخِ دیگر منتهی شود. نقش و مسئولیت علی خامنه‌ای به عنوان ولی فقیه در این میان غیر قابل انکار است اما هر دیکتاتوری از هیتلر و استالین گرفته تا پینوشه، عیدی امین و صدام حسین که در رأس نظام‌های استبدادی بوده‌اند از کمک پلیس، ارتش، فن‌سالاران، هنرمندان و کارمندان برخوردار بوده‌اند. سید علی خامنه‌ای نیز برای اعمال استبداد فقاهتی- نظامی نه تنها از کمک بسیاری روحانی‌ها، سپاهی‌ها، بسیجی‌ها و مداحان، بلکه از کمک برخی دانشگاهی‌ها، روشنفکران، هنرمندان و کارمندان ریز و درشت برخوردار بوده است. در شرایط ویژه‌ای مانند وضعیت پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری، یعنی آنگاه که بقای رژیم جمهوری اسلامی تنها با پیگرد، سرکوب، شکنجه و کشتار معترضان ممکن بود، نیروهای نظامی و امنیتی می‌توانند رهبر دیکتاتور را به خود وابسته کنند و خود به تدریج اهرم‌های قدرت را در دست بگیرند. تک تک این افراد در قبال فاجعه‌هائی که در ایران رخ داده و یا در شرف وقوع است مسئول هستند. دیکتاتورپرورها، بت‌سازها و مداح‌ها در لباس‌های گوناگونی ظاهر می‌شوند اما تأکید بر مسئولیت شخص دیکتاتور، نقش و مسئولیت هیچیک از این زیردستان و فرمانبردارانِ دیکتاتورپرور را کاهش نمی‌دهد.


"دیدار با رهبر"

۱۳۸۹ شهریور ۲۱, یکشنبه

مسلمانان افغانستان همه مشکلات خود را حل کرده‌اند

مسلمانان افغانستان همه مشکلات خود را حل کرده‌اند
یک پاستور (شبان) کلیسای پروتستان به نام تری جونز در شهر گینزویل ایالت فلوریدا در آمریکا اخیراً اعلام کرد که در اعتراض به ساختن یک مسجد در نزدیکی دو برج ویران شده مرکز تجارت جهانی درنیویورک، در سالگرد این حمله‌ها نسخه‌هایی از قرآن را خواهد سوزاند. این اقدام دیوانه‌وار هنگامی ابعاد جهانی یافت که مسلمانان تندرو و فقیر در افغانستان، پاکستان، لیبی و دیگر کشورهای اسلامی مطابق معمول با اشاره امام‌ها و ملاهای خود واکنش‌های خشمگینانه از خود نشان دادند. آنها تظاهرات به راه انداختند و پرچم آمریکا را که برای بسیاری آمریکائی‌ها مقدس است لگدمال کردند و آتش زدند. این بار هم درست مانند همیشه، یک کاریکاتویست کم‌نام و نشان (کورت وسترگارد در دانمارک)، یک هنرمند ورشکسته و بی‌هنر (لارش ویلکس در سوئد) و یا یک پاستور (شبان) در کلیسائی که تنها ۵۰ عضو (رمه) دارد (تری جونز)، توانست هزاران مسلمان را در مشت خود بگیرد و آنها را بازی دهد. خشمگینانه‌ترین تظاهرات در افغانستان به راه انداخته شد. هزاران نفر در شهرهای گوناگون افغانستان در اعتراض به تصمیم کشیش تری جونز برای سوزاندن قرآن، تظاهرات کردند و چندین نفر در این تظاهرات کشته و زخمی شدند! گوئی مسلمانان افغانستان همه مشکلات خود را حل کرده‌اند و تنها مشکل باقی مانده آنان قضیه آتش زدن قرآن در آنسوی کره زمین است.

داشتن بچه بی ریش، نماد تشخص اجتماعی
کشور همسایه ما افغانستان یکی از فقیرترین کشورهای دنیاست. اداره احصائيه (آمار) مركزی افغانستان و وزارت معارف (آموزش و پرورش) افغانستان آمارهای متفاوتی درباره میزان بیسوادی در افغانستان می‌دهند اما برآوردهای سازمان ملل نشان می‌دهد که ۶۶ درصد مردم افغانستان كاملاً بیسواد هستند و ۳۴ درصد از مردم باسوادند اما بيشتر اين افراد تنها توانايی خواندن و نوشتن را دارند. افغانستان بزرگترین تولید کننده مواد مخدر در جهان است و این کشور در صدر فهرست کشورهای دارای فساد اداری است. یکی دیگر از معضلات اجتماعی عدیده افغانستان، پدیده شوم "بچه بازی" است. "بچه بازی" از سنتهای دیرینه در افغانستان است و داشتن "بچه" یا به اصطلاح "بچه بی ریش" برای مردان مجرد و متأهلِ پولدار و متنفذ نماد "تشخص اجتماعی" است. در زبان دری، به پسر "بچه" گفته می‌شود. این پسربچه‌ها یا بردگان جنسی از خانواده‌های بسیار فقیر روستایی خریده می‌شوند یا از کودکان بی‌سرپرست و خیابانی هستند که ربوده و خرید و فروش می‌شوند و در جشن‌ها و عیاشی‌های مردانه شب جمعه به عنوان رقاص مورد بهره کشی جنسی قرار می‌گیرند. رسانه‌ها و سیاستمداران غربی از جمله کانادائی بارها این موضوع را مطرح کرده‌اند و تلویزیون‌های معتبر بین المللی نیز اخیراً فیلم مستند نجیب الله قریشی درباره "بچه بازی" در افغانستان را نشان داده‌اند.

قرآن به زبان فارسی
ملا امام‌ها و خطيب‌های افغانستان هیچگاه واکنشی در برابر پدیده‌های شومی مانند "بچه بازی" از خود نشان نداده‌اند. در این میان یکی از چیزهائی که نگرانی و خشم ملا امام‌ها، خطيب‌های مسجدها و نهادهای متعدد را بیش از هر چیز در افغانستان برانگیخته موضوع ترجمه فارسی قرآن بوده است. موضوع از آنجا آغاز شد که چندی پیش کتاب قرآن پاک، ترجمه فارسی قرآن، بدون متن عربی آن در ۶۵۰ صفحه و در ۶۰۰۰ نسخه به چاپ رسيد و در کابل پخش شد. در صفحه دوم این ترجمه از قدرت الله بختیاری به عنوان مترجم و از قاری مشتاق احمد، امام جماعت مسجد تمیم انصار در کابل به عنوان مصحح و تأیید کننده نام برده شده است. احمد غوث زلمی، از مجریان رادیو و تلویزیون دولتی افغانستان و رئیس اتحادیه ملی روزنامه‌نگاران افغانستان نیز در کار انتشار این قرآن دست داشت. انتشار ترجمه فارسی قرآن خشم افراد و نهادهای متعددی را در افغانستان در پی داشت. پارلمان افغانستان نیز واکنش نشان داد و ضمن درخواست بازداشت غوث زلمی، از دولت خواست وی را ممنوع الخروج کند. روحانیان و به تبع آنان برخی اعضای پارلمان افغانستان می‌گویند هیچ کس اجازه ندارد ترجمه قرآن را بدون متن عربی آن چاپ کند. برخی ادعا کردند که این ترجمه ناقص است اما هیچ نمونه‌ای از نواقص ادعا شده در این ترجمه ارائه نشده است و کسی هم برای حرمت ترجمه قرآن بدون متن عربی به حجت و مستند شرعی اشاره نکرده است.

فهمیدن قرآن ممنوع!
به گزارش خبرگزاری صدای افغان در کابل (پنج شنبه ۱۰ عقرب/آبان ۱۳۸۶) نعمت الله شهرانی وزیر ارشاد و حج و اوقاف افغانستان در تجمع اعتراض آمیز روحانی‌های کشور نسبت به چاپ کتاب قران پاک گفت: "کتاب قران پاک دسیسه‌ای است از سوی صهیونیسم بین‌الملل و سازمان‌های تخریبی برای از بین بردن اسلام". وی در ادامه افزود: "این که قران کریم به زبان فارسی می‌باشد از نظر تمام علما مردود و خلاف شرع اسلام است. این کتاب توهینی برای تمام مسلمانان جهان از جمله مسلمین افغانستان است." شهرانی تصریح کرد: "دولت افغانستان باید تمام افرادی را که در این قضیه دست دارند دستگیر کند و به مجازات برساند." روحانی‌های شرکت کننده دراین تجمع اعتراضی نیز در قطعنامه‌ای از دولت افغانستان خواستند تا تمام کتابهای چاپ شده را گردآوری و عاملین آن را دستگیر کنند.

در این میان ادعا شد که انتشار قرآن به زبان فارسی "به صراحت نشان مى دهد كه منافى ارشادات و روح دين مبين اسلام است و تلاشى است بى‌شرمانه و ناكام براى به انحراف كشانيدن قراّن عظيم‌الشان و دعوت مسلمانان به سوى اديان منسوخ شده قبلى، يهوديت و مسيحيتِ منحرف شده" و "اين كار بخشى از تهاجم وسيع فكرى و فرهنگى استعمارگران غربى است كه عليه جهان اسلام به صورت عموم و عليه افغانستان به طور خصوص جريان دارد و به يقين مى‌توان گفت كه اين كار شباهت بسيار زيادى به تلاش سلمان رشدى مرتد و ملعون دارد كه با نوشتن و نشر كتاب آيات شيطانى توانست از يكسو شهرتى براى خود كسب كند ولى از جانب ديگر نفرت عام مردم مسلمان جهان را عليه خود برانگيخت." (آزمون ملی، منبر قلمبدستان آزاد اندیش و مسلمان افغانستان)

مباح الحریق و مباح الدم
گروهی به نام "جمعیت اصلاح" یک گردهمایی را با نام "بیایید ازقرآن دفاع نماییم" سازمان داد و واکنش‌های بسیار تندی را برضد این کتاب به راه انداخت. همان گروه‌هائی که اکنون علیه آتش زدن قرآن در فلوریدا تظاهرات می‌کنند، فریاد زدند که قرآن به زبان فارسی "مباح الحریق" است و نویسنده و تکثیرکنندگان آن نیز "مباح الدم" هستند.

گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد (حافظ)
در افغانستان گفته شد که قدرت الله بختیاری مترجم این کتاب، ايرانى نژاد است و در آمریکا به سر می‌برد. دادگاه بدوی و سپس دادگاه تجدید نظر کابل احمد غوث زلمی و قاری مشتاق احمد را به جرم چاپ و انتشار قرآن به زبان دری هر کدام به بیست سال زندان محکوم کرد. دادگاه بدوی کابل محمد هاتف نوری مدیر چاپخانه نوری را هم به اتهام چاپ قرآن پاک به پنج سال زندان محکوم کرده بود اما دادگاه تجدید نظر کابل این مجازات را به پانزده ماه زندان کاهش داد. دادگاه تجدید نظر وحید غوث و حسیب غوث، برادران احمد غوث زلمی را نیز به اتهام کوشش برای فراهم کردن زمینه فرار احمد غوث زلمی از کشور، به هفت ماه زندان محکوم کرد.

جوانکی که یک کامپیوتر در خانه داشت
هنگامی که عاملان انتشار کتاب قرآن پاک در زندان به سر می‌بردند، بسیاری از گروه‌های مذهبی تندرو آشکارا این افراد را تهدید به ترور کردند و اذعان کردند که آنان در صورت رهائی از زندان و یا فرار به دیگر کشورها از "مجازات الهی" در امان نخواهند بود. واکنش گروه‌های پشتو زبان به ویژه در جنوب افغانستان بسیار گسترده‌تر و شدیدتر بود. در این میان حتی نوجوانی به نام یونس لعل که کار تایپ این کتاب را به کمک کامپیوتر شخصی‌اش انجام داده بود نیز اخیراً پس از مدتی تحت پیگرد قرار گرفت و با وجود آنکه هنوز به سن قانونی نرسیده بود و طبق قانون افغانستان مشمول مجازات نبود نیز در امان نماند. به گزارش روزنامه‌های افغانستان، ملا امام‌ها و خطيب‌های مسجدها خواستار شدیدترین مجازات برای یونس لعل شدند. یونس لعل برای فرار از مجازات مرگ ناچار شد از افغانستان فرار کند و به یک کشور اروپائی پناهنده شود.

این کتاب "مباح الحریق" اعلام شده است

۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

نامه به عنایت فانی درباره مصاحبه با صادق طباطبائی

نامه نگارنده به عنایت فانی در باره مصاحبه‌اش با صادق طباطبائی:


آقای عنایت فانی!
سلام. امیدوارم خوب و خوش باشید. من چیزی از پیشینه روزنامه‌نگاری و تعلقات فکری شما نمی‌دانم اما بسیاری از برنامه‌های "به عبارت دیگر" شما را در اینترنت دیده‌ام و باورم این بوده است که شما روزنامه‌نگاری آشنا به مسائل ایران و مسلط به کار خودتان هستید و توانسته‌اید برنامه‌های خوبی تهیه کنید. شما و همکارانتان در برنامه "به عبارت دیگر" غالباً موفق می‌شوید پرسش‌های هوشمندانه‌ا‌ی مطرح کنید که حتی اگر مصاحبه شونده از پاسخگوئی به آنها ناتوان باشد یا خودداری کند، بیننده و شنونده شما انگیزه‌ای برای اندیشیدن به دست می‌آورد. شاید من گمان داشته باشم که قدری به بابک امیرخسروی و حسن شریعتمداری کم مهری کردید اما در عوض مهر شما به مهدی فتاپور آشکار بود و شاید چنین نکات کم و بیش جزئی در چارچوب آزادی روزنامه‌نگارانه و سلیقه فردی بگنجد و از اینرو قابل تحمل باشد.

مصاحبه شما با صادق طباطبائی اما از مقوله دیگری بود. صادق طباطبائی از محارم روح الله خمینی و احمد خمینی بوده، در دوره پرحادثه‌ای از تاریخ معاصر ایران دارای پست‌ها و مأموریت‌های ویژه بوده، در بسیاری مذاکرات پنهان و معاملات پرسش برانگیز پشت پرده رژیم جمهوری اسلامی شرکت داشته و به بسیاری از اسرار این رژیم آگاهی دارد. من اصراری ندارم که شما حتماً می‌بایستی درباره اتهامات وارده و بازداشت او در آلمان می‌پرسیدید اما مصاحبه شما با ایشان می‌توانست فرصتی باشد تا دستکم گوشه‌هائی از دانسته‌های صادق طباطبائی بازگو شود و با پرسش‌های هوشمندانه شما زاویه‌های تاریک دیگری از تاریخ معاصر ایران برای من و دیگر بینندگان شما روشن شود.

این مصاحبه اما فرصتی شد برای صادق طباطبائی تا در برنامه شما میدانداری کند، فخر بفروشد، پیشینه آخوندی- اشرافی خود را به رخ بکشد (و کسی به او نگوید که اجدادی که وی به آنان افتخار می‌کند قرن‌ها مروج خرافه، جهالت و خشونت بوده‌اند) و گذشته کم و بیش مبهم خود و سیاست‌های خانمانسوز و کشتارهای گسترده خمینی و اطرافیانش را با شیرین زبانی توجیه کند. من نمی‌دا‌نم که آیا شما واقعاً شیفته ظاهر برازنده، فخر فروشی و ظریفگوئی صادق طباطبائی شده بودید یا فقط چنین چیزی در چهره شما دیده می‌شد. به هر حال چنین شیفتگی‌هائی نیز انسانی‌اند و ممکن است برای هر یک از ما روی بدهند. بدیهی است که روزنامه‌نگار کارکشته‌ای مانند شما با چند ساعت برنامه هفتگی پیوسته امکان دارد چنین کاستی‌هائی را جبران کند.

چهره بی بی سی فارسیِ امروز با بی بی سیِ روزها و ماه‌های پیش از انقلاب ۱۳۵۷ تفاوت دارد. گزینه بی بی سی در آن سال‌ها چه بسا لانسه کردن ملی‌ها و مذهبی‌ها بود تا به این وسیله از پیشرفت چپ‌ها در ایران پیشگیری شود. شاید ادعا کنید که این نظریه توطئه گرایانه باشد، اما سیاستی بوده در راستای منافع و سیاست‌های کلان کشور بریتانیا و جائی برای گله هم برای ما ایرانی‌ها باقی نمی‌گذارد. امروزه خط بی بی سی فارسی بیطرفی و اعتماد سازی است. با توجه به پیشینه بی بی سی پرسش من و شاید بسیاری دیگر این باشد که اینبار بی بی سی فارسی در بزنگاه‌های تاریخی که پیش روی ما هستند چگونه از این اعتماد بهره برداری خواهد کرد. آیا شرافت و آزادیخواهی روزنامه نگاران بی بی سی فارسی در این بزنگاه‌های تاریخی تعیین کننده خواهد بود یا رهنمودهای وزارت خارجه بریتانیا تعیین خواهد کرد که چه نیروئی در ایران تقویت شود، چه نیروئی مسکوت بماند و چه نیروئی تضعیف شود؟

من امیدوارم که مصاحبه شما با صادق طباطبائی گونه‌ای "نان قرض دادن" به او نباشد. به هر حال او مناسبات گسترده‌ای با محافل پیرامون قدرت در جمهوری اسلامی داشته و دارد. روابط نزدیک وی با حسن خمینی و محسن رضائی در زمره آندسته از تماس‌های وی هستند که خود وی آشکارا درباره آن سخن می‌گوید. آیا شما و همکارانتان با این مصاحبه کوشش داشته‌اید در راستای کار خبرگیری و خبرنگاری خود، مناسبات حسنه‌ای با صادق طباطبائی و به واسطه وی با نزدیکان و دوستان وی برقرار کنید؟ شاید قدری دور از ذهن باشد اما هراس آور است. از این رو باید امیدوار بود که شما "فقط" شیفته فخر فروشی و ظریفگوئی صادق طباطبائی شده باشید و حسابگری خاصی پشت مصاحبه‌تان با صادق طباطبائی نباشد.

با آرزوی خوبی و خوشی برای شما و همکارانتان
۳۰-۰۷-۲۰۱۰


عکس از سایت بی بی سی

۱۳۸۹ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

ایستادگی شجاعانه مهدی کروبی

لباس شخصی‌های بسیج و سپاه که با حمایت نیروی انتظامی و سپاه در پیرامون خانه آقای کروبی اجتماع کرده بودند، گاهی با خواندن قرآن و عزاداری خود را مشغول می‌کردند و گاهی با عربده کشی و شعاردادن ارتش‌های دنیا را می‌ترساندند: "وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد. ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد." این اراذل و اوباش اسلامی شیشه‌ها و در و پنجره‌های خانه آقای مهدی کروبی و همسایه‌های وی را خرد کردند، آسیب‌های زیادی به آن خانه‌ها وارد کردند و آسایش و آرامش را از خانواده آقای کروبی و همسایه‌های آنان سلب کردند. اینها واکنش خامنه‌ای بود به نامه سرگشاده همسر مهدی کروبی به وی و نیز کوششی برای ممانعت از شرکت مهدی کروبی در تظاهرات موسوم به روز قدس.

آقای مهدی کروبی برای حفظ جان و مال مردم، از هواداران خود خواست تا برای پشتیبانی و دفاع از وی به سوی خانه وی نیایند. ایستادگی شجاعانه مهدی کروبی در برابر نیروهای لباس شخصی بسیج و سپاه و طرفداران خامنه‌ای و احمدی‌نژاد، حرمت و اعتبار وی را بیش از پیش افزایش داد. افشاگری های شجاعانه، پیگیری و پایمردی آقای مهدی کروبی نشان داد که آزادیخواهانی که از چند سال پیش به اینسو از وی حمایت کرده‌اند انتخاب درستی انجام داده‌اند. نکته قابل توجه آنست که نه تنها روحانیان دولتی که دیر یا زود خود نیز از گردونه قدرت جمهوری اسلامی به بیرون پرتاب خواهند شد، بلکه گذشته از چند استثناء، خیل عظیم روحانیان ریز و درشتی که از خامنه‌ای و حکومت جمهوری اسلامی عمیقاً ناراضی هستند نیز همچنان سکوت کرده‌اند و هیچ اظهارنظری در مورد این اقدامات شرم آور بسیج و لباس شخصی‌ها نکرده‌اند.

آقای مهدی کروبی در سال گذشته بارها مورد هجوم لباس شخصی های حکومتی قرار گرفته است.