عکس از وبگاه داریوش همایون
شواهد حاکی از آنست که رژیم جمهوری اسلامی قصد سرکوب شدیدتر جنبش اعتراضی مردم ایران را دارد. اینبار نوبت صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه، غلامحسین محسنی اژهای دادستان کل کشور و مصطفی محمد نجار وزیر کشور بود که با الفاظ تندتری به مخالفان دولت هشدار دهند. گروهی از نمایندگان مجلس نیز خواستار اعدام مخالفان شدهاند. مصطفی محمد نجار گفته است که تظاهرات کنندگان "محارب هستند و تکلیف محارب هم کاملا روشن است." سران جمهوری اسلامی به این ترتیب شرکت کنندگان در تظاهرات مسالمتآمیز را تهدید به اعدام میکند. مصطفی محمد نجار با اشاره به حضور معترضان در روز عاشورا گفت که "اینها از خویشتنداری، نجابت و رافت نظام استفاده کردند". وی افزود که پلیس از این به بعد هیچ مدارائی با این افراد نخواهد کرد.
هر چند افراد دیگری از جمله محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس به طور پراکنده درباره افراط گرائی در برخورد با معترضان هشدار دادهاند اما ابتکار عمل همچنان در دست آنهائی است که معتقدند با سرکوب، حبس و اعدام میتوان "چشم فتنه را کور کرد و غائله را خاتمه داد". علی خامنهای، احمد جنتی، احمد خاتمی و احمد علمالهدی نیز همچنان الدرم بلدرم میکنند. این تهدیدها نشان میدهد که رهبران جمهوری اسلامی اکنون کاملاً به ابعاد جنبش اعتراضی پی بردهاند و خود را برای خونریزیهای گستردهتر از نوع آنچه که در ده ساله نخستین حیات جمهوری اسلامی روی داد یا از نوع آنچه که در جنگهای صدر اسلام روی داد، آماده میکنند. میزان توفیق آیتالضحاکها و بسیجی سپاهیهای پیرو ولی فقیه در غرق به خونکردن جنبش آزادیخواهی مردم ایران بستگی به عوامل متعددی دارد اما هیچ تردیدی نیست که علی خامنهای، آیتالضحاکهای پیرامون او و سپاهی بسیجیها هیچ ابائی از ریختن خون مردم ندارند.
به کار گرفتن نیروهای شیعه لبنانی، عراقی و فلسطینی ساکن ایران برای سرکوب مردم ایران هر چند تاکنون در مقیاس محدودی بوده اما نشان میدهد که ولی فقیه و همدستانش آمادهاند تا در صورت تمرد نیروهای انتظامی، از زنجیرزنان و قمهکشان وفادار به خود و از نیروهای بیگانه برای سرکوب مردم استفاده کنند، به عبارت دیگر آنان حتی از براه انداختن جنگ داخلی نیز رویگردان نیستند. سران جمهوری اسلامی نگران آینده خود هستند. آنان میدانند که با توجه به ظلم و اختلاس بیپایانی که در سه دهه اخیر مرتکب شدهاند، کمتر کشوری در دنیا آماده پذیرفتن آنان است. از اینرو آنان برآنند تا به هر بهائی خود را در حاکمیت نگاه دارند. در این راستا دور از انتظار نیست که آنان صدها یا هزاران نفر از تظاهراتکنندگان یا زندانیان سیاسی را اعدام کنند و رهبران نمادین جنبش سبز، آقایان موسوی، کروبی و خاتمی را نیز دستگیر یا ترور کنند.
جنبش سبز باید برای برداشتن گامهای بعدی و گذار مسالمتآمیز آماده باشد. پیشبرد بهینه جنبش سبز و آمادگی برای روزی که حاکمیت جمهوری اسلامی آماده مذاکره و عقبنشینی است و یا فروپاشیده است، مستلزم تدارکاتی است که از امروز آغاز میشود. فعالیت هماهنگشده چهرههای شاخص اپوزیسیون در خارج از کشور یکی از نیازهای جنبش سبز است. به یاد بیاوریم که کنگره ملی آفریقا (آفریقای جنوبی) بخشی از رهبری خود را در خارج از آفریقای جنوبی مستقر کرد و از این راه توانست هم آسیبپذیری جنبش را کاهش دهد و هم تماسهای سازندهای با کشورهای خارج برقرار کند.
بیانیه مشترک آقایان بازرگان، سروش، کدیور، گنجی، و مهاجرانی موسوم به "خواستههای بهینه جنبش سبز برای عبور از بحران" بیانگر حداقلی از خواستههای اساسی مردم در مرحله کنونی است اما با توجه به شتاب رویدادها در ایران و وضعیت خطیر کشور ضروری است که تماسهای فشردهتری بین چهرههای شاخص اپوزیسیون در خارج از کشور برقرار شود. این در شرایط کنونی به معنای ایجاد ستاد یا تشکیلات رسمی اپوزیسیون نیست اما روند حوادث و توسل حاکمیت جمهوری اسلامی به خشونت روزافزون مسئولیت جدیدی بر دوش اپوزیسیون مینهد.
تماسهای فشرده بین چهرههای شاخص اپوزیسیون در خارج از کشور میتواند در چارچوب یک "شورای همبستگی با جنبش سبز" باشد. هدف از چنین اقدامی نه تلاش برای قبضه کردن رهبری جنبش بلکه کوشش برای یاری رساندن به جنبش سبز است. شرط موفقیت چنین اقدامی از جمله آنست که این تماسها بایستی اصلاحطلبها، ملی مذهبیها، لیبرالها، نیروهای چپ، جمهوریخواهان، سلطنتطلبها، حزب دمکرات کردستان، کومله، کنشگران حقوق بشر، نمایندگان گروههای قومی و اقلیتهای مذهبی را دربرگیرد. مبنای این گفتگوها تنها و تنها میتواند پذیرش اعلامیه جهانی حقوق بشر، وفاداری به منافع ملی و خواستههای دمکراتیک مردم ایران باشد.
شواهد حاکی از آنست که رژیم جمهوری اسلامی قصد سرکوب شدیدتر جنبش اعتراضی مردم ایران را دارد. اینبار نوبت صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه، غلامحسین محسنی اژهای دادستان کل کشور و مصطفی محمد نجار وزیر کشور بود که با الفاظ تندتری به مخالفان دولت هشدار دهند. گروهی از نمایندگان مجلس نیز خواستار اعدام مخالفان شدهاند. مصطفی محمد نجار گفته است که تظاهرات کنندگان "محارب هستند و تکلیف محارب هم کاملا روشن است." سران جمهوری اسلامی به این ترتیب شرکت کنندگان در تظاهرات مسالمتآمیز را تهدید به اعدام میکند. مصطفی محمد نجار با اشاره به حضور معترضان در روز عاشورا گفت که "اینها از خویشتنداری، نجابت و رافت نظام استفاده کردند". وی افزود که پلیس از این به بعد هیچ مدارائی با این افراد نخواهد کرد.
هر چند افراد دیگری از جمله محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس به طور پراکنده درباره افراط گرائی در برخورد با معترضان هشدار دادهاند اما ابتکار عمل همچنان در دست آنهائی است که معتقدند با سرکوب، حبس و اعدام میتوان "چشم فتنه را کور کرد و غائله را خاتمه داد". علی خامنهای، احمد جنتی، احمد خاتمی و احمد علمالهدی نیز همچنان الدرم بلدرم میکنند. این تهدیدها نشان میدهد که رهبران جمهوری اسلامی اکنون کاملاً به ابعاد جنبش اعتراضی پی بردهاند و خود را برای خونریزیهای گستردهتر از نوع آنچه که در ده ساله نخستین حیات جمهوری اسلامی روی داد یا از نوع آنچه که در جنگهای صدر اسلام روی داد، آماده میکنند. میزان توفیق آیتالضحاکها و بسیجی سپاهیهای پیرو ولی فقیه در غرق به خونکردن جنبش آزادیخواهی مردم ایران بستگی به عوامل متعددی دارد اما هیچ تردیدی نیست که علی خامنهای، آیتالضحاکهای پیرامون او و سپاهی بسیجیها هیچ ابائی از ریختن خون مردم ندارند.
به کار گرفتن نیروهای شیعه لبنانی، عراقی و فلسطینی ساکن ایران برای سرکوب مردم ایران هر چند تاکنون در مقیاس محدودی بوده اما نشان میدهد که ولی فقیه و همدستانش آمادهاند تا در صورت تمرد نیروهای انتظامی، از زنجیرزنان و قمهکشان وفادار به خود و از نیروهای بیگانه برای سرکوب مردم استفاده کنند، به عبارت دیگر آنان حتی از براه انداختن جنگ داخلی نیز رویگردان نیستند. سران جمهوری اسلامی نگران آینده خود هستند. آنان میدانند که با توجه به ظلم و اختلاس بیپایانی که در سه دهه اخیر مرتکب شدهاند، کمتر کشوری در دنیا آماده پذیرفتن آنان است. از اینرو آنان برآنند تا به هر بهائی خود را در حاکمیت نگاه دارند. در این راستا دور از انتظار نیست که آنان صدها یا هزاران نفر از تظاهراتکنندگان یا زندانیان سیاسی را اعدام کنند و رهبران نمادین جنبش سبز، آقایان موسوی، کروبی و خاتمی را نیز دستگیر یا ترور کنند.
جنبش سبز باید برای برداشتن گامهای بعدی و گذار مسالمتآمیز آماده باشد. پیشبرد بهینه جنبش سبز و آمادگی برای روزی که حاکمیت جمهوری اسلامی آماده مذاکره و عقبنشینی است و یا فروپاشیده است، مستلزم تدارکاتی است که از امروز آغاز میشود. فعالیت هماهنگشده چهرههای شاخص اپوزیسیون در خارج از کشور یکی از نیازهای جنبش سبز است. به یاد بیاوریم که کنگره ملی آفریقا (آفریقای جنوبی) بخشی از رهبری خود را در خارج از آفریقای جنوبی مستقر کرد و از این راه توانست هم آسیبپذیری جنبش را کاهش دهد و هم تماسهای سازندهای با کشورهای خارج برقرار کند.
بیانیه مشترک آقایان بازرگان، سروش، کدیور، گنجی، و مهاجرانی موسوم به "خواستههای بهینه جنبش سبز برای عبور از بحران" بیانگر حداقلی از خواستههای اساسی مردم در مرحله کنونی است اما با توجه به شتاب رویدادها در ایران و وضعیت خطیر کشور ضروری است که تماسهای فشردهتری بین چهرههای شاخص اپوزیسیون در خارج از کشور برقرار شود. این در شرایط کنونی به معنای ایجاد ستاد یا تشکیلات رسمی اپوزیسیون نیست اما روند حوادث و توسل حاکمیت جمهوری اسلامی به خشونت روزافزون مسئولیت جدیدی بر دوش اپوزیسیون مینهد.
تماسهای فشرده بین چهرههای شاخص اپوزیسیون در خارج از کشور میتواند در چارچوب یک "شورای همبستگی با جنبش سبز" باشد. هدف از چنین اقدامی نه تلاش برای قبضه کردن رهبری جنبش بلکه کوشش برای یاری رساندن به جنبش سبز است. شرط موفقیت چنین اقدامی از جمله آنست که این تماسها بایستی اصلاحطلبها، ملی مذهبیها، لیبرالها، نیروهای چپ، جمهوریخواهان، سلطنتطلبها، حزب دمکرات کردستان، کومله، کنشگران حقوق بشر، نمایندگان گروههای قومی و اقلیتهای مذهبی را دربرگیرد. مبنای این گفتگوها تنها و تنها میتواند پذیرش اعلامیه جهانی حقوق بشر، وفاداری به منافع ملی و خواستههای دمکراتیک مردم ایران باشد.