۱۳۹۲ شهریور ۱۹, سه‌شنبه

سریال های تلویزیونی در جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی پیوسته کوشش داشته رویدادهای کشور را با تقویم تماماً اسلامی هجری قمری سازگار کند. به گفته یک دوست "اگر آخوندها رویشان می شد تا حالا تقویم رسمی کشور را هم به تقویم عربی تغییر داده بودند". اکنون تلویزیون جمهوری اسلامی پخش سریال‌های جدید تلویزیونی را به مناسبت‌های مذهبی مانند ماه رمضان انجام می‌دهد. در ماه مبارک یا به تعبیری نامبارک رمضان امسال هم سه سریال دودکش، خروس و مادرانه از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد. این سریال‌ها اکنون در یوتیوب در دسترس همگان هستند.

 دودکش، مادرانه، خروس
سریال دودکش به کارگردانی غلامحسین لطفی، درباره زندگی و دغدغه های روزمره دو خانواده خویشاوند است که یک فرش شوئی را اداره می کنند. چند تن از بازیگران این سریال بازی قابل قبولی ارائه داده‌اند. کارگردان هم کوشش کرده در این سریال یک فضای نسبتاْ صمیمی و به اصطلاح خاکی ایجاد کند و نشان دهد که شخصیت‌های سریال با وجود همه کم و کاستی‌هایشان مانند اکثریت مردم پایین شهر هستند.

سریال مادرانه به کارگردانی جواد افشار، درباره یک کارخانه دار بد خلق و خو و پولدار است که سال‌ها پیش از همسرش جدا شده و اکنون دختر ارشدش که دانش آموز دبیرستان است معتاد شده است. سناریوی این سریال اندکی مغشوش است. مهدی سلطانی که نقش اول سریال را بازی می‌کند بازی اغراق آمیز و نسبتاً ضعیفی ارائه کرده است.

سریال خروس به کارگردانی سعید آقاجانی، درباره مردی است که در بیمارستان بستری شده اما او و خانواده‌اش پول کافی برای پرداخت به بیمارستان و مرخص کردن وی را ندارند و پسر بزرگ خانواده به هر دری می‌زند تا پول لازم را برای پرداخت به بیمارستان فراهم کند. بیشتر بازیگران این سریال بازی‌های خوبی ارائه داده‌اند و کارگردان خروس نیز در مقایسه با کارگردان دودکش و مادرانه موفق‌تر است.

 ملغمه غریب سریال‌های تلویزیونی اسلامی
آثار هنری و فرهنگی و به ویژه فیلم و سینما محصول جامعه و زمان خود و غالباً نشاندهنده طرز زندگی مردم و مراودات آنان هستند. یک فیلم سینمائی یا یک سریال تلویزیونی هر چند انعکاس مستند گونه‌ای از اجتماع خود نیست اما در عین حال بازگوکننده بسیاری از واقعیت‌های اجتماعی است. جمهوری اسلامی سریال‌های تلویزیونی را ابزاری برای پیشبرد هدف‌های خود و گسترش ارزش‌های شیعی می‌داند. رعایت موازینی مانند حجاب و تفکیک جنسیتی در این تولیدات اجباری است. زن‌ها حتی در رختخواب هم روسری و مانتوی اسلامی به تن دارند و هیچ زن و مردی تماس فیزیکی با هم ندارند. از آنسو هنرمندان و کارگردانانی هم هستند که به همکاری با رژیم تن می‌دهند و در شرایط سانسور به تولید هنری خود ادامه می‌دهند تا شاید برخی پیام‌های خود را به بیننده برسانند. تلفیق این دو واقعیت ملغمه غریبی به نام سریال‌های تلویزیونی جمهوری اسلامی پدید آورده است.

 آخوند پاک و درستکار
نکته‌های مشترکی در این سه سریال تلویزیونی دیده می‌شود. در هر یک از این سه سریال ماه رمضان امسال یک آخوند یا نیمه آخوند وجود دارد. فردی پاک و نیکوکار که بیشتر مشغول کمک به مردم است و اصلاً کاری به جاسوسی، خبرچینی، پرونده سازی برای مردم، چماق کشی، صدور حکم زندان و تکفیر و اعدام دگراندیشان ندارد. آخوند سریال خروس چهره نسبتاً معقول‌تری دارد و به نیکوکاری اکتفا می‌کند اما آخوند سریال دودکش فراتر می‌رود. او با صدای زنانه اش گاهی توی دست و بال خانواده مالک قالیشوئی می‌پلکد و خودش سینی چای را می‌آورد، صبحانه را آماده می‌کند و حتی بچه داری هم می‌کند.

دروغگوئی هنجار است. درستکاری فقط شعار است
در دیالوگ این سریال‌ها از یک سو خشونت کلامی و بیحرمتی و از سوی دیگر چاپلوسی و تعارف بیمورد بین آدم‌ها وجود دارد. تقریباً همه در این سریال‌ها به هم دروغ می گویند، همدیگر را فریب می‌دهند، از دیگران سوء استفاده می‌کنند و نسبت به رنج همدیگر بی تفاوت هستند. ارزش‌های انسانی مانند شرافت و همنوعدوستی در متن این سریال‌ها وجود ندارد. اگر چنین چیزی باشد، در حاشیه و تنها به شکل شعارگونه است. در این سریال‌ها حقه بازی، کلاهبرداری و دوروئی هنجار است. رفتار و کردار آن نادر افرادی که در هر سریال درستکار و راستگو هستند، آنچنان جنبه شعاری دارد که بیننده آنرا جدی نمی‌گیرد. شخصیت‌های اصلی داستان دروغ‌ها و کلک‌های خود را توجیه می‌کنند و حتی گاهی رو به آسمان می‌کنند و این حقه بازی‌ها را برای خدای خودشان هم توجیه می کنند (سریال دودکش). گوئی قرار است دروغ و کلک هنجار باشد.

 زبان عامیانه و لمپنی. زبانبازی به جای استدلال و اصول
زبان ابزاری است برای فریب و گمراه کردن دیگران. کسی موفق است که زبان باز باشد. هر چه زبان چرب و نرم‌تر باشد شانس موفقیت هم بیشتر است. زبان بازی جای استدلال و اصول را گرفته است. عنصر زبان عامیانه و زبان لمپنی هم در این سریال‌ها قوی است. حتی زنان و کودکان این سریال‌ها هم دیگران را "می پیچانند"، "مخ همدیگر را می‌زنند"، و "کارهای خفن می‌کنند". آنجا که به زبان لمپنی سخن گفته نمی‌شود، گفتارها شعارگونه می‌شود "بی پولی عیب نیست. بی آبروئی عیب است" (مادرانه).

 رویای مهاجرت به غرب
به استثنای آخوند هر سریال که آرامش و متانت دارد دیگران غالباً استرس دارند، آشفته‌اند و بیقرارند. در این سریال‌ها جوانان کاری به دین ندارند. تک و توک پیرزن‌ها و پیرمردهائی هستند که دیندار هستند. اما در عوض همه، از پیر و جوان حرمت آخوند را نگاه می‌دارند. زنان جوان در دانشگاه درس می‌خوانند و مردان جوان دغدغه پول درآوردن دارند. در این سریال‌ها بسیاری از جوانان در رویای ترک کشور و مهاجرت به غرب هستند اما در هر یک از همین سریال‌ها هم یکی هست که اندر مذمت خارج یا به اصطلاح امروزی "آن طرف آب" و اندر سیه روزی ایرانیان خارج نشین داد سخن می‌دهد.

همان شگردهای فیلم‌های آبگوشتی
کارگردان در جای جای سریال با توسل به روش‌های ساده و غیرهنری مانند تکرار بیمورد جمله‌ها و تکیه کلام این یا آن شخصیت داستان (لیچار و لغز در سریال دودکش) بر آنست که اثر خود را جا بیندازد و آنرا محبوب کند. پولدارها افسرده، بیمار و مستأصل هستند (سریال مادرانه) اما فقیرها شادتر و سرزنده‌تر هستند و به یک پارک رفتن ساده در روز تعطیل هم راضی‌اند و از این بابت از خدای خودشان هم سپاسگزارند (دودکش). اینها کم و بیش شگردهای فیلم‌های موسوم به سینمای آبگوشتی دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ ایران است با این تفاوت که فروزان، ایرن، زری خوشکام، شورانگیز طباطبائی، مرجان و دیگر زنان بازیگر آن زمان برعکس امروزی‌ها با دماغ عمل نشده در فیلم‌ها بازی می‌کردند.

بازیگران سریال خروس بازی قابل قبولی ارائه دادند

۱۳۹۲ شهریور ۱۶, شنبه

سوریه از خوزستان مهم تر است

حاج آقا مهدی طائب از یاران نزدیک خامنه ای گفت سوریه برای او از خوزستان هم مهم تر است.
کاریکاتوری از حنیف بهاری