۱۳۹۱ مرداد ۳, سه‌شنبه

ماه مبارک رمضان


ماه عبادی سیاسی تجاری خوراکی رمضان که رفته بود دوباره برگشت. ماه پر بركت رمضان ماه نعمت و نیکی، ماه خلوص و نیایش و ماه نجات و هدايت انسان‌ها به کمک بسیج، لباس شخصی ها و نیروی انتظامی است.

سعدی شیرازی به مناسبت حلول ماه پر برکت رمضان اخیراً یک شعر سروده است اما چون وزارت ارشاد اسلامی مجوز انتشار آن در ایران را نداده، سعدی شیرازی پس از کلی مراجعه حضوری، نامه نگاری و مکالمه تلفنی بی نتیجه با مسئولین وزارت ارشاد آنرا برای یکی از آشنایانش در تورنتو کانادا فرستاده و این شعر به این ترتیب در اینترنت منتشر شده است:
شنیدم كه نابالغی روزه داشت
به صد محنت آورد روزی به چاشت

به كتابش آن روز سائق نبرد
بزرگ آمدش طاعت از طفل خرد

پدر دیده بوسید و مادر سرش
فشاندند بادام و زر بر سرش

چو بر وی گذر كرد یک نیمه روز
فتاد اندر او ز آتش معده سوز

بدل گفت اگر لقمه چندی خورم
چه داند پدر غیب یا مادرم؟

چو روی پسر در پدر بود و قوم
نهان خورد و پیدا بسر برد صوم

كه داند چو در بند حق نیستی
اگر بی وضو در نماز ایستی؟

پس این پیر ازان طفل نادان ترست
كه از بهر مردم به طاعت درست

كلید در دوزخ است آن نماز
كه در چشم مردم گزاری دراز

اگر جز به حق می‌رود جاده‌ات
در آتش فشانند سجاده‌ات

دو بیت دیگر از شعرهای سعدی شیرازی که وزارت ارشاد هنوز مجوز انتشار آنرا صادر نکرده است:
مسلم كسی را بود روزه داشت
كه درمنده‌ای را دهد نان چاشت

وگرنه چه لازم كه سعیی بری
ز خود بازگیری و هم خود خوری

و این هم شعری که یکی از خویشاوندان گمنام سعدی شیرازی به مناسبت حلول ماه رمضان، ماه صفا و غذا سروده و آنرا بدون نام و نشان شاعر در اینترنت منتشر کرده است:

سحرگاهان به قصد روزه داری
شدم بیدار از خواب و خماری

برایم سفره ای الوان گشودند
به آن هر لحظه ای چیزی فزودند

برنج و مرغ و سوپ و آش رشته
سُس و استیک با نان برشته

خلاصه لقمه‌ای از هر چه دیدم
كمی از این كمی از آن چشیدم

پس از آن ماست را كردم سرازیر
درون معده‌ام با اندكی سیر

و ختم حمله‌ام با یک دو آروغ
بشد اعلام بعد از خوردن دوغ

سپس یک چای دبش قند پهلو
به من دادند با یک دانه لیمو

خلاصه روزه را آغاز كردم
برای اهل خانه ناز كردم

برای اینكه یابم صبر و طاقت
نمودم صبح تا شب استراحت

دو پرس كلّه پاچه با دو كوكا
كمی یخدر بهشت یک خورده حلوا

به افطاری برایم شد فراهم
زدم تو رگ كمی از زولبیا هم

و سی روزی به این منوال طی شد
نفهمیدم چسان آمد و كی شد

به زحمت صبح خود را شام كردم
به خود سازی ولی اقدام كردم

به شعبان من به وزن شصت بودم
به ماه روزه ده كیلو فزودم

اگرچه رد شدم در این عبادت
به خود سازی ولیكن كردم عادت

خدایا ای خدای مهر و ناهید
بده توش و توانی را به "جاوید"

كه گیرد سالیان سال روزه
اگر چه او شود از دم رفوزه

افطاری خواهران. چیز زیادی دیده نمی شود اما زیر این چادرهای سیاه دنیائی از نور و عظمت و عشق و ایمان نهفته است.

دویدن با جوراب یا بدون جوراب روی سفره افطاری، یکی از سرگرمی های جوانان در ماه رمضان.
گوشه ای از مراسم عبادی سیاسی خوراکی ماه رمضان. برادران سمت راست، خواهران سمت چپ، اغلب آنها بیرون از کادر عکس.

دنیائی از خلوص، صفا و غذای نذری در ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی در خیابان بعدی