پنجشنبه گذشته تلاشهای فشرده دیپلماتیک آمریکا، فرانسه و بریتانیا به نتیجه رسید و شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه پیشنهادی فرانسه، لبنان و بریتانیا برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع در آسمان لیبی را تصویب کرد. روسیه، چین، آلمان، برزیل و هند به این قطعنامه رای ممتنع دادند اما کوششی برای ممانعت از تصویب آن به عمل نیاوردند. هدف از تصویب این قطعنامه حمایت از مردم لیبی و به ویژه مردم بنغازی در برابر حملات هوایی و زمینی نیروهای معمر قذافی اعلام شد. اندکی بعد نیروی دریایی آمریکا و بریتانیا با پرتاب موشک به مراکز نظامی لیبی حملات خود را آغاز کردند و هواپیماهای شناسایی و جاسوسی، جنگنده و بمب افکن آمریکائی، فرانسوی و بریتانیائی بر فراز لیبی به پرواز درآمدند و سیستم پدافند هوایی این کشور را در هم کوبیدند.
حملات هوائی آمریکا، فرانسه و بریتانیا به لیبی همچنان ادامه دارد و کشورهائی مانند نروژ، دانمارک، قطر و امارات متحده عربی نیز هواپیماهای جنگنده خود را به آسمان لیبی فرستادهاند یا در صدد این کار هستند. اقدامات نظامی علیه لیبی هنگامی صورت میگیرد که از چند سال پیش به اینسو بحث خستگی مفرط از جنگ در دو کشور آمریکا و بریتانیا که در لشگرکشی به افغانستان و عراق نقش برجسته داشتهاند، داغ بوده است. باراک اوباما و دیوید کامرون با انتقاد از سیاست جنگ افروزانه اسلاف خود جورج بوش و توبی بلر در انتخابات شرکت کردند و پیروز شدند.
نه خستگی و بی میلی افکار عمومی آمریکا و بریتانیا، نه نابسامانی اقتصادی، نه بیمیلی ارتش این دو کشور برای درگیرشدن در یک جنگ جدید و نه حتی اعطای جایزه صلح نوبل به باراک اوباما توانست مانع اقدامات نظامی این کشورها علیه لیبی شود. بدون تردید حملات هوایی و زمینی نیروهای معمر قذافی به مردم معترض لیبی و خطر قتل عام مردم معترض در بنغازی یک کاتالیزاتور مهم برای آغاز اقدامات نظامی آمریکا، فرانسه و بریتانیا علیه لیبی بوده است اما با گذشت چند سال، دیگر انگیزههای سیاسی این کشورها برای حمله به لیبی نیز آشکار خواهد شد. هر چند گمانهزنیها در این باره از هم اکنون آغاز شده است. آنچه در این میان حائز اهمیت است، این موضوع اساسی است که آمریکا و متحدان آن هنوز هم دارای این توانائی هستند که در صورت نیاز ظرفیتهای دیپلماتیک خود را به سرعت بسیج کنند و ماشین جنگی آمریکا و متحدان آن نیز همچنان میتواند به سرعت به راه بیفتد و پدافند نظامی و زیربنای اقتصاد و ارتباطات کشوری مانند لیبی را ظرف کمتر از یک هفته نابود کند.
اگر کارد به استخوان آمریکا برسد
اقدامات نظامی علیه لیبی نشان داد که حمله نظامی به ایران همچنان یکی از گزینههای غرب است، اگر چه این گزینه در سخنان کنونی رهبران کشورهای بزرگ غربی انعکاسی ندارد. حمله به لیبی نشان داد که اگر توازن قدرت در منطقه خاورمیانه به نحو تعیین کنندهای به نفع جمهوری اسلامی تغییر کند یا اگر به هر دلیل دیگری کارد به استخوان آمریکا و کشورهای بزرگ غربی برسد، حمله نظامی به ایران یک گزینه جدی خواهد بود.
بمب افکنهای آمریکائی، فرانسوی و بریتانیائی سیستم پدافند هوایی لیبی را در هم کوبیدند
حملات هوائی آمریکا، فرانسه و بریتانیا به لیبی همچنان ادامه دارد و کشورهائی مانند نروژ، دانمارک، قطر و امارات متحده عربی نیز هواپیماهای جنگنده خود را به آسمان لیبی فرستادهاند یا در صدد این کار هستند. اقدامات نظامی علیه لیبی هنگامی صورت میگیرد که از چند سال پیش به اینسو بحث خستگی مفرط از جنگ در دو کشور آمریکا و بریتانیا که در لشگرکشی به افغانستان و عراق نقش برجسته داشتهاند، داغ بوده است. باراک اوباما و دیوید کامرون با انتقاد از سیاست جنگ افروزانه اسلاف خود جورج بوش و توبی بلر در انتخابات شرکت کردند و پیروز شدند.
نه خستگی و بی میلی افکار عمومی آمریکا و بریتانیا، نه نابسامانی اقتصادی، نه بیمیلی ارتش این دو کشور برای درگیرشدن در یک جنگ جدید و نه حتی اعطای جایزه صلح نوبل به باراک اوباما توانست مانع اقدامات نظامی این کشورها علیه لیبی شود. بدون تردید حملات هوایی و زمینی نیروهای معمر قذافی به مردم معترض لیبی و خطر قتل عام مردم معترض در بنغازی یک کاتالیزاتور مهم برای آغاز اقدامات نظامی آمریکا، فرانسه و بریتانیا علیه لیبی بوده است اما با گذشت چند سال، دیگر انگیزههای سیاسی این کشورها برای حمله به لیبی نیز آشکار خواهد شد. هر چند گمانهزنیها در این باره از هم اکنون آغاز شده است. آنچه در این میان حائز اهمیت است، این موضوع اساسی است که آمریکا و متحدان آن هنوز هم دارای این توانائی هستند که در صورت نیاز ظرفیتهای دیپلماتیک خود را به سرعت بسیج کنند و ماشین جنگی آمریکا و متحدان آن نیز همچنان میتواند به سرعت به راه بیفتد و پدافند نظامی و زیربنای اقتصاد و ارتباطات کشوری مانند لیبی را ظرف کمتر از یک هفته نابود کند.
اگر کارد به استخوان آمریکا برسد
اقدامات نظامی علیه لیبی نشان داد که حمله نظامی به ایران همچنان یکی از گزینههای غرب است، اگر چه این گزینه در سخنان کنونی رهبران کشورهای بزرگ غربی انعکاسی ندارد. حمله به لیبی نشان داد که اگر توازن قدرت در منطقه خاورمیانه به نحو تعیین کنندهای به نفع جمهوری اسلامی تغییر کند یا اگر به هر دلیل دیگری کارد به استخوان آمریکا و کشورهای بزرگ غربی برسد، حمله نظامی به ایران یک گزینه جدی خواهد بود.