انتقاد بی امان مربیان وطنی فوتبال از کارلوس کی روش مربی تیم ملی فوتبال
ایران همچنان ادامه دارد. بازی نسبتاً خوب ایران در برایر آرژانتین در جام جهانی
این انتقادها را موقتاً اندکی کاهش داد اما این خرده گیری های به زودی از سر گرفته
شد تا جائی که "کانون مربیان فوتبال ایران" نیز با انتشار یک بیانیه
رسماً به این غائله پیوست.
اسلام ایرانی و ورزش
فوتبال و ورزش ایران در سه دهه اخیر دستخوش نوسانات بسیاری بوده اند. حزب
اللهی های حاکم بر ایران موضعی دوگانه و گاه بیمارگونه نسبت به فوتبال و به ورزش
دارند. این حضرات پس از انقلاب و در آغاز روی کار آمدن کوشش کردند ساختارهای ورزشی
ایران را نابود کنند و تنها به ورزش هائی مانند سوارکاری، شمشیربازی و تیراندازی که
در جنگ با کفار به کار می آیند اکتفا کنند، اما به زودی پی بردند که این چند ورزش
هم تنها ورزش هستند و هیچ کارکرد رزمی در آنها نیست. برخی از این حضرات اکنون پس
از چند دهه به نقش مثبت و سازنده ورزش پی برده اند و از پیروزی تیم های ایرانی
شادمان می شوند و احساس سربلندی می کنند اما به دلیل پایبندی شان به باورهای
اسلامی حاضر نیستند هنجارهای رایج در جهان ورزش را بپذیرند. موضع بیمارگونه
اسلامیون راستگرا در برابر ورزش مانند موضع آنان در برابر هنر، دانش و فن آوری
است، یعنی تا آنجا آن را می پذیرند که با تفسیر روز آنان از دین و حد و مرز آزادی
های دینی سازگار باشد.
دل درد و آپاندیس شرم آور در برابر اسرائیلی ها
زنان از ورزش کردن آزادانه، پوشیدن لباس ورزشی معمولی و حتی رفتن به ورزشگاه
ها منع می شوند و هنوز هم ورزشکاران ایرانی با بهانه های شرم آوری مانند دل درد و
آپاندیس ناگهانی از رویاروئی با ورزشکاران اسرائیلی منع می شوند تا هم زحمت های
چندین و چند ساله آن ورزشکاران، مربیان و خانواده های آنها به هدر رود و هم ایران
و ایرانیان به علت تمارض و بهانه های شرم آور و بزدلانه در انظار جهانیان سرافکنده
شوند.
کارنامه مربیان وطنی و شاگردان آنان
در حدود ۰۰۰ ۱۲ فوتبالیست در ۵۰۰ باشگاه برتر اروپائی بازی می کنند. شمار
فوتبالیست های ایرانی که در این باشگاه ها بازی می کنند کمتر از ده نفر، یعنی کمتر
از یک در هزار است و بیش از نیمی از همین اندک فوتبالیست های ایرانی که در این
باشگاه ها بازی می کنند نیز تربیت شده اروپا هستند و مربیان وطنی هیچ نقشی در پیشرفت
آنها نداشته اند. میزان دوندگی، تکنیک فردی، توانائی حفظ توپ، توانائی رساندن پاس
سالم، توانائی دریبل زدن و دور زدن حریف، رویاروئی تن به تن یا به گفته مربیان
ایرانی "من تو من" در فوتبالیست های شاغل در باشگاه های ایرانی بسیار
پائین تر از میانگین بین المللی است. تکنیک فردی، قدرت بدنی و روحیه جنگندگی
فوتبالیست های ایرانی که در باشگاه های ایرانی بازی می کنند قابل مقایسه با
فوتبالیست های اروپا، آمریکای لاتین، آفریقا، ژاپن، کره جنوبی و حتی کشورهای
اسلامی شمال آفریقا نیست. بازیکنان تیم ملی با وجود تدارکات ویژه و برنامه های بدنسازی
کارلوس کی روش، توان جنگندگی شان در بازی سوم جام جهانی کاهش یافته بود و به گفته خودشان پس
از دو بازی نخست خسته شده بودند.
در هیچیک از ۵۰۰ تیم فوتبال برتر اروپائی حتی یک مربی یا کمک مربی ایرانی وجود
ندارد. در میان ۰۰۰ ۱ تیم برتر باشگاهی جهان نیز خبری از یک مربی یا کمک مربی
ایرانی نیست! مربیان ایرانی نشان داده اند که نه با فوتبال مدرن آشنا هستند و نه فنون
تمرین دادن، رهبری تیم و روانشناسی ورزشی مدرن را آموخته اند. مربیان ایرانی نه
خودشان در صحنه بین المللی حرفی برای گفتن دارند و نه شاگردهای آنان توان جذب شدن
به تیم های اروپائی را دارند.
باشگاه های ایرانی در مسابقات آسیائی
مربیان ایرانی سالهاست که در رساندن تیم فوتبال ایران به بازی های المپیک
ناموفق بوده اند. مربیان ایرانی موفقیت چندانی با تیم های ملی جوانان و نوجوانان
هم نداشته اند. بهترین مربیان ایرانی که در باشگاه های صدر جدولی ایرانی کار می
کنند در مسابقات باشگاهی آسیائی از تیم های عرب حاشیه خلیج فارس شکست می خورند.
اکثریت مربیان ایرانی فوتبال حتی به یک زبان بین المللی هم آشنائی ندارند و در
کنفرانس های خبری محتاج مترجم هستند. آنها با فرهنگ های بیگانه نا آشنا هستند و
راه و رسم تعامل با بیگانگان را نمی دانند. دانش آنان از فوتبال مدرن اغلب محدود
است به تماشای مسابقات از تلویزیون و تماشای چند ویدئوی آموزشی منتسب به آلکس
فرگوسن و مانند آن.
به گفته آن دسته از مربیان و کارشناسان فوتبال ایرانی که حاضر نیستند شرافت حرفه
ای خود را زیر پا نهند، لیگ های فوتبال ایران جولانگاه اعمال نفوذ، ریخت و پاش و
اختلاس های سپاهی - امنیتی ها و عرصه تاخت و تاز مافیا، جادوگران و رمالان است.
انتقاد از کارلوس کیروش
اما اکثریت همین مربیان وطنی در رسانه های داخل و خارج از کارکرد کارلوس کی
روش در تیم ملی انتقاد می کنند و موافق تمدید قرارداد او برای مربیگری تیم ملی
فوتبال ایران نیستند. آنها با بهانه های گوناگون مانند بازی دفاعی، دعوت نکردن از
این یا آن بازیکن به تیم ملی، ضعف گلزنی تیم ملی، میدان ندادن به بازیکنان داخلی، سر
نزدن مربی تیم ملی به زمین های خاکی محلات و عدم کشف استعدادها، سر و سامان ندادن
به فوتبال ایران و بهانه های مشابه از کارلوس کی روش انتقاد می کنند. به راستی اگر
نتیجه مسابقه بین ایران و آرژانتین به جای صفر بر یک، صفر بر چهار بود، یعنی نتیجه
ای که بیشتر نشاندهنده تفاوت سطح فوتبال
ایران و آرژانتین است، این حضرات مربیان وطنی چه کارزاری علیه کارلوس کی روش به
راه می انداختند.
بهتر بود این مربیان وطنی و "کانون مربیان فوتبال ایران" به جای
حمله به کارلوس کی روش، دستکم با صدور یک اعلامیه در قبال رفتار ننگین و
نژادپرستانه مربی و دلقک سخیفی مانند فیروز کریمی موضعگیری می کردند و یا با
موضعگیری صریح از ضعف و ندانم کاری های فدراسیون فوتبال و بی برنامگی و نابسامانی حاکم
بر فوتبال کشور انتقاد می کردند.
وظیفه مربی تیم ملی چیست؟
ساختن و سازماندهی فوتبال کشور وظیفه فدراسیون است نه وظیفه مربی تیم ملی. کشف
و پرورش استعدادها هم از جمله کارهائی است که در همه کشورهای دنیا بر عهده مربیان
پایه و مربیان تیم های دسته سوم و چهارم است، نه مربی تیم ملی! وظیفه مربی تیم ملی
کار با فوتبالیست های نخبه کشور، آماده سازی تیم ملی و کسب نتیجه در رقابت های بین
المللی است.
کارنامه کارلوس کی روش دارای نکات مثبت و منفی است. او با تصمیمات قاطع و سازش
ناپذیرانه خود و از جمله با کنار نهادن مهدی رحمتی و هادی عقیلی مانع بازیکن
سالاری شد و توانست یک تیم ملی منسجم و متحد بسازد. او به لطف نام و اعتبار خود
موفق شد بازیکنانی چون اشکان دژآگه، رضا قوچان نژاد و دانیل داوری را به تیم ملی بیاورد.
متأسفانه او در عین حال توانست نظر خود را در موارد دیگری نیز به فدراسیون بی
لیاقت کشور ما تحمیل کند و به هر دلیل مانع بازی تدارکاتی ایران با تیم هائی مانند
کره جنوبی، روسیه، شیلی و تیم های خوب دیگری بشود که خودشان اعلام تمایل به انجام مسابقه
با تیم ایران کرده بودند. اما گوئی مربیان و به اصطلاح کارشناسان منتقد وطنی کاری
به اقدامات منفی کارلوس کی روش ندارند. آنان نه در اندیشه همکاری سازنده با کارلوس
کی روش بلکه تنها خواهان رفتن او از ایران هستند.
ما ایرانی ها جو گیر می شویم
آیا واقعاً فدراسیون فوتبال ایران خواهد توانست در آینده نزدیک مربی دیگری
همطراز کارلوس کی روش به ایران جذب کند؟ ما ایرانی ها گاهی جو گیر می شویم و امر
به خود ما هم مشتبه می شود. معمولاً کمتر تناسب و سازگاری بین دید ما ایرانی ها نسبت
به خودمان و دید دنیا نسبت به ما وجود دارد. بهتر است به یاد بیاوریم که بیشتر
مربی های خوب دنیا چندان انگیزه ای برای کار کردن در ایران منزوی اسلامی با این
تحریم های بین المللی و محدودیت های اجتماعی ندارند و در شرایط مساوی ترجیح می
دهند در کشورهای دیگر که خودشان و خانواده شان در آنجا از آزادی بیشتر برخوردارند
کار بکنند. یک مربی برجسته هرگز نخواهد توانست معضلات فوتبالی ایران را حل کند اما
شاید بتواند نتایج بهتری در رقابت های بین المللی کسب کند. روی کار آمدن یک
فدراسیون فوتبال کارآمد با مدیران توانا می تواند پاره ای از مشکلات فوتبال ایران
را حل کند اما تحول گسترده و پایدار فوتبال ایران در گرو بهبود ساختارهای کلان سیاسی
در ایران است.
جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد
شرکت تیم ملی ایران در جام جهانی فوتبال، همانند شرکت دیگر تیم های ایرانی در
دیگر رقابت های بین المللی، ضعف های مزمن فوتبال همیشه در بحران ایران را آشکار کرد.
مربیان وطنی فوتبال ترجیح می دهند چشم به پیشرفت فوتبال در بیرون از مرزهای ایران
ببندند و در برکه آلوده فوتبال وطنی دست و پا بزنند و به فکر دریافت سهم خود از
پول های بی حساب و کتاب آن بشوند. مخالفت آنان با کارلوس کی روش از آن روست که
حضور یک مربی خارجی دارای استقلال رأی می تواند ضعف های فوتبال همیشه در بحران
ایران و بی کفایتی مربیان وطنی را بیشتر آشکار کند.
کارلوس کی روش تیم منسجم و یکدستی را به جام جهانی برد
تیم ملی ایران با مربیگری کارلوس کیروش حداکثر توان فوتبال ایران را در جام جهانی به نمایش گذارد