برنامه پرگار که از برنامههای جدی بی بی
سی است یک بار دیگر به عطاالله مهاجرانی تریبون داد و او باز هم شکر خورد. این بار
موضوع بحث چنین بود: ”آیا اسرائیل
یک کشور جعلی است؟”
مهمانان برنامه سلی شاهور و عطاالله
مهاجرانی بودند. نقد نظرات پر از مغالطه طرف مقابل و دفاع کردن از کشوری که سرزمینهای
همسایگان خود را در اشغال دارد کار آسانی نیست، به ویژه اگر بحث کننده فردی باشد
که کاملاً به زبان فارسی مسلط نباشد و فاقد حضور ذهن و چابکی لازم باشد.
عطاالله مهاجرانی به روش معمول خود، این
بار هم موفق شد به جا و نابجا نام دهها کتاب، نویسنده، نظریه پرداز و پژوهشگر را ذکر
کند، آسمان و ریسمان را به هم ببافد و من باب اظهار فضل چند کلمه به یک زبان خارجی
نیز نقل کند. این فضل فروشیها که با هدف ساکت کردن طرف مقابل انجام میگیرد، هسته
استدلال مهاجرانی است. عطاالله مهاجرانی از جمله ادعا کرد که کشور اسرائیل به کمک
تروریسم بنیان نهاده شده است و اسرائیل کشوری است که با توسل به زور سرزمینهای
فلسطینی را اشغال کرده است. سلی شاهور هم بیشتر شبیه به یک بحث کننده دست و پا
بسته بود و توان کافی برای رویاروئی با ادعاهای مهاجرانی را نداشت.
طنز تاریخ: انتقاد جباران و قاتلان اسلامی از اشغالگران اسرائیلی
دیگ به دیگ میگوید رویت سیاه! در اینکه
دولت اسرائیل حقوق فلسطینیها را نقض میکند تردیدی نیست اما این طنز تاریخ است که
امروزه این جباران، غاصبان، زندانبانان، قاتلان و تروریستهای اسلامی اعم از سلفیها،
القاعده، طالبان سنی افغانی و طالبان شیعی ایرانی هستند که ظاهراً منادی حق و منتقد
دولت اسرائیل شدهاند! کشورگشائیهای اسلامی در زمان عمر خلیفه دوم مسلمانان تنها
با زور شمشیر میسر شد. میلیونها انسان در سرزمینهای فتح شده توسط سپاهیان مسلمان
قتل عام شدند یا به بردگی گرفته شدند و خانه، ده و شهر آنان ویران شد. درباره
اقدامات تروریستی و خونریزیها در صدر اسلام کتابها نوشته شده است. بسیاری از
گروههای اسلامی معاصر از فدائیان اسلام و سازمان مجاهدین خلق و فرقان
گرفته تا طالبان، سلفیها و گروههای شیعه و سنی در سراسر دنیای اسلام از روشهای
تروریستی، بمب گذاری، آدمکشی و حتی مسلمان کشی استفاده میکنند اما مهاجرانی بر همه اینها چشم می بندد.
زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی و اسرائیل
سلی شاهور نتوانست یا شاید ادب و نجابتش اجازه نداد تا یادآوری کند که این یاران
و میراث خواران تروریستهای اسلامی هستند که در سه دهه اخیر بیشتر اهرمهای قدرت
را در ایران در دست داشتهاند. اندیشههای گروههای تروریستی فدائیان اسلام و هیاتهای
موتلفه و تروریستهائی مانند نواب صفوی، خلیل طهماسبی، حسین امامی، مظفر ذوالقدر و
محمد مهدی عبدخدائی که همگی از حمایت گسترده روحانیت شیعه برخوردار بودند اکنون
قدرت را در جمهوری اسلامی که عطاالله مهاجرانی مدافع منتقد آنست در دست دارند و
همچنان روزنامهها می بندند، دگراندیشان را دستگیر، شکنجه و اعدام میکنند و راه
ابراز وجود را بر هر دگراندیش یا مخالفی میبندند. عطاالله مهاجرانی یار و یاور
هاشمی رفسنجانی بوده است که سرنخ ترور دهها تن از مخالفان و منتقدان جمهوری
اسلامی در خارج از مرزهای ایران را در دست داشته است و خود مهاجرانی نیز در بحبوحه
قتلهای زنجیرهای مقام وزارت را در همان نظام بر عهده داشته است. جمهوری اسلامی تروریسم دولتی را شیوه کار خود قرار داده و از گروه های تروریستی رنگارنگ در بیرون از مرزهای ایران حمایت می کند.
جمهوری اسلامی عطاالله مهاجرانی در سه
دهه حیات خود دهها هزار نفر از مخالفان خود را اعدام کرده است و تاکنون نزدیک به
پنج میلیون ایرانی ناچار به ترک کشور شدهاند. جمهوری اسلامی اموال هزاران ایرانی
را مصادره کرده، صدها هزار دانشجو، استاد و کارمند دگراندیش را به اصطلاح پاکسازی
کرده و به خاک سیاه نشانده است. اما اسرائیل در سراسر بیش از شش دهه حیات خود تنها
یک زندانی سیاسی شناخته شده داشته است، یعنی مردخای وانونو، تکنسین هستهای که به
جرم افشای اسرار فوق سری نظامی کشور ۱۸ سال در زندان به سر برد.
از نیل تا فرات برای صهیونیستها، همه
دنیا برای مسلمانان
سلی شاهور در برابر آنهمه پستان به تنور
چسباندنهای عطاالله مهاجرانی و دفاع مکارانه او از فلسطینیها و اشاره به اقدامات
تروریستی برخی از بنیانگذاران اسرائیل، حتی یادش نبود که اشاره کوچکی به قتل عام
یهودیهای بنی قریظه یا بمب گذاری در مراکز یهودی در گوشه و کنار دنیا در سالهای
اخیر بکند تا نشان بدهد که مسلمانها نه دیروز و نه امروز اصلاً آن فرشتههای مظلوم
و معصومی که عطاالله مهاجرانی ادعا میکند نیستند. عطاالله مهاجرانی با یک نقل قول
از مناخیم بگین مبنی بر آنکه ”سرزمین واقعی اسرائیل فاصله بین نیل و
فرات است” به
خیال خودش مچ سلی شاهور را میگیرد، در حالی که نه تنها خمینی و خامنهای بلکه هر آخوند،
مداح و بسیجی در جمهوری اسلامی عطاالله مهاجرانی ادعای سیادت بر سراسر دنیا را
دارد و اگر این حضرات تنها چند تا از بمبهای اتمی اسرائیل را در دست داشتند، تاکنون خاک اروپا و آمریکا یا به قول خودشان این بلاد کفر را به توبره کشیده
بودند.
عطاالله مهاجرانی مدافع منتقد همان رژیم
جمهوری اسلامی است که روی خشنترین نظامیان اسرائیلی را سفید کرده است. اسرائیلیها
صدها و گاهی هزاران فلسطینی در زندانهای خود دارند و بارها حقوق بشر را نقض کردهاند
اما هیچ فلسطینی ادعا نکرده است که زندانبانان اسرائیلی کهریزک بر پا کرده باشند و
از روشهای مرسوم جمهوری اسلامی مانند تجاوز به زنان و مردان زندانی استفاده کرده
باشند.
اسرائیل کشوری است دمکراتیک که دمکراسی
آن عمدتاً محدود است به شهروندان یهودی. این رژیم دستکم حقوق و آزادیهای دمکراتیک
را برای همه یهودیان، از یهودیان سکولار گرفته تا یهودیان ارتدکس افراطی به رسمیت
میشناسد. رژیم اسرائیل منتقدان یهودی خود را به زندان نمیاندازد، آنها را ناچار
به ترک کشور نمیکند و آنها را اعدام نمیکند. در جمهوری اسلامی که عطاالله
مهاجرانی مدافع منتقد آنست، حتی مسلمانان سنی و درویشان مسلمان هم از حق و حقوقی
برخوردار نیستند، کمونیستها، سلطنتطلبان و بهائیها که جای خود دارد. مسلمانان
سنی ایرانی حتی در دوره وزارت عطاالله مهاجرانی هم اجازه نداشتند در تهران یا در
دیگر شهرهای بزرگ ایران یک مسجد بسازند یا به مقامات مهم دولتی و لشگری برسند.
رنج فلسطینی ها، دکانی برای اسلامگرایان
سیاستهای نادرست دولت اسرائیل، از جمله خودداری
از بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ و مخالفت با برپائی یک دولت مستقل فلسطینی سیاستی است که
نه تنها در دراز مدت ناپایدار است بلکه یکی از عوامل کمکی بسیج نیروهای واپسگرا و
تروریستی اسلامی است. پیروان و میراث داران شیخ فضل الله نوری، نواب صفوی، خمینی،
خلخالی، لاجوردی، ملا عمر و اسامه بن لادن که خون صدها هزار مسلمان و غیرمسلمان را
بر زمین ریختهاند، در جانبداری از فلسطینیها و انتقاد خود از اسرائیل فاقد صداقت
هستند. مسئله فلسطین تنها دکانی است برای سوء استفادههای این جباران و آدمکشان.
بیطرفی بی بی سی در بزنگاه تاریخی بعدی
یک نکته هم درباره بیطرفی بی بی سی. رادیو،
تلویزیون و وبگاه بی بی سی روزنامه نگاران کاردان و برنامههای آموزندهای دارند.
راهکار اصلی بی بی سی جلب اعتماد مخاطبان است اما پرسش اصلی آنست که بی بی سی از
این اعتماد چگونه بهره برداری خواهد کرد. سیاست و موضعگیری بی بی سی در بزنگاه
تاریخی بعدی در ایران چه خواهد بود. بی بی سی دستکم در دو مقطع تعیین کننده در
تاریخ معاصر ایران یعنی در قضیه ملی کردن نفت و رویدادهای مرداد ۱۳۳۲ و سپس در
رویدادهای پیش از انقلاب ۱۳۵۷ موضعی داشته است که به سود مردم و منافع ملی ایران
نبوده است. رسانهها در کشورهای دمکراتیک غربی از آزادی و استقلال گستردهای برخوردارند
اما تاکنون به ندرت دیده شده است که رسانههای عمده این کشورها در محدوده سیاست
خارجی خطی داشته باشند که با خطوط اصلی و بنیادی سیاست خارجی آن کشورها در تناقض باشد. بی
بی سی فارسی هم در این خصوص یک استثنا نیست. سانسور گسترده و عدم جذابیت صدا و سیمای
جمهوری اسلامی باعث شده است که بی بی سی اکنون عملاً یکی از ”رسانه های ملی” ما ایرانیها شده است اما پرسش آنست که بی
بی سی در آینده از اعتماد مخاطبان خود چگونه بهره برداری خواهد کرد؟
بی بی سی فارسی وقت و بیوقت به عطاالله مهاجرانی و دیگر اصلاح طلبان اسلامی تریبون میدهد