کاشیکاری هنر و صنعت ریشهداری در ایران است. اما بسازبفروشهای جمهوری اسلامی به این هنر و صنعت نیز رحم نکردهاند. انتشار این عکس در اینترنت واکنشهای فراوانی در پی داشته است. بسیاری از واکنشها با طعنه و طنز همراه بوده است و بسیاری این موضوع را ناشی از بیحوصلگی و سهل انگاری معمار مربوطه دانستهاند. روزنامهنگار فرهیخته مسعود بهنود نیز این عکس را در وبگاه خود قرار داده و این قضیه را ناشی از "شلختگی" دانسته است.
پرسشی که باید از مسعود بهنود و دیگران کرد آنست که خوب یک چنین "شلختگی" برمیگردد به معمار و بنائی که چنین دسته گلی به آب داده است اما آیا مؤمنانی که به مسجد میروند اصولاً به چنین موضوعی حساس هستند؟ آیا اصولاً این مسجد بروها متن چنین کاشیکاریهائی را میخوانند و به معنای آن توجهی دارند. آیا این مسلمانان اساساً معنای نوشتههای قرآن یا معنای دعاها و وردهائی را که گاه و بیگاه میخوانند و زمزمه میکنند یا به آن گوش فرا میدهند میدانند؟
کاشیکاری یک مسجد در چمستان - نور در مازندران
آیا مسجد بروها اصلاً چنین چیزهائی را میخوانند؟
آیا مسجد بروها اصلاً چنین چیزهائی را میخوانند؟