آیتالله حسینعلی منتظری، یکی از برجستهترین نظریهپردازان و بنیانگذاران جمهوری اسلامی و از واضعین نظریه ولایت فقیه بود که مشارکت جدی در اقدامات انحصارطلبانه و قلع و قمعهای نخستین رژیم داشت. وی سپس با صداقت و صراحت از نظرات نادرست پیشین خود فاصله گرفت یا آن نظرات را تعدیل کرد. آقای منتظری با وجود دست یافتن به اجتهاد و ردههای عالی فقهی فروتنی و ساده زیستی خود را که یادگاری از خاستگاه روستائی وی بود حفظ کرد و بر خلاف بسیاری از مراجع شیعه به قدرت، ثروت افسانهای و اشرافیت روی نیاورد. آقای منتظری با وجود سن بالا و دیدگاههای سنتیاش، شاید یکی از چند اندک آیتاللهی بود که درک کرده بود که دنیای امروز یک "دهکده جهانی" است و در حالیکه روحانیون حکومتی پیوسته از "حقوق بشر" به مانند یک ناسزا یاد کردهاند، آقای منتظری تنها مرجع شیعه بود که از انساندوستی و حقوق بشر (هر چند در یک چارچوب محدود اسلامی) سخن میگفت.
آقای حسینعلی منتظری از نادر روحانیان برجسته شیعه بود که در عمل نشان داد به برداشت خود از خدا، قرآن، پیامبر اسلام و به اصطلاح عدل علی صمیمانه اعتقاد دارد. شاید به همین دلیل توسط روحانیون قدرتطلب و عملگرایی که از دین و اعتقادات دینی مردم استفاده ابزاری میکردند از گردونه قدرت خارج شد. آیت الله منتظری به رسم نکوهیده تقیه شیعه پشت کرد و از قدرت سیاسی چشم پوشید. آقای منتظری مرد دسیسه، دودوزه بازی و فرصتطلبی نبود. در زمانی که هنوز همه روشنفکران مذهبی در صف دست بوسی خمینی ایستاده بودند، آقای منتظری از کشتار زندانیان سیاسی انتقاد کرد. وی تنها روحانی بلندپایهای بود که با شجاعت از زندانیان سیاسی، دگراندیشان، هممیهنان ستمدیده بهائی و دیگر ستمدیدگان دفاع کرد. آقای منتظری از این منظر یک شخصیت استثنائی در روحانیت شیعه است.
در حالیکه روحانیونی مانند علی خامنهای، احمد جنتی و محمد یزدی در عمل نشان دادهاند که عنوان آیتالضحّاکی بیشتر زیبنده شان است تا عنوان آیتاللهی، آقای منتظری روحانی حقیقتگو، مردمی و صادقی بود که تجلی اعتقاد مؤمنان صادق به اسلام و تشیع بود و اعتبار تازهای به روحانیت شیعه داد. اگر پس از خاتمه غارتگریهای علی خامنه ای و سقوط قطعی ولایت فقیه همچنان نوعی اعتبار مردمی برای روحانیت شیعه باقی بماند، به لطف صداقت و حقگوئی افرادی مانند آقای منتظری خواهد بود. آقای منتظری نامی نیکو از خود در تاریخ معاصر ایران به جا خواهد گذارد.
آقای حسینعلی منتظری از نادر روحانیان برجسته شیعه بود که در عمل نشان داد به برداشت خود از خدا، قرآن، پیامبر اسلام و به اصطلاح عدل علی صمیمانه اعتقاد دارد. شاید به همین دلیل توسط روحانیون قدرتطلب و عملگرایی که از دین و اعتقادات دینی مردم استفاده ابزاری میکردند از گردونه قدرت خارج شد. آیت الله منتظری به رسم نکوهیده تقیه شیعه پشت کرد و از قدرت سیاسی چشم پوشید. آقای منتظری مرد دسیسه، دودوزه بازی و فرصتطلبی نبود. در زمانی که هنوز همه روشنفکران مذهبی در صف دست بوسی خمینی ایستاده بودند، آقای منتظری از کشتار زندانیان سیاسی انتقاد کرد. وی تنها روحانی بلندپایهای بود که با شجاعت از زندانیان سیاسی، دگراندیشان، هممیهنان ستمدیده بهائی و دیگر ستمدیدگان دفاع کرد. آقای منتظری از این منظر یک شخصیت استثنائی در روحانیت شیعه است.
در حالیکه روحانیونی مانند علی خامنهای، احمد جنتی و محمد یزدی در عمل نشان دادهاند که عنوان آیتالضحّاکی بیشتر زیبنده شان است تا عنوان آیتاللهی، آقای منتظری روحانی حقیقتگو، مردمی و صادقی بود که تجلی اعتقاد مؤمنان صادق به اسلام و تشیع بود و اعتبار تازهای به روحانیت شیعه داد. اگر پس از خاتمه غارتگریهای علی خامنه ای و سقوط قطعی ولایت فقیه همچنان نوعی اعتبار مردمی برای روحانیت شیعه باقی بماند، به لطف صداقت و حقگوئی افرادی مانند آقای منتظری خواهد بود. آقای منتظری نامی نیکو از خود در تاریخ معاصر ایران به جا خواهد گذارد.