اثری از آریا
علی خامنه ای و یاران:
آیت الضحاک احمد جنتی، محمود احمدی نژاد، حسین شریعتمداری، سعید مرتضوی، ... جای عزت الله ضرغامی خالی است.
محمد هاشمی برادر كوچک علی اکبر هاشمی رفسنجانی، در آخرین مصاحبه اش گفته است که روزهای سختی بر آيتالله رفسنجانی میگذرد. اکنون علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخيص مصلحت همانند تمامی روحانیت شیعه در یک گذرگاه تاریخی قرار دارد. بقای روحانیت شیعه به عنوان یک وزنه سیاسی در گرو موضعگیری آن در قبال اعتراضات مردمی و سرکوب این اعتراضات است. میرحسین موسوی شاید نمیدانست که التجای او به مراجع شیعه و درخواست او از آنان برای دخالت در امور و ممانعت از سرکوبها و قانونشکنیهای پس از انتخابات ریاست جمهوری چه پیامدهای تاریخی دارد.
روحانیت شیعه همواره پیوندهای تنگاتنگی با مردم داشته است و به ویژه تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ از لحاظ مالی وابسته به وجوهاتی بود که مردم، به ویژه بازاریان به آنان میپرداختند. این روحانیون که در بسیاری موارد از فقیرترین گروههای مردمی شهری یا روستائی برخاستهاند، در درک دغدغههای تودههای مردمی و همراهی با آنان از خود تردستی نشان دادهاند. آمار درستی از شمار روحانیون ایران در دست نیست اما پیشتر از این رقم ۲۰۰۰۰۰ ذکر شده است. بخشهای عمدهای از این روحانیون و از جمله اکثریت طلبههای جوان منافع خود را با تار و پود منافع جناح حاکم بر جمهوری اسلامی پیوند دادهاند و اکنون به زائده یک دولت سرکوبگر مبدل شدهاند که نظامیان سپاه پاسداران رفته رفته نقش تعیین کنندهتری در آن دارند. پارهای از روحانیون سرشناس که به مقام مرجعیت دست یافتهاند فاقد وابستگی مستقیم با ساختار دولتی جمهوری اسلامی هستند، اما آنان خود و خویشاواندانشان دارای آنچنان منافع گسترده مالی در این نظام هستند که با وجود عدم موافقت با برخی از روشها و رفتارهای رژیم ترجیح میدهند موضع علنی علیه این رژیم نگیرند.
در پی التجای میرحسین موسوی به مراجع، شمار فراوانی از معترضان و ناراضیان با مراجعه به این مراجع از آنان خواستند در قبال قانونشکنیها و سرکوبهای رژیم موضعگیری کنند. شمار اندکی مانند آیتالله منتظری و آیتالله صانعی با صراحت اقدامات رژیم را تقبیح کردند. گروهی مانند مکارم شیرازی به نعل و به میخ زدند. تشکلهای نسبتأ کوچکی از روحانیون مانند مجمع روحانیون مبارز و افرادی مانند آقایان کدیور (که در خارج از ایران بسر میبرد)، اشکوری (که خلع لباس شده است و در خارج از ایران به سر میبرد) و مجتهد شبستری (که خود لباس روحانیت را از تن بدر آورده است) نیز با صراحت اقدامات رژیم را تقبیح کردند. با افشاگریهای اخیر شمار مراجع و روحانیونی که دهان به اعتراض محتاطانه گشودهاند افزایش یافته است و آنان از موضع به اصطلاح خیرخواهانه و با نیت حفظ نظام به انتقاد از سرکوبها، به زندان انداختنها و اعترافگیریها برخاسته اند، اما آن بخش از روحانیت که فاقد وابستگی مالی و عقیدتی مستقیم به حکومت جمهوری اسلامی است نیز با وجود شدت گرفتن سرکوبها و افشای تعرض و تجاوز به زندانیان همچنان سکوت اختیار کرده است. آیت الله سیستانی، یکی از بزرگترین مراجع شیعه تاکنون سکوت اختیار کرده است.
روحانیت شیعه همواره نشان داده است که به تحولات اجتماعی حساسیت دارد و با دقت آنها را پیگیری میکند و نارضایتی خود را قاطعانه ابراز میدارد. واکنش شدید روحانیون در قبال انتشار چند کاریکاتور در دانمارک و یا موضوع ورود زنان به استادیومهای ورزشی، نشاندهنده موضع قاطع و آشتیناپذیر آنان بوده است. در سالهای پیش از انقلاب نیز همین روحانیت شیعه برای نمونه به شدت با اختلاط دبیرستانهای دخترانه و پسرانه مخالف بود و نیروی فراوانی صرف کرد تا مردم از مصرف پپسی که به ادعای آنان به سود اسرائیل بود خودداری کنند. مراجع شیعه بارها در مقابل آنچه که آنان نادرست تلقی کردهاند، از خود قاطعیت و سازشناپذیری نشان دادهاند.
نقل قولها و شواهد موجود نشان می دهد که بخشهائی از روحانیت شیعه با سرکوبها مخالف است و زمزمه نارضایتی از این سرکوبهای خونین را در محافل خصوصی سر داده است. اما این روحانیت بر سر یک دوراهی تاریخی است.
روحانیت شیعه با آگاهی به حجم مطالبات انباشته شده مردم به این واقعیت وقوف دارد که روحانیت این بار توان کنترل و محدود کردن این جنبش را ندارد و گوئی یقین دارد که همراهی روحانیت با این جنبش الزامأ به معنای تضمین تداوم رهبری روحانیت بر جنبش نخواهد بود. وقوف روحانیت شیعه به توان و پتانسیل این جنبش مدنی موجب هراس آن از گسترش جنبش است.
نکته مهم اما آنست که آیا مردم از خود نخواهند پرسید که چرا بخشهای عمده روحانیت شیعه اکنون در قبال سرکوبها، اعترافگیریهای تلویزیونی و حتی ادعای تعرض و تجاوز به زندانیان سکوت اختیار کرده است.
جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۸۸