ایران کشور
تناقضها، تضادها و تنشها و سرزمین رویدادهای غیرمنتظره است. ادامه حاکمیت
انحصارطلبانه تمامیت خواهان پیرو ولی فقیه و سپاه پاسداران اوضاع ایران را پیچیدهتر
و دستیابی به راه حلها را دشوارتر میکند.
استفاده
ابزاری ولی فقیه از سرسپردگان
بدون تردید اگر
علی خامنهای یک جو خِرد داشته باشد میداند که سرسپردگی افرادی مانند مصباح یزدی،
نوری همدانی، احمد خاتمی، سعید جلیلی، محمد رضا نقدی و امثالهم نه به علت عشق خالصانه
آنان به وی بلکه بیشتر به علت پیش بردن هدفهای شخصی این حضرات است. آیا خامنهای،
بیت وی و سپاه با علم به این موضوع به استفاده ابزاری و مقطعی از این افراد ادامه
خواهند کرد یا برای کاهش آسیبهائی که این افراد در بزنگاههای گوناگون میتوانند
به ولی فقیه و سپاه وارد کنند بر آن خواهد شد که ساختار حکومتی را تغییر دهند و
برای نمونه حوزه اختیارات رئیس جمهور، مجلس و دیگر نهادهای انتخابی را به نفع بیت
و سپاه محدودتر کنند؟ آیا خامنه ای ترجیح میدهد تا به برقرار کردن تعادل و توازن
قدرت بین این گروه ها اکتفا کند؟
خشت
اول جمهوری اسلامی
جمهوری
اسلامی رژیمی است که خشت اول آن با تقیه، دروغ، ظلم، تبعیض، عوامفریبی و خونریزی نهاده
شد. اکنون با گذشت بیش از سه دهه، جنبههای ویرانگر ضد ایرانی و ضد مردمی این رژیم
برای گروههای گسترهتری از مردم آشکار شده است. اسلام اساساً با دمکراسی، انتخابات
آزاد و حقوق شهروندی ناسازگار و در ستیز است. انتخابات در ایران یعنی انتخاب بین نامزد
کمتر بد و بیشتر بد. هیچیک از شش کاندیدای باقیمانده پاسخگوی نیازهای ایران و
ایرانیان نیست. اما تکتازی و انحصارطلبی ولایتمداران و نظامی امنیتیهای راستگرا شرایط
را برای ایران و ایرانیان آزادیخواه بیش از پیش دشوار خواهد کرد.
ایران
چکسلواکی خواهد شد یا یوگسلاوی؟
ادامه حکومت
خامنهای و سپاه ایران را هر روز به پرتگاه ویرانی و نابودی نزدیکتر میکند. ایران
سالهای پر التهاب و خطیری را در پیش دارد. تحریمهای کمرشکن میتواند پیش درآمد و
زمینه ساز یک جنگ ویرانگر باشد. ایران کشوری است با قومیتهای گوناگون. کوچ و
جابجائی مردم و پیوندهای خانوادگی در چند دهه اخیر باعث در هم آمیختگی قومیتهای
گوناگون ایرانی شده است. تجزیه احتمالی ایران مانند تجزیه چکسلواکی صلح آمیز نخواهد
بود بلکه میتواند بسیار خونینتر و ویرانگرتر از فروپاشی یوگسلاوی باشد. سعید
جلیلی و یارانش ایران را به سوی بحران، جنگ، ویرانی و تجزیه خواهند کشاند. پیامدهای
ریاست جمهوری سعید جلیلی ویرانگرتر از آنچه خواهد بود که ریاست جمهوری هشت ساله محمود
احمدی نژاد موجب شده است.
انتخاب،
انتصاب یا تغییر یک کارمند، یک بخشدار یا یک شهردار بر زندگی روزمره مردم اثر مینهد.
بدیهی است که انتخاب این یا آن نامزد ریاست جمهوری تأثیر بزرگی بر زندگی تک تک
مردم خواهد داشت. همه نامزدهای مورد تایید شورای نگهبان
تابع ولی فقیه و دوستدار نظام هستند اما سعید جلیلی، علی اکبر ولایتی، محمد باقر
قالیباف و حسن روحانی هر یک در چارچوب همین نظام یک سیاست متفاوت را اجرا خواهند
کرد. سعید جلیلی به سوی تنش آفرینی، انزوا و اختناق بیشتر گام بر میدارد و حسن
روحانی به سوی کاهش تنش و اختناق.
مناظره سوم
بین نامزدهای ریاست جمهوری و مجادله تند و بیسابقه بین آنها که به وفاداری به ولی
فقیه علی خامنهای شهره هستند بیش از پیش آشکار کرد که هر یک از افرادی که در ظاهر
سنگ وفاداری و سرسپردگی به ولی فقیه را به سینه میزنند در نهان دستور کار خود را دارند.
آنها کوشش میکنند تا با مصونیتی که ابراز سرسپردگی به ولی فقیه به آنان میدهد،
برای دستیابی به هدفهای خود اقدام کنند. احزاب و سندیکاها در ایران از حق آزادی
فعالیت برخوردار نیستند اما با این حال هر یک از چهرههای سیاسی در جمهوری اسلامی
در نهایت پاسدار منافع این یا آن گروه اجتماعی ذینفع مانند بازاریان، سپاه
پاسداران، بسیج، روحانیون و غیره هستند.
انتخاب
بین وبا و طاعون؟
علی خامنهای
نشان داده است که اگر رئيس جمهور آینده مطیع نباشد، آماده است اختیارات وی را کاهش
دهد. خامنهای به گذار احتمالی از نظام ریاستی به نظام پارلمانی اشاره کرده است. وی
پیشتر حوزه اختیارات مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز محدود کرده است. اما پرسش همیشگی
آنست که آیا بایستی در انتخابات این رژیم شرکت کرد یا نه؟ انتخابات در جمهوری
اسلامی آزاد نیست و احترام به حقوق شهروندی مردم در آن منظور نشده است اما آیا انتخاب
شدن جلیلی، ولایتی، قالیباف یا روحانی پیامدهای یکسانی برای ایران و ایرانیان خواهد
داشت؟
سردمداران
رژیم از مدتها پیش سخن از مهندسی انتخابات راندهاند. تقلب در انتخابات جمهوری
اسلامی نیز دور از انتظار نیست اما توسل به تقلب برای نظام هزینه دار است. توسل به
تقلب از جمله باعث ریزش نیروهای صادق رژیم خواهد شد و مشروعیت جمهوری اسلامی را
بیش از پیش کاهش خواهد داد. تقلب در انتخابات میتواند موجب پیامدهای غیر قابل پیش
بینی دیگری نیز بشود.
رای
به حسن روحانی
تغییر و تحول
دمکراتیک در ایران مستلزم آگاهی رسانی و سازماندهی درازمدت است. از حسن روحانی نمیتوان
انتظار معجزه داشت اما رای به حسن روحانی گامی است در راستای محدود کردن راستترین
و ارتجاعیترین جناح های حاکم در جمهوری اسلامی. کارمندان، کارگران، دانشجویان، دانشگاهیان،
هنرمندان، جوانان، زنان، زندانیان سیاسی، اقلیتهای قومی و دینی و همه ایرانیانی
که تشنه آزادی و ثبات هستند با ریاست جمهوری حسن روحانی در شرایط نسبتاً بهتری
قرار خواهند گرفت.
رای ندادن به حسن روحانی مهندسی انتخابات را برای رژیم آسانتر خواهد کرد
آیا جمهوری اسلامی خواهد توانست انتخابات را تماماً به سمت و سوی مطلوب خود هدایت کند؟