علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی یک بار دیگر در سخنرانی اخیرش در بجنورد
موضوع جمعیت ایران را به پیش کشید و گفت: "من هم در خطای کنترل جمعیت سهیم
هستم."
بعد خانوار به تفکیک استانی در سال ۱۳۹۰ از جمله نشاندهنده آنست که بعد خانوار در مناطق مرزی و استانهائی که اقلیتهای قومی و سنی مذهبی زندگی میکنند از میانگین کل کشور و به ویژه از ارقام مشابه در استان تهران بالاتر است. آمارهای زیر بر اساس "گزیده نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۰" در وبگاه مرکز آمار ایران است:
جمعیت ایران در دهههای پس از انقلاب دستخوش تغییرات شگرفی بوده است. دولت و
کارشناسان کشور در دهه پنجاه موفق شدند رشد بی رویه جمیت را مهار کنند و بسیاری از
زوجهای ایرانی به تدریج متقاعد شدند تا کیفیت زندگی و رشد مناسب کودکان خود را قربانی
یک خانواده پرجمعیت نکنند. پیش از آن در جامعه سنتی ایران داشتن فرزندان پرشمار و
به ویژه فرزندان پسر نشانه تشخص و موجب ارج و منزلت اجتماعی بود.
بسیجی بیشتر برای سرکوب
رقیبان و صدور انقلاب
خمینی و یارانش که برای سرکوب رقیبان و صدور انقلاب اسلامی به نوجوانان بسیجی
آماده شهادت نیاز داشتند٬ با تعطیل برنامههای کنترل جمعیت٬ خانوادهها را به
داشتن فرزند بیشتر تشویق کردند. واقعگرایانی که با رئیس جمهور شدن اکبر هاشمی
رفسنجانی به ادارههای دولتی راه یافتند برنامههای کنترل جمعیت پیش از انقلاب را
احیا کردند و با کوششهای سازمان یافته توانستند به قشرهای تهیدست حاشیه شهرها و
روستاها نیز دست یابند و با اجرای برنامههای کنترل جمعیت توفیق یافتند انفجار جمعیتی
را مهار کنند.
با روی کار محمود احمدی نژاد و انحصار قدرت در بیت خامنهای و سپاه٬ کوشش برای
توقف برنامههای کنترل جمعیت آغاز شد. محمود احمدی نژاد در اردیبهشت ۱۳۸۹ از راه اندازی "صندوق آتیه فرزندان ایران
زمین" خبر داد و وعده داد که با اختصاص
یک میلیون تومان به هر نوزاد، یک حساب پس انداز برای وی باز کند. این وعده احمدی
نژاد مانند بسیاری دیگر از وعدههای او از حد وعده فراتر نرفت اما اکنون که علی
خامنهای وارد گود شده است٬ ادارهها و مقامات دولتی با اقدامات شتابان و امامان
جمعه و منبریها با تبلیغات گسترده در پی آنند که جمعیت کشور را با سرعت بالا
ببرند. روحانیون دولتی در پی آنند تا با تشویق
چندهمسری، افزایش بعد خانواده و تولید مثل مضاعف و انفجار جمعیتی نفوس مسلمانان و
یا به عبارت دیگر شمار بسیجیان، سینهزنان و صدقهبگیرها را افزایش دهند.
ایران را سراسر زایشگاه میکنیم
ایران را سراسر زایشگاه میکنیم
سرشماری ۱۳۹۰ نشان داد که جمعیت ایران از ۷۴۴ ۷۰۸ ۳۳ نفر در سال ۱۳۵۵ به
۶۶۹ ۱۴۹ ۷۵ نفر در سال ۱۳۹۰ رسیده است. اندکی پس از انتشار نتایج این سرشماری
علی خامنهای یکباره موضوع جمعیت ایران را در سخنرانیهایش پیش کشید. او که پیش از
این به یک جمعیت صد و پنجاه میلیون برای ایران راضی بود این بار سخن از جمعیت
دویست میلیونی را پیش کشید. وی گفت: "جمعیت کشور، هفتاد و پنج میلیون. البته بنده
همین جا عرض بکنم، من معتقدم که کشور ما با امکاناتى که داریم، میتواند صد و پنجاه
میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیرى که میخواهد
براى متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد!" علی خامنهای با صراحت گفت که دو بچه
کافی نیست و مسئولین دولتی را موظف کرد تا خانوادهها را تشویق کنند بچههای
بیشتری تولید کنند.
ناصرخسرو
به جای مرکز بهداشت و داروخانه
اکنون بودجه برنامههای کنترل جمعیت قطع شده است و حتی دسترسی به وسائل و
خدمات پیشگیری از بارداری نیز در ایران بسیار دشوار شده است. مرضیه وحید دستجردی
وزیر بهداشت٬ درمان و آموزش پزشکی که متوجه نگرانی خانوادهها شده به تازگی اظهار
داشت: "مردم نگران عدم توزیع وسائل جلوگیری از
بارداری در سطح کشور نباشند. وزارت بهداشت از توزیع و ارائه خدمات کنترل بارداری
در داروخانهها جلوگیری نمیکند." مرضیه وحید دستجردی در همانجا اذعان کرد که
"بودجه تنظیم خانواده در وزارت بهداشت به صفر رسیده است و خدماتی که تاکنون
در مراکز بهداشت به صورت رایگان ارائه میشد حذف شده است و گرنه ما از توزیع و
ارائه این خدمات در داروخانهها جلوگیری نکردهایم." (۱۳ مهر ۱۳۹۱)
چنین سیاست ماجراجویانهای افزون بر اثرات مخرب درازمدت بر جمعیت کشور٬ اثرات
مستقیمی بر بهداشت و تندرستی زنان خواهد داشت. عدم ارائه وسائل و خدمات پیشگیری از
بارداری در مراکز بهداشت و داروخانهها زنان را وادار خواهد
کرد که برای دسترسی به این وسائل و خدمات به بازار سیاه و افراد بدون صلاحیت٬ سودجو
و نامسئول و حتی به روشهای سنتی و خطرناک سقط جنین روی آورند. زنانی که آماده پیروی
از سیاست جمعیتی جمهوری اسلامی نیستند و دچار بارداری ناخواسته میشوند نخستین قربانیان این سیاست ماجراجویانه و نامسئولانه خواهند بود.
ولی فقیه و
افزایش جمعیت اقلیتها و سنیها
در این نکته محل تردید جدی وجود دارد که جمهوری اسلامی در این وانفسای اقتصادی و
تنگناهای معیشتی بتواند دیدگاه مردم طبقه متوسط شهری پیرامون تعداد فرزند و بعد
خانواده را تحت تأثیر قرار دهد و آنان را متقاعد کند که با رها کردن ارزشهای نوین
خود یکباره به زاد و ولد بپردازند. آنچه بیشتر محتمل است٬ موفقیت سیاست جمعیتی جمهوری
اسلامی در بین خانوادههای کم درآمد و دارای تحصیلات پائین است. نتایج سرشماری
۱۳۹۰ نشان میدهد که افزایش جمعیت و بعد خانوار حتی هم اکنون و با وجود اعمال
سیاستهای کنترل جمعیت در مناطق حاشیهای کشور مانند استان گلستان (منطقه ترکمن
نشین)٬ استان سیستان و بلوچستان٬ استانهای کردستان و آذربایجان غربی (با جمعیت
کرد)٬ استان خوزستان (با اقلیت عرب زبان) و استان هرمزگان (با جمعیت سنی مذهب)
بسیار بالاتر از دیگر مناطق کشور مانند تهران٬ مازندران و گیلان است. بدون تردید
عقلای جمهوری اسلامی دیر یا زود به این تناقض توجه خواهند کرد. پرسش آنست که آیا
آنان انفجار جمعیتی در مناطق اقلیت نشین و سنی نشین را خواهند پذیرفت و یا در صدد
بر خواهند آمد که سیاست کنترل جمعیت را تنها در این مناطق اجرا کنند.
ـ - -
بعد خانوار به تفکیک استانی در سال ۱۳۹۰ از جمله نشاندهنده آنست که بعد خانوار در مناطق مرزی و استانهائی که اقلیتهای قومی و سنی مذهبی زندگی میکنند از میانگین کل کشور و به ویژه از ارقام مشابه در استان تهران بالاتر است. آمارهای زیر بر اساس "گزیده نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۰" در وبگاه مرکز آمار ایران است:
بعد خانوار در چند استان
کشور
استان گلستان (با جمعیت ترکمن) ۳.۷
استان سیستان و بلوچستان(با جمعیت سنی) ۴.۳
استان آذربایجان غربی (با جمعیت آذری، کرد و سنی) ۳.۷
استان کردستان ۳.۷
استان هرمزگان (با جمعیت سنی) ۴.۰
استان خوزستان (با جمعیت عرب) ۴.۱
استان تهران ۳.۳
استان گیلان ۳.۲
بعد خانوار کل کشور ۳.۵۵
خانواده ایده آل ولی فقیه و آخوندها
تنگدستان پاکستانی در صف دریافت کمک از سازمان ملل. آیندهای برای ایران دویست میلیونی؟