اسرائیل با بی توجهی به قطعنامههای سازمان ملل، و ادامه اشغال سرزمینهای فلسطینی و سرزمینهای کشورهای همسایه خود، مردم تحت اشغال را در معرض ستم گسترده و روزافزون قرار داده است. لابیگرهای ماهر اسرائیل در کشورهای گوناگون همصدا با مسیحیهای راستگرا و بعضاً متعصب در چند دهه اخیر پیوسته آماده بودهاند تا از هر گونه اقدامات ناعادلانه اسرائیل دفاع کنند و بسیاری از رسانههای غربی نیز همیشه آماده بودهاند که به لابیگرهای طرفدار اسرائیل میدان بدهند. حامیان اسرائیل تنها محدود به این نیروها نیست. سیاستمداران، قانونگزاران و گروههای بانفود اروپائی و به ویژه آمریکائی هیچگاه حمایت بی قید و شرط خود را از اسرائیل دریغ نکردهاند. کشورهای غربی و متحدان آنان تاکنون آماده نبودهاند از محکوم کردن لفظی اسرائیل فراتر بروند و مناسبات ژرف سیاسی، نظامی، اطلاعاتی و تجاری خود را با اسرائیل کاهش دهند تا از این راه این کشور را وادار کنند تا به قطعنامههای سازمان ملل گردن نهد.
اقدامات اسرائیل در دهههای گذشته نشاندهنده آنست که این کشور با دلگرمی به حمایتهای بینالمللی توانسته است در راستای هدفهای استراتژیک خود حرکت کند. این اهداف عمدتاً چنین بودهاند: گسترش شهرکهای یهودینشین در کرانه باختری، نفی و حذف امکان تعیین بخش شرقی اورشلیم به عنوان پایتخت کشور آینده فلسطینی و تضعیف بنیادی توان مقاومت و مبارزه فلسطینیها.
یهودیهای آرمانگرا
در بین یهودیهائی که روزگاری از اروپا به اسرائیل کنونی کوچ کردند، کم نبودند آرمانگرایانی که در پی ساختن جامعهای دمکراتیک بر مبنای عدالت و برابری بودند. جنگهائی که پس از سال ۱۹۶۷ بین اسرائیل و همسایگانش روی داد به تدریج نقش نظامیها را در سیاست این کشور برجسته کرد. بسیاری از سیاستمداران کنونی اسرائیل پیشینه نظامی دارند و چنین باور دارند که معضلات سیاسی را میتوان با اقدامات نظامی حل کرد. یهودیهائی که در دو دهه گذشته از کشورهای اروپای شرقی به اسرائیل کوچ کردهاند و با سنتهای دمکراتیک بیگانهاند نیز عملاً پیوستهاند به اردوی سیاستمدارانی که پیشینه نظامی دارند و مذهبیهای متعصب دو آتشهای که خود را قوم برگزیدهای میدانند که به "سرزمین موعود" بازگشته است. اینگونه اسرائیلیها نشان دادهاند که به فلسطینیها نه به عنوان انسانهای ستمدیده بلکه به عنوان تروریستهای متعصبی مینگرند که گوئی تنها قصد نابودی اسرائیل و کشتار یهودیها را دارند.
کشتار فعالان صلح
حمله خونین تکاوران اسرائیلی به کشتی فعالان صلح عازم غزه منجر به صدور قطعنامه تازهای از سوی شورای امنیت دایر بر محکومیت اسرائیل نشد. بسیاری از دولتمردان غربی نیز این بار هم مایل بودند به محکومیت لفظی اسرائیل اکتفا کنند اما فشار افکار عمومی کشورهای دوست و متحد اسرائیل بسیار شدید بوده است. حمله اسرائیل به کاروان کشتیهای بشردوستانه هم این کشور و هم لابیگرهای طرفدار آن را در یک موقعیت دشوار دفاعی قرار داده است، به گونه ای که به نوشته روزنامه اورشلیم پست (۶ ژوئن ۲۰۱۰) اسرائیل آماده است محاصره غزه را اندکی کاهش دهد و اجازه دهد کشتیهای حامل برخی کمکهای بشردوستانه به بندر غزه وارد شوند.
خامنهای و احمدینژاد در نقش ناجیان اسرائیل
رهبران کشورهای عربی سکوت را برگزیدهاند اما تغییر جهت ترکیه حساسیت ویژهای برای اسرائیل دارد. در این میان رهبران جمهوری اسلامی در موقعیت مناسبی برای بهرهبرداریهای فرصتطلبانه سیاسی در داخل و خارج از ایران قرار گرفتهاند. به گفته گرتا برلين از رهبران سازماندهنده ارسال كمک به غزه، ايران نيز پيشنهاد كمک داده بود اما اين گروه پيشنهاد ايران را نپذيرفته بود (رادیو فردا، ۱۴ خرداد ۱۳۸۹). طنز تلخ سیاست و تاریخ اما آنست که اکنون این رهبران جمهوری اسلامی هستند که میتوانند اسرائیل را از مخمصه کنونی نجات دهند. چند سخنرانی تند عوامفریبانه خامنهای و احمدینژاد در نفی هولوكاست و یا گزافهگوئی سرداران سپاه درباره "توان موشکی جمهوری اسلامی برای نابود کردن اسرائیل" به لابیگرهای اسرائیلی امکان خواهد داد که از وضعیت دشوار کنونی رها شوند و "خطر ایران اتمی" را دوباره در کانون توجه بینالمللی قرار دهند.
علی خامنهای در مراسم بیست و یکمین سالگرد مرگ خمینی در تهران در روز جمعه ۱۴خرداد، عملاً به یاری اسرائیل شتافت و با هدف دفاع از اظهارات ضد اسرائیلی سران جمهوری اسلامی گفت: "آیتالله خمینی شعار نابودی اسرائیل را میداد، اما اینک اگر کسی همین شعار را بدهد، کسانی او را هدف انتقاد قرار میدهند".
اقدامات اسرائیل در دهههای گذشته نشاندهنده آنست که این کشور با دلگرمی به حمایتهای بینالمللی توانسته است در راستای هدفهای استراتژیک خود حرکت کند. این اهداف عمدتاً چنین بودهاند: گسترش شهرکهای یهودینشین در کرانه باختری، نفی و حذف امکان تعیین بخش شرقی اورشلیم به عنوان پایتخت کشور آینده فلسطینی و تضعیف بنیادی توان مقاومت و مبارزه فلسطینیها.
یهودیهای آرمانگرا
در بین یهودیهائی که روزگاری از اروپا به اسرائیل کنونی کوچ کردند، کم نبودند آرمانگرایانی که در پی ساختن جامعهای دمکراتیک بر مبنای عدالت و برابری بودند. جنگهائی که پس از سال ۱۹۶۷ بین اسرائیل و همسایگانش روی داد به تدریج نقش نظامیها را در سیاست این کشور برجسته کرد. بسیاری از سیاستمداران کنونی اسرائیل پیشینه نظامی دارند و چنین باور دارند که معضلات سیاسی را میتوان با اقدامات نظامی حل کرد. یهودیهائی که در دو دهه گذشته از کشورهای اروپای شرقی به اسرائیل کوچ کردهاند و با سنتهای دمکراتیک بیگانهاند نیز عملاً پیوستهاند به اردوی سیاستمدارانی که پیشینه نظامی دارند و مذهبیهای متعصب دو آتشهای که خود را قوم برگزیدهای میدانند که به "سرزمین موعود" بازگشته است. اینگونه اسرائیلیها نشان دادهاند که به فلسطینیها نه به عنوان انسانهای ستمدیده بلکه به عنوان تروریستهای متعصبی مینگرند که گوئی تنها قصد نابودی اسرائیل و کشتار یهودیها را دارند.
کشتار فعالان صلح
حمله خونین تکاوران اسرائیلی به کشتی فعالان صلح عازم غزه منجر به صدور قطعنامه تازهای از سوی شورای امنیت دایر بر محکومیت اسرائیل نشد. بسیاری از دولتمردان غربی نیز این بار هم مایل بودند به محکومیت لفظی اسرائیل اکتفا کنند اما فشار افکار عمومی کشورهای دوست و متحد اسرائیل بسیار شدید بوده است. حمله اسرائیل به کاروان کشتیهای بشردوستانه هم این کشور و هم لابیگرهای طرفدار آن را در یک موقعیت دشوار دفاعی قرار داده است، به گونه ای که به نوشته روزنامه اورشلیم پست (۶ ژوئن ۲۰۱۰) اسرائیل آماده است محاصره غزه را اندکی کاهش دهد و اجازه دهد کشتیهای حامل برخی کمکهای بشردوستانه به بندر غزه وارد شوند.
خامنهای و احمدینژاد در نقش ناجیان اسرائیل
رهبران کشورهای عربی سکوت را برگزیدهاند اما تغییر جهت ترکیه حساسیت ویژهای برای اسرائیل دارد. در این میان رهبران جمهوری اسلامی در موقعیت مناسبی برای بهرهبرداریهای فرصتطلبانه سیاسی در داخل و خارج از ایران قرار گرفتهاند. به گفته گرتا برلين از رهبران سازماندهنده ارسال كمک به غزه، ايران نيز پيشنهاد كمک داده بود اما اين گروه پيشنهاد ايران را نپذيرفته بود (رادیو فردا، ۱۴ خرداد ۱۳۸۹). طنز تلخ سیاست و تاریخ اما آنست که اکنون این رهبران جمهوری اسلامی هستند که میتوانند اسرائیل را از مخمصه کنونی نجات دهند. چند سخنرانی تند عوامفریبانه خامنهای و احمدینژاد در نفی هولوكاست و یا گزافهگوئی سرداران سپاه درباره "توان موشکی جمهوری اسلامی برای نابود کردن اسرائیل" به لابیگرهای اسرائیلی امکان خواهد داد که از وضعیت دشوار کنونی رها شوند و "خطر ایران اتمی" را دوباره در کانون توجه بینالمللی قرار دهند.
علی خامنهای در مراسم بیست و یکمین سالگرد مرگ خمینی در تهران در روز جمعه ۱۴خرداد، عملاً به یاری اسرائیل شتافت و با هدف دفاع از اظهارات ضد اسرائیلی سران جمهوری اسلامی گفت: "آیتالله خمینی شعار نابودی اسرائیل را میداد، اما اینک اگر کسی همین شعار را بدهد، کسانی او را هدف انتقاد قرار میدهند".
دیپلماتهای ۲۳ کشور اروپائی در هنگام سخنرانی ضد اسرائیلی محمود احمدینژاد در کنفرانس ژنو، سالن کنفرانس را ترک میکنند.