میرحسین موسوی در آخرین اظهار نظر خود در سایت کلمه (پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹) گفت: "در یک تعامل جمعی، از طریق رسانههای مجازی و راهپیماییها یاد گرفتهایم که مسائل گوناگون را از این زاویه دید که مسائل را از هم تفکیک کنیم، ببینیم. از خوبیها دفاع کنیم و در مقابل بدیها بایستیم. اگر به کسی ظلم میشود بدون توجه به ایدئولوژیاش، از حق او دفاع کنیم. نه به این عنوان که تفکر او را قبول داریم بلکه دفاع از حق، مسئلهای است که اگر در جامعه ما جا بیفتد، قدم بزرگی به پیش گذاشتهایم."
یکی از عوامل کلیدی دگرناپذیری و انحصارطلبی در ایران دین اسلام است، چه آنگاه که این دین وسیلهای برای کسب و حفظ قدرت سیاسی باشد و چه آنگاه که این دین غیر سیاسی باشد. به یاد بیاوریم که نه تنها آقایان خمینی، مصباح یزدی و مکارم شیرازی، بلکه صافی گلپايگانی، بهجت، سیستانی و تک تک مراجع تقلید، احتمالاً به استثنای آیتالله منتظری، غیرمسلمانان و حتی غیرشیعیان را نجس میدانند. روحانیت شیعه نابردباری و دگرناپذیری را به دهها نسل از ایرانیان القا کرده و حتی با رواج اندیشه و مراسم "عُـمرکشان" بردباری شیعیان در برابر سنیها را نیز از بین برده است. دینی که خود را حق و دیگران را باطل میداند، کتاب خود را ختم کلام و پیامبر خود را خاتمالانبیاء میداند، پیروانش نیز خود را مالک حقیقت مطلق دانسته و در پی نفی و حذف دیگران برمیآیند.
انحصارطلبی، دگرناپذیری و سلطهجوئی سران و کارگزاران جمهموری اسلامی، نه تنها از روز نخست روی کارآمدن رژیم جمهموری اسلامی، بلکه در روزهای تظاهرات گسترده پیش از پیروزی انقلاب آشکار شد و نشان از دید عمیقاً تبعیضآمیز مسلمانان شیعه به دگراندیشان و غیرخودیها داد. در تظاهراتی که در هفتههای پیش از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در تهران روی داد، طرفداران خمینی که در آنزمان در اکثریت بودند با خشونت مانع میشدند تا گروههای متشکل غیرمذهبی که آنزمان عمدتاً گروههای چپ بودند، از شعارها و پلاکاردهای خود در تظاهرات استفاده کنند. مذهبیهای فعال در تظاهرات تهران میگفتند: "شعارها فقط از وانت داده میشود". منظور وانتی بود که هادی غفاری در آن نشسته بود و شعارها را از بلندگو دیکته میکرد. پیش از آن نیز بسیاری از مذهبیها از جمله طرفداران خمینی در زندانها با کافر و نجس شمردن چپها صف خود را از آنان جدا کردند. با روی کارآمدن رژیم جمهموری اسلامی این بینش انحصارطلبانه با خشونت به سراسر جامعه گسترش داده شد و به نفی و حذف غیرمکتبیها و غیرخودیها انجامید.
موضعگیری اخیر میرحسین موسوی گامی است کوچک اما مهم در راستای ایجاد تحول فکری در فرهنگ و جامعه ایرانی. چه نیکوست که دیگر مذهبیها و ملیمذهبیها نیز با موضعگیری آشکار صف خود را از انحصارطلبان جدا کنند و همانند میرحسین موسوی اظهار کنند که همگی ما بایستی بدون نگاه به ایدئولوژی و طرز فکر آدمها و وابستگی حزبی آنها، از حقشان دفاع کنیم و روبروی ظلم و ستم ایستادگی نماییم. یکی از رمزهای پیشرفت کشورهای غربی پذیرفتن حقوق تک تک افراد جامعه، صرفنظر از نژاد، زبان، ثروت، باورهای سیاسی، گرایشهای دینی و جنسی و همچنين خاستگاه اجتماعی آنان است. تنها هنگامی که چنین بینشی در جامعه ما نهادینه شود و در پهنای جامعه گسترده شود، کشور ما خواهد توانست گامهای مطمئنی به جلو بردارد.
میرحسین موسوی: لزوم دفاع از حق، بدون نگاه به ایدئولوژی افراد (عکس از محمد فرنود، مجله تایم)یکی از عوامل کلیدی دگرناپذیری و انحصارطلبی در ایران دین اسلام است، چه آنگاه که این دین وسیلهای برای کسب و حفظ قدرت سیاسی باشد و چه آنگاه که این دین غیر سیاسی باشد. به یاد بیاوریم که نه تنها آقایان خمینی، مصباح یزدی و مکارم شیرازی، بلکه صافی گلپايگانی، بهجت، سیستانی و تک تک مراجع تقلید، احتمالاً به استثنای آیتالله منتظری، غیرمسلمانان و حتی غیرشیعیان را نجس میدانند. روحانیت شیعه نابردباری و دگرناپذیری را به دهها نسل از ایرانیان القا کرده و حتی با رواج اندیشه و مراسم "عُـمرکشان" بردباری شیعیان در برابر سنیها را نیز از بین برده است. دینی که خود را حق و دیگران را باطل میداند، کتاب خود را ختم کلام و پیامبر خود را خاتمالانبیاء میداند، پیروانش نیز خود را مالک حقیقت مطلق دانسته و در پی نفی و حذف دیگران برمیآیند.
انحصارطلبی، دگرناپذیری و سلطهجوئی سران و کارگزاران جمهموری اسلامی، نه تنها از روز نخست روی کارآمدن رژیم جمهموری اسلامی، بلکه در روزهای تظاهرات گسترده پیش از پیروزی انقلاب آشکار شد و نشان از دید عمیقاً تبعیضآمیز مسلمانان شیعه به دگراندیشان و غیرخودیها داد. در تظاهراتی که در هفتههای پیش از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در تهران روی داد، طرفداران خمینی که در آنزمان در اکثریت بودند با خشونت مانع میشدند تا گروههای متشکل غیرمذهبی که آنزمان عمدتاً گروههای چپ بودند، از شعارها و پلاکاردهای خود در تظاهرات استفاده کنند. مذهبیهای فعال در تظاهرات تهران میگفتند: "شعارها فقط از وانت داده میشود". منظور وانتی بود که هادی غفاری در آن نشسته بود و شعارها را از بلندگو دیکته میکرد. پیش از آن نیز بسیاری از مذهبیها از جمله طرفداران خمینی در زندانها با کافر و نجس شمردن چپها صف خود را از آنان جدا کردند. با روی کارآمدن رژیم جمهموری اسلامی این بینش انحصارطلبانه با خشونت به سراسر جامعه گسترش داده شد و به نفی و حذف غیرمکتبیها و غیرخودیها انجامید.
موضعگیری اخیر میرحسین موسوی گامی است کوچک اما مهم در راستای ایجاد تحول فکری در فرهنگ و جامعه ایرانی. چه نیکوست که دیگر مذهبیها و ملیمذهبیها نیز با موضعگیری آشکار صف خود را از انحصارطلبان جدا کنند و همانند میرحسین موسوی اظهار کنند که همگی ما بایستی بدون نگاه به ایدئولوژی و طرز فکر آدمها و وابستگی حزبی آنها، از حقشان دفاع کنیم و روبروی ظلم و ستم ایستادگی نماییم. یکی از رمزهای پیشرفت کشورهای غربی پذیرفتن حقوق تک تک افراد جامعه، صرفنظر از نژاد، زبان، ثروت، باورهای سیاسی، گرایشهای دینی و جنسی و همچنين خاستگاه اجتماعی آنان است. تنها هنگامی که چنین بینشی در جامعه ما نهادینه شود و در پهنای جامعه گسترده شود، کشور ما خواهد توانست گامهای مطمئنی به جلو بردارد.