۱۳۹۲ آذر ۸, جمعه

"خوشامدگوئی وحشیانه به ستارگان میلان در ایران"

تیم فوتبال پرسپولیس تهران به بهانه بزرگداشت ستارگان و پیشکسوتان خود از تیم ستارگان بازنشسته میلان دعوت کرد تا مسابقه‌ای در تهران برگزار کند. این دیدار بالاخره برگزار شد و همین اقامت کوتاه مدت میلانی‌ها در تهران کافی بود که کلی حرف و حدیث به جا بماند. رسانه‌های ایرانی و به ویژه رسانه‌های ورزشی کلی مطلب درباره آنچه که آنان حضور تلخ نامیده‌اند نوشته‌اند. خبرگزاری ورزش ایران www.ipna.ir نوشت که ستارگان بازنشسته میلان از بی نظمی و ناهماهنگی گله کرده‌اند. این گله‌ها آنچنان جدی بود که پائولو مالدینی، نامدارترین ستاره میلان و شماری دیگر از ستارگان این تیم از گفتگو با خبرنگاران خودداری کردند. مالدینی حتی از حضور در ضیافت شامی که تیم میزبان برگزار کرده بود هم خودداری کرد. جنارو گاتوسو دیگر ستاره میلان با وجود آنهمه اصرار ترجیح داد به جای حضور در استودیوی تلویزیونی از هتل محل اقامتش و از راه اینترنت با یک برنامه تلویزیونی ایرانی گفتگو کند!

تیم میلان تیم سرشناسی است و ستاره‌هائی مانند مالدینی، باره سی و گاتوسو سال‌ها در گوشه و کنار دنیا توپ زده‌اند و فرهنگ‌های گوناگون دنیا را دیده‌اند، اما چرا به ایران که می‌رسند یکباره واکنشی از خود نشان می‌دهند که برای میزبان چنین غیرمنتظره است؟ برای یافتن پاسخ این پرسش کافی است به چند کلیپ ویدئوئی در اینترنت که از استقبال تیم میلان در فرودگاه تهران وجود دارد نگاه کنیم. این ستاره‌ها در سراسر دنیا طرفدارانی دارند و به هر جا که سفر می‌کنند با هواداران پرشور روبرو می‌شوند، اما حتی در کشورهائی مانند اندونزی یا در کشورهای آمریکای لاتین که هواداران شور و علاقه خود را به گونه‌ای نشان می‌دهند که کم و بیش به رفتار ما ایرانی‌ها شبیه است، پلیس و نگهبان‌هائی وجود دارد که بین این ستارگان و هواداران پرشور آنها حائل می‌شوند تا حاشیه امنی برای این ستاره‌ها ایجاد شود. در ایران اما از همان خروجی هواپیما بی نظمی است و شلوغی و طبعاً عجیب نیست اگر یک تازه وارد غیر ایرانی احساس خطر و وحشت کند.

اینجا مردها همدیگر را می‌بوسند
پائولو مالدینی به خاطر خوش سیما بودنش گاهی به عنوان مدل کار می‌کند. در همه کشورهای دنیا این بیشتر زن‌ها و دخترها هستند که به سوی مالدینی هجوم می‌آورند تا او را در آغوش بگیرند یا ببوسند. او نمی‌داند که در ایران این مردها هستند که مردها را در آغوش می‌گیرند و می‌بوسند و خیلی‌ از همین ایرانی‌ها هم اصلاً نمی‌دانند معنی این کار در بیرون از مرزهای ایران چیست. آنها حتی گوششان هم به این حرف‌ها بدهکار نیست!

فرهنگ امامزاده‌ای، چنگ زدن، بوسه، گریه و استغاثه
این طفلی پائولو مالدینی نمی‌داند که به کشوری آمده است که فرهنگ امامزاده‌ای دارد. او نمی‌داند که در این کشور اگر شما کسی یا چیزی را دوست داشته باشید، مجاز هستید خودتان را روی او پرت کنید، به یک جای او دست برسانید و او را ببوسید، آنهم ماچ‌های آبدار و صدادار، درست مانند هنگامی که به ضریح یک امامزاده می رسید. باید چنگ زد به ضریح امامزاده و حالا نبوس کی ببوس. بعدش هم قدری گریه و استغاثه! برای رسیدن به محبوب و معبود می‌توان از آرنج‌ها هم استفاده کرد تا حریفان را کنار زد. حتی با اصرار و با کاربرد زور و خشونت می‌توان محبوب را در آغوش گرفت و بوسید. اصلاً نیازی هم نیست که به خواسته و واکنش طرف مقابل توجهی داشته باشید. پائولو مالدینی و یارانش که استثنا نیستند، صرفاً به این دلیل که اروپائی هستند.

استقبال از میهمان با تکل‌های خشن
شوک میلانی‌ها منحصر به استقبال عجیب و غریب در فرودگاه نبود. تا دو ساعت مانده به آغاز مسابقه هنوز سی درصد از پول قرارداد به آنها پرداخت نشده بود، آنهم در کشوری که اجازه استفاده از خدمات بانکی بین المللی را ندارد و عملاً نمی‌تواند پولی به اروپا بفرستد. میلانی‌ها خود را ناچار دیدند در آخرین لحظه پول خود را مطالبه کنند، آنهم زمانی که پنجاه هزار تماشاچی منتظر آغاز بازی بودند و ستارگان و پیشکسوتان تیم تهرانی هم داشتند خودشان را گرم می‌کردند. حالا بگذریم که برخی از بازیکنان ایرانی در چند صحنه بازی با تکل‌های خشن باز هم بر تعجب میلانی‌ها افزودند. اما این سوء تفاهم‌ها در به اصطلاح ضیافت شام تیم تهرانی هم ادامه یافت. در حالی که دو شبکه تلویزیونی بدون برنامه ریزی و توافق قبلی برای دعوت میلانی‌ها به استودیودی تلویزیونی با هم رقابت می‌کردند، تیم میزبان همچنان کوشش داشت مهمان‌ها را متقاعد کند که به ضیافت شام بیایند! وضع آنچنان عجیب بود که چند تن از میلانی‌ها ترجیح دادند قید شام و تلویزیون را بزنند و در هتل بمانند.

 نمونه‌ای از واکنش رسانه‌های ایرانی:
"رفتار عجیب اعضای تیم میلان"، "رفتار عجیب مالدینی"، "مالدینی قهر کرد"، "پرده دیگری از بد اخلاقی میلانی‌ها"، "پیرمردهای میلانی میهمان‌های خوبی نبودند"، و "باره سی و ماسارو به ضیافت شام آمدند اما در اصل هدفشان چانه زنی و درخواست پول بود". این تنها چند تا از تیترهای رسانه های ایرانی بود.  

میزبانان تهرانی را نمی‌دانیم، اما دستکم برنامه نود و صدا و سیما که خبرنگار به فرودگاه فرستاده بودند به این فکر نیفتاده بودند که یک مترجم ایتالیائی زبان با خودشان داشته باشند. البته واقعاً کسی نمی‌داند که در بین این خبرنگاران چاپلوس و کارنابلد حزب اللهی کسی هست که ایتالیائی هم بداند.

اما بد نیست کمی هم موضوع را از دید ایتالیائی‌ها نگاه کنیم. در وبگاه باشگاه میلان www.acmilan.com این تیتر مودبانه را می‌بینیم: "Warm welcome in Teheran" یعنی: "خوشامدگوئی گرم در تهران" اما در متن خبر آمده است: "A wild welcome in the iranian capital for Milan Glorie" یعنی: "یک خوشامدگوئی وحشیانه به ستارگان میلان در پایتخت ایران". نگاه کنید به: www.acmilan.com/en/news/show/150187

 روایت باشگاه میلان از خوشامدگوئی تهرانی ها
 سی دی فرهنگی برای مهمانان خارجی
برای آنکه در آینده چنین سوء تفاهم‌هائی پیش نیاید، پیشنهاد می‌شود که دعوت کنندگان ‌ایرانی یک سی دی تهیه کنند و با چند کلیپ ویدئوئی ویژگی‌های مهم فرهنگی ما ایرانی‌ها را در آنجا بیان کنند و آن سی دی ها را از پیش به میهمانان خودشان بدهند تا آنها را از لحاظ روحی و روانی آماده آمدن به ایران بکنند. چند تا از چیزهائی که باید در این سی دی باشد:

خاکسپاری خمینی
۱. مراسم خاکسپاری خمینی. صدها هزار نفر به سر و صورت خود می‌کوبند و ضجه می کنند و یک عده هم غش می‌کنند. امت حزب الله جسد رهبر خود را از تابوت بیرون می‌کشد، کفنش را تکه پاره می‌کند و سپس او را عریان و کله پا به گور سرازیر می‌کند. آنها همه این کارها را ضجه کنان و سینه زنان انجام می‌دهند و در همان حال یک عده به زمین افتاده‌اند و زیر لگدهای امت حزب الله جان می‌دهند و شهید نام می‌گیرند. همان شب چند میلیارد نفر بیننده تلویزیونی در سراسر جهان این مراسم را می‌بینند.

سفرهای استانی
۲. یکی از سفرهای استانی خامنه‌ای یا احمدی نژاد. خودروی خامنه ای یا احمدی نژاد در یک خیابان در حال حرکت است. یک عده از خودرو آویزان شده‌اند. یک عده سوار موتورسیکلت و عده‌ای هم دوان دوان به دنبال خودرو خامنه ای یا احمدی نژاد می‌دوند و همه این کارها را در حالی انجام می‌دهند که چفیه فلسطینی بر گردن دارند و پرچم عرب نشان جمهوری اسلامی یا پرچم حزب الله لبنان را در هوا تکان می‌دهند.

قمه زنی با زیر نویسی
۳. صحنه‌ای از مراسم قمه زنی با زیر نویس توضیحی به زبان مهمانان خارجی. باید در زیرنویس توضیح داده شود که یک کسی در یک کشور بیگانه برای رسیدن به حکومت با قوم و خویش خودش جنگ کرد و کشته شد. حالا هزار سال بعد ما ایرانی‌ها به خاطر او سر و سینه خودمان را با زنجیر و قمه می‌شکافیم.

 توزیع غذای نذری
۴. صحنه‌ای از توزیع غذای نذری. چند ده نفر به هم سقلمه می‌زنند و از سر و کول هم بالا می‌روند. یک نفر هم بسته‌های غذا را از یک کارتن بیرون می‌آورد و بین آنها توزیع می‌کند، آن مشتاقان گرسنه هم بسته‌ها را توی هوا می‌قاپند و بلافاصله خود را برای قاپیدن بسته‌های بعدی غذا آماده می‌کنند.

 عروسی ایرانی
۵. یک مهمانی یا جشن عروسی ایرانی. بچه ها به اینسو و آنسو می دوند و با هم بازی یا دعوا می کنند. چند بچه خردسال تر هم گریه می کنند. زن‌ها هفت قلم که نه، هفتاد قلم آرایش کرده‌اند. دماغ را به دست جراح سپرده‌اند، ابروها را از بیخ کنده‌اند و به جای آن خالکوبی یا به اصطلاح ایرانی‌ها تاتو کرده‌اند و موهایشان را رنگ کرده‌اند تا بیشتر شبیه اروپائی‌ها شوند. مردها هم آنجا هستند. یک عده با ریش و سبیل یا با ته ریش، یک عده فقط با سبیل، یک عده هم با صورت تیغ انداخته و موهای ژل زده. موسیقی پخش می شود و مردها با حرکات زنانه می‌رقصند و قر می‌دهند، بعد هم همدیگر را بغل می‌کنند آنهم با ماچ و بوسه‌های پر سر و صدا و آبدار، اما کسی حق ندارد با زن‌ها دست بدهد. رقصیدن که جای خود دارد. اگر پول کلانی به نیروی انتظامی نداده باشند، یکباره چند مأمور ریشوی عبوس از راه می‌رسند و یک عده از مهمانان مراسم عروسی را به جرم بدحجابی یا پخش موسیقی با خودشان می‌برند.

لطفاً دفعه بعد پیش از آنکه تیم بازنشسته‌های بارسلونا، تیم بازنشسته‌های رئال مادرید، تیم بازنشسته‌های انتر میلان یا تیم بازنشسته‌های بایرن مونیخ را به ایران دعوت کنید، این سی دی را به همه بازیکنان و مدیران این تیم‌ها بدهید تا بدانند که قرار است به کجا بروند و شاید به این ترتیب تا اندازه‌ای از سوءتفاهم‌های فرهنگی پیشگیری شود.