۱۳۹۲ بهمن ۱۰, پنجشنبه

نام های اسلامی و ایرانی برای فرزندان شما

موضوع انتخاب نام نوزادان در ایران از سال‌ها پیش یک بحث داغ بوده است. کدام نام را برای نوزادمان انتخاب کنیم؟ ایرانی یا اسلامی، رقیه یا شهرزاد، غلامعباس یا آرش؟ جنبه حساس قضیه آنست که انتخاب نام نوزاد می‌تواند مستقیماً دیدگاه سیاسی و مذهبی خانواده را لو دهد و آنوقت بیا و درستش کن.

آدم عاقل باید هم به فکر دنیایش باشد و هم آخرتش، آنهم در همه لحظه‌ها و عرصه‌های زندگی. انتخاب نام فرزند هم اصلاً یک استثنا نیست. فکرش را بکنید که فرزند شما بزرگ شده و ناگهان یک فضائی در کشور حاکم شده است که نام او نامناسب تشخیص داده می‌شود. اما خوشبختانه شما که قرار است پدر یا مادر شوید همیشه چند ماه وقت دارید تا با همفکری عاقلترها و آنها که چند پیراهن بیشتر پاره کرده‌اند یک نام مناسب برای فرزندنان انتخاب کنید که ضامن رعایت این اصل باشد.

 عبدالحسین به جای بهروز
اگر نگاهی به نوشته‌های دوره مشروطه و پیش از آن بیندازیم می‌بینیم که همه ایرانی‌ها، اگر به یک اقلیت دینی تعلق نداشتند اسم‌های چهارده معصوم را داشتند. البته این چهارده معصوم فقط چهارده اسم ندارند. هر کدامشان دستکم هفت، هشت، ده تا اسم و لقب و کنیه دارد. پس از مشروطه آرام آرام نام‌های ایرانی رایج شد و کار به جائی رسید که یک زمانی رضا شاه کاربرد نام‌های عربی را ممنوع کرد و حتی پدران و مادران مذهبی هم ناچار بودند نام‌های ایرانی برای نوزادشان برگزینند. پس از یکی دو سال این ممنوعیت برداشته شد اما دیگر استفاده از نام‌های ایرانی تا اندازه‌ای جا افتاده بود. اگر چه هنوز هم بیشتر افراد نام‌های چهارده معصومی داشتند اما نام‌های ایرانی دیگر جا افتاده بود و از دهه چهل به بعد پدران و مادران بیش از پیش نام‌های ایرانی را برای فرزندشان انتخاب می‌کردند. از آنطرف طلبه‌ها و آخوندهائی که در دوره کوتاه ممنوعیت نام‌های عربی در دوره رضا شاه به دنیا آمده بودند و بیست سی سال بعد سر از حوزه‌های علمیه در آورده بودند یا پیشنماز یک مسجد شده بودند دست به دامان کارمندان ثبت احوال می‌شدند تا نام‌های شناسنامه‌ای خود را از جمشید، داریوش، بهرام و بهروز به غلامعباس، سیف الله، محمد تقی و عبدالحسین تغییر دهند.

آدم های بد و آدم های خوب
انقلاب که شد معلوم شد که فرشته، شهرزاد، پروانه، سیاوش، بهروز و پویا آدم‌های پست، پلید، دزد و طاغوتی هستند اما در عوض رقیه، خدیجه، بتول، غلامعباس، فتحعلی، عبدالرضا، اصغر، نورعلی و عین الله آدم‌های سالم و درستکاری هستند. شراره که جای خود دارد، دیگر حتی نام‌هائی مانند فتانه، جمیله و ملیحه هم بد بودند زیرا با وجود عربی بودنشان، ممکن بود وسوسه و لذت دنیوی را در ذهن مسلمانان تداعی کنند. اندکی پس از انقلاب نام های جدید اسلامی مانند مقداد، یاسر، حامد و صفورا هم وارد بازار شد. اما از آنجا که ما ایرانی‌ها آدم‌های زیرک و حسابگری هستیم کم کم یاد گرفتیم از نام‌هائی استفاده کنیم که ظاهرش نرم و ملایم و مدرن باشد اما در واقع عربی و اسلامی باشد، یعنی نام‌هائی که هم برای مسجد و هم برای میخانه مناسب باشد، مانند ایمان، امین، الهام، حامد، متین، میلاد، هدیه، مائده و مبینا. هیچ خبری از آن حروف به اصطلاح ثقیل السمع عربی ص ص ط ظ ع غ ق در این نام‌ها وجود ندارد. به همین روال بود که کم کم نام‌هائی مانند ستایش، حدیث، سوره، آیه، سوگند، بنیامین، دانیال و مونا هم رایج شد. نام‌هائی مانند ستایش و سوگند ظاهری ایرانی دارند اما اشاره به دین دارند. بنیامین، دانیال و مونا هم قابل عرضه در بازارهای بین المللی هستند. هر چند کارمندان حزب اللهی اداره ثبت احوال اصرار دارند در شناسنامه بنویسند "مُنی" یا "مُنا"، اما صاحب بچه و خود بچه دوست دارند بنویسند "مونا" که ظاهر اروپائی‌تری دارد و از این جهت غلط اندازتر است.

شبنم السادات و نازنین زهرا
این قضیه نام و نامگذاری به مد و گرایش یا به اصطلاح ایرانی‌ها به "ترند" هم مربوط است. پس از مدتی جواد، مقداد، روح الله و مصطفی از مد می‌افتد و ابوالفضل، امیر علی، امیر حسین، حدیث، مبینا، کوثر و هانیه پرطرفدار می‌شود. هوش سرشار و حسابگری بی‌بدیل ما ایرانی‌ها حد و مرزی نمی‌شناسد و ناگهان یک اسم‌هائی اختراع می‌کنیم که هم ایرانی است و هم مذهبی. اسم‌هائی مانند شبنم السادات و نازنین زهرا از این دسته است. در خانه و فامیل می‌شود دختر بچه را "شبنم" صدا زد. در مدرسه و بسیج محل هم می‌شود گفت "شبنم السادات" و در صورت نیاز روی "السادات" آن تکیه کرد. هم ایرانی است و هم اسلامی، هم دنیا را دارید و هم آخرت را، درست مانند ملی مذهبی یا لیبرال اسلامی!

اسامی ذووجهین برای نوزادان خانواده‌های ملی مذهبی
نگارنده در اینجا کوشش می‌کند تا کار را برای خانواده‌های عاقبت اندیش ایرانی کمی آسان کند و تعدادی نام‌های ابتکاری پیشنهاد دهد که ضمن مدرن بودن هم اسلامی هستند وهم ایرانی! این نام‌ها اصلاً در لیست اخیر اداره ثبت احوال با آن چند صد هزار نام هم نیامده‌اند، اما چه حکومت در ایران فقاهتی سپاهی باقی بماند و چه یک حکومت دمکراتیک روی کار بیاید، این نام‌ها همچنان قابل استفاده خواهند بود و فرزند شما برنده خواهد بود. نگارنده به ویژه توجه ملی مذهبی‌ها را به مزایای این نام‌های ذووجهین جلب می کند.

نام‌ ایرانی اسلامی برای دختران:
آزاده زینب
آزاده رقیه
آزیتا السادات
آناهیتا السادات
ام الخشایار یا ام خشایار (مادر خشایار)
ام آریتین (مادر دو آریائی)
ام النیما (مادر نیما)
ام شاپور
ام شراره
ام فریبا
ام شهناز
بنفشه الزهرا
بنفشه السادات
بنفشه الملوک
بهنوش السادات
بهنوش الدین
راکعه مهناز
سمیه لادن
سمیه ترانه
سمیه ماندانا
شراره الملوک
شیلا الهدی
شهنازالسادات
فرنازالهدی
گلرخ الهدی
ماندانا زهرا
نازنین زینب
نازنین رقیه
نازنین خدیجه

نام‌ ایرانی اسلامی برای پسران:
آرش الله
آرش الدین
آرش العابدین
آرش حسین
آرش علی
آریا حسین
آریا علی
آریا عباس
آریان غلام
آریان مهدی
آزاد علی
آزاد غلام
آزاد رضا
ابن سیروس
ابوالفرزاد
ابوالسیاوش
ابوالمهرداد
امانوئل (اگر کارمند اداره ثبت احوال به صورت عیمانوئل بنویسد هم ایرادی ندارد. می‌توان به فامیل و آشنا گفت اسمش امانوئل است)
انوشیروان عباس
بهروز عباس
پویا علی
پویا رضا
پویا مهدی
تیرداد علی
تیرداد حسن
جمشید علی
جمشید رضا
خسرو علی
خسرو رجب
زین الکیومرث
زرتشت علی
زرتشت حسین
زرتشت عباس
سیف الاهورا (شمشیر اهورا)
سیف الزرتشت
سیف المانی
سیاوش الدین
سیاوش الرضا
سیاوش الحسین
شاهرخ علی
شاهرخ رضا
عبدالتیرداد
عبدالزرتشت
غلام زرتشت
غلام کورش
غلام انوشیروان
فریدون علی
طاها بهرام
طاها روزبه
طاها کورش
طاها کامبیز
کامران العباس
کامران باقر
کامران کاظم
محمد بیژن
محمد ساسان
محمد داریوش
محمد سیاوش
محمد شاهرخ
محمد کامران
محمد کامبیز
محمد خشایار
محمد فریدون
محمد نیما
مهدی نیما
مهدی پویا
نیما علی
نیما رضا

برای ایرانیان خارج از کشور
نام های زیر که دارای یک عنصر فرنگی هستند تنها به ایرانیان ساکن خارج از کشور توصیه می شود:
اریک رضا
پیتر غلام
پیتر حسین
رایان علی
رایان مهدی
محمد رایان
کوین رضا
کوین مهدی
سایمون علی
سایمون جواد
محمد سایمون
جاناتان حسن
آنا زهرا
امیلیا زهرا
مونیکا بشری
خدیجه لیندا
کاترین فاطمه
کارمن السادات
ویکتوریا زینب
کریستیان صفورا
جولیا رقیه

ملاحظه می کنید که می توان این فهرست را طولانی تر کرد و بر غنای این گنجینه نام های ایرانی اسلامی افزود.

آخوندها تا چند دهه پیش نقش تعیین کننده ای در نامگذاری نوزادان داشتند. آنها نام هائی مانند شعبان، رمضان، رجب و صفر را بر مهر، مهران، بهمن، اسفندیار و آذر ترجیح می دهند. 

۱۳۹۲ بهمن ۵, شنبه

آیا اسرائیل یک کشور جعلی است؟ عطاالله مهاجرانی باز هم شکر خورد

برنامه پرگار که از برنامه‌های جدی بی بی سی است یک بار دیگر به عطاالله مهاجرانی تریبون داد و او باز هم شکر خورد. این بار موضوع بحث چنین بود: آیا اسرائیل یک کشور جعلی است؟
مهمانان برنامه سلی شاهور و عطاالله مهاجرانی بودند. نقد نظرات پر از مغالطه طرف مقابل و دفاع کردن از کشوری که سرزمین‌های همسایگان خود را در اشغال دارد کار آسانی نیست، به ویژه اگر بحث کننده فردی باشد که کاملاً به زبان فارسی مسلط نباشد و فاقد حضور ذهن و چابکی لازم باشد.

عطاالله مهاجرانی به روش معمول خود، این بار هم موفق شد به جا و نابجا نام ده‌ها کتاب، نویسنده، نظریه پرداز و پژوهشگر را ذکر کند، آسمان و ریسمان را به هم ببافد و من باب اظهار فضل چند کلمه به یک زبان خارجی نیز نقل کند. این فضل فروشی‌ها که با هدف ساکت کردن طرف مقابل انجام می‌گیرد، هسته استدلال مهاجرانی است. عطاالله مهاجرانی از جمله ادعا کرد که کشور اسرائیل به کمک تروریسم بنیان نهاده شده است و اسرائیل کشوری است که با توسل به زور سرزمین‌های فلسطینی را اشغال کرده است. سلی شاهور هم بیشتر شبیه به یک بحث کننده دست و پا بسته بود و توان کافی برای رویاروئی با ادعاهای مهاجرانی را نداشت.

طنز تاریخ: انتقاد جباران و قاتلان اسلامی‌ از اشغالگران اسرائیلی
دیگ به دیگ می‌گوید رویت سیاه! در اینکه دولت اسرائیل حقوق فلسطینی‌ها را نقض می‌کند تردیدی نیست اما این طنز تاریخ است که امروزه این جباران، غاصبان، زندانبانان، قاتلان و تروریست‌های اسلامی اعم از سلفی‌ها، القاعده، طالبان سنی افغانی و طالبان شیعی ایرانی هستند که ظاهراً منادی حق و منتقد دولت اسرائیل شده‌اند! کشورگشائی‌های اسلامی در زمان عمر خلیفه دوم مسلمانان تنها با زور شمشیر میسر شد. میلیون‌ها انسان در سرزمین‌های فتح شده توسط سپاهیان مسلمان قتل عام شدند یا به بردگی گرفته شدند و خانه، ده و شهر آنان ویران شد. درباره اقدامات تروریستی و خونریزی‌ها در صدر اسلام کتاب‌ها نوشته شده است. بسیاری از گروه‌های اسلامی معاصر از فدائیان اسلام و سازمان مجاهدین خلق و فرقان گرفته تا طالبان، سلفی‌ها و گروه‌های شیعه و سنی در سراسر دنیای اسلام از روش‌های تروریستی، بمب گذاری، آدمکشی و حتی مسلمان کشی استفاده می‌کنند اما مهاجرانی بر همه اینها چشم می بندد.

زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی و اسرائیل
سلی شاهور نتوانست یا شاید ادب و نجابتش اجازه نداد تا یادآوری کند که این یاران و میراث خواران تروریست‌های اسلامی هستند که در سه دهه اخیر بیشتر اهرم‌های قدرت را در ایران در دست داشته‌اند. اندیشه‌های گروه‌های تروریستی فدائیان اسلام و هیات‌های موتلفه و تروریست‌هائی مانند نواب صفوی، خلیل طهماسبی، حسین امامی، مظفر ذوالقدر و محمد مهدی عبدخدائی که همگی از حمایت گسترده روحانیت شیعه برخوردار بودند اکنون قدرت را در جمهوری اسلامی که عطاالله مهاجرانی مدافع منتقد آنست در دست دارند و همچنان روزنامه‌ها می بندند، دگراندیشان را دستگیر، شکنجه و اعدام می‌کنند و راه ابراز وجود را بر هر دگراندیش یا مخالفی می‌بندند. عطاالله مهاجرانی یار و یاور هاشمی رفسنجانی بوده است که سرنخ ترور ده‌ها تن از مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی در خارج از مرزهای ایران را در دست داشته است و خود مهاجرانی نیز در بحبوحه قتل‌های زنجیره‌ای مقام وزارت را در همان نظام بر عهده داشته است. جمهوری اسلامی تروریسم دولتی را شیوه کار خود قرار داده و از گروه های تروریستی رنگارنگ در بیرون از مرزهای ایران حمایت می کند.

جمهوری اسلامی عطاالله مهاجرانی در سه دهه حیات خود ده‌ها هزار نفر از مخالفان خود را اعدام کرده است و تاکنون نزدیک به پنج میلیون ایرانی ناچار به ترک کشور شده‌اند. جمهوری اسلامی اموال هزاران ایرانی را مصادره کرده، صدها هزار دانشجو، استاد و کارمند دگراندیش را به اصطلاح پاکسازی کرده و به خاک سیاه نشانده است. اما اسرائیل در سراسر بیش از شش دهه حیات خود تنها یک زندانی سیاسی شناخته شده داشته است، یعنی مردخای وانونو، تکنسین هسته‌ای که به جرم افشای اسرار فوق سری نظامی کشور ۱۸ سال در زندان به سر برد.

از نیل تا فرات برای صهیونیست‌ها، همه دنیا برای مسلمانان
سلی شاهور در برابر آنهمه پستان به تنور چسباندن‌های عطاالله مهاجرانی و دفاع مکارانه او از فلسطینی‌ها و اشاره به اقدامات تروریستی برخی از بنیانگذاران اسرائیل، حتی یادش نبود که اشاره کوچکی به قتل عام یهودی‌های بنی قریظه یا بمب گذاری در مراکز یهودی در گوشه و کنار دنیا در سال‌های اخیر بکند تا نشان بدهد که مسلمان‌ها نه دیروز و نه امروز اصلاً آن فرشته‌های مظلوم و معصومی که عطاالله مهاجرانی ادعا می‌کند نیستند. عطاالله مهاجرانی با یک نقل قول از مناخیم بگین مبنی بر آنکه سرزمین واقعی اسرائیل فاصله بین نیل و فرات است به خیال خودش مچ سلی شاهور را می‌گیرد، در حالی که نه تنها خمینی و خامنه‌ای بلکه هر آخوند، مداح و بسیجی در جمهوری اسلامی عطاالله مهاجرانی ادعای سیادت بر سراسر دنیا را دارد و اگر این حضرات تنها چند تا از بمب‌های اتمی اسرائیل را در دست داشتند، تاکنون خاک اروپا و آمریکا یا به قول خودشان این بلاد کفر را به توبره کشیده بودند.

عطاالله مهاجرانی مدافع منتقد همان رژیم جمهوری اسلامی است که روی خشن‌ترین نظامیان اسرائیلی را سفید کرده است. اسرائیلی‌ها صدها و گاهی هزاران فلسطینی در زندان‌های خود دارند و بارها حقوق بشر را نقض کرده‌اند اما هیچ فلسطینی ادعا نکرده است که زندانبانان اسرائیلی کهریزک بر پا کرده باشند و از روش‌های مرسوم جمهوری اسلامی مانند تجاوز به زنان و مردان زندانی استفاده کرده باشند.

اسرائیل کشوری است دمکراتیک که دمکراسی آن عمدتاً محدود است به شهروندان یهودی. این رژیم دستکم حقوق و آزادی‌های دمکراتیک را برای همه یهودیان، از یهودیان سکولار گرفته تا یهودیان ارتدکس افراطی به رسمیت می‌شناسد. رژیم اسرائیل منتقدان یهودی خود را به زندان نمی‌اندازد، آنها را ناچار به ترک کشور نمی‌کند و آنها را اعدام نمی‌کند. در جمهوری اسلامی که عطاالله مهاجرانی مدافع منتقد آنست، حتی مسلمانان سنی و درویشان مسلمان هم از حق و حقوقی برخوردار نیستند، کمونیست‌ها، سلطنت‌طلبان و بهائی‌ها که جای خود دارد. مسلمانان سنی ایرانی حتی در دوره وزارت عطاالله مهاجرانی هم اجازه نداشتند در تهران یا در دیگر شهرهای بزرگ ایران یک مسجد بسازند یا به مقامات مهم دولتی و لشگری برسند.

رنج فلسطینی ها، دکانی برای اسلامگرایان
سیاست‌های نادرست دولت اسرائیل، از جمله خودداری از بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ و مخالفت با برپائی یک دولت مستقل فلسطینی سیاستی است که نه تنها در دراز مدت ناپایدار است بلکه یکی از عوامل کمکی بسیج نیروهای واپسگرا و تروریستی اسلامی است. پیروان و میراث داران شیخ فضل الله نوری، نواب صفوی، خمینی، خلخالی، لاجوردی، ملا عمر و اسامه بن لادن که خون صدها هزار مسلمان و غیرمسلمان را بر زمین ریخته‌اند، در جانبداری از فلسطینی‌ها و انتقاد خود از اسرائیل فاقد صداقت هستند. مسئله فلسطین تنها دکانی است برای سوء استفاده‌های این جباران و آدمکشان.

بیطرفی بی بی سی در بزنگاه تاریخی بعدی
یک نکته هم درباره بیطرفی بی بی سی. رادیو، تلویزیون و وبگاه بی بی سی روزنامه نگاران کاردان و برنامه‌های آموزنده‌ای دارند. راهکار اصلی بی بی سی جلب اعتماد مخاطبان است اما پرسش اصلی آنست که بی بی سی از این اعتماد چگونه بهره برداری خواهد کرد. سیاست و موضعگیری بی بی سی در بزنگاه تاریخی بعدی در ایران چه خواهد بود. بی بی سی دستکم در دو مقطع تعیین کننده در تاریخ معاصر ایران یعنی در قضیه ملی کردن نفت و رویدادهای مرداد ۱۳۳۲ و سپس در رویدادهای پیش از انقلاب ۱۳۵۷ موضعی داشته است که به سود مردم و منافع ملی ایران نبوده است. رسانه‌ها در کشورهای دمکراتیک غربی از آزادی و استقلال گسترده‌ای برخوردارند اما تاکنون به ندرت دیده شده است که رسانه‌های عمده این کشورها در محدوده سیاست خارجی خطی داشته باشند که با خطوط اصلی و بنیادی سیاست خارجی آن کشورها در تناقض باشد. بی بی سی فارسی هم در این خصوص یک استثنا نیست. سانسور گسترده و عدم جذابیت صدا و سیمای جمهوری اسلامی باعث شده است که بی بی سی اکنون عملاً یکی از رسانه های ملی ما ایرانی‌ها شده است اما پرسش آنست که بی بی سی در آینده از اعتماد مخاطبان خود چگونه بهره برداری خواهد کرد؟



بی بی سی فارسی وقت و بیوقت به عطاالله مهاجرانی و دیگر اصلاح طلبان اسلامی تریبون می‌دهد