۱۳۹۲ آذر ۲۶, سه‌شنبه

۱۳۹۲ آذر ۲۵, دوشنبه

آیا اشکان دژآگه و دانیل داوری ختنه شده‌اند؟

از همان اولش خیلی‌ها موافق نبودند. نه مسئولان دینی و کشوری، نه فدراسیون فوتبال و نه مربیان و بازیکنان باشگاه‌ها موافق بودند که این بازیکنان به تیم ملی بیایند اما کارلوس کروش که به شرط تام الاختیار بودن در انتخاب بازیکنانش به ایران آمده بود دست همه را گذاشت توی پوست گردو. او با یک نفر شروع کرد، بعد شد دو تا و سه تا و چهار تا. این اواخر هم زمزمه آوردن یک بازیکن نیمه ژاپنی به تیم ملی آغاز شده است. آیا مسئولان به پیامدهای شرعی این موضوع توجه کرده اند؟ هیچ کس هم نمی‌تواند بگوید که  بالاخره ما چند تا از این به اصطلاح "دورگه‌ها" را باید در تیم ملی داشته باشیم. اینها آمدند، درخشیدند، بدون جنجال، بدون پشت چشم نازک کردن و بدون هیچ دنگ و فنگی و به اصطلاح رسانه های ایرانی بدون هیچ "حاشیه ای" و حالا دیگر کنار گذاشتنشان چندان ساده نیست.

حالا دیگر نمی‌شود با بودنشان در تیم ملی مخالفت کرد، هر چند یک عده افراد متعهد و دلسوز هنوز هم از پا ننشسته‌اند. اینها از همان اول می‌دانستند که آمدن این بازیکنان مشکل شرعی دارد. مخالفان اول به طور سربسته موضوع ایرانی نبودن آنها را پیش کشیدند. بعد مدتی بند کردند به خالکوبی‌های آنها یا به قول ایرانی‌ها "تاتوهای" آنها. بعد اسمشان را گذاشتند "دو رگه". بعد گفتند دعوت از این دورگه‌ها فرصت رشد را از بازیکنان داخلی می‌گیرد و بعد هم گیر دادند به زبان فارسی دست و پا شکسته این بازیکنان.

اندر فواید طبی ختنه
اما  این "دورگه‌ها" با وجود این همه ایماء و اشاره اصلاً توی باغ نیستند و نمی‌فهمند اصل موضوع چیست. هر چه حضرات به اینها نخ می‌دهند و سعی می‌کنند موضوع را به یک شکل سربسته و آبرومندانه بیان کنند اینها اصلا حالیشان نیست که نیست! مسئولان برنامه نود صدا و سیمای جمهوری اسلامی تک تک این بازیکنان را به تلویزیون آوردند و همین عادل فردوسی پور با کلی ایماء و اشاره و حرکات چشم و ابرو سعی کرد موضوع را به اینها بفهماند اما انگار نه انگار!

اینها کجا بزرگ شده اند؟
موضوع اصلی اینست که آیا اشکان دژآگه، دانیل داوری، مهرداد یا همان استیون بیت آشور، رضا قوچان نژاد، ویلیام آتشکده و آن دیگرانی را که کارلوس کروش وقت و بیوقت به تیم ملی فوتبال ایران دعوت می کند، ختنه شده اند یا نه. خودشان که اصلاً حالیشان نیست. مسئولان و اصحاب رسانه هم برای حفظ آبرو موضوع را سربسته مطرح می کنند اما این بازیکنان گیج و ویج هستند و کاملاً از مرحله پرت هستند. آنها همه‌اش جواب‌های نامربوط می‌دهند و قول می دهند که با تمام وجود در خدمت تیم باشند و به کلاس زبان فارسی بروند! معلوم نیست که اینها کجا بزرگ شده‌اند. اصلاً معلوم نیست که توی اروپا چی یاد اینها می‌دهند. مگر به اینها یاد نداده‌اند که ختنه و حشفه و غلفه چیست. حالا جنبه شرعی قضیه را بگذاریم کنار. آیا کسی دلایل علمی و فواید پزشکی ختنه را به اینها یاد نداده است؟ آیا در اروپا، این بلاد کفر و معصیت و بی غیرتی و لاابالیگری کسی به اینها نگفته است که فوتبالیست‌هائی که ختنه کرده‌اند کمتر دچار پارگی رباط صلیبی و پارگی تاندون آشیل می‌شوند. آیا کسی در اروپا به اینها یاد نداده است که ختنه مانع تجمع اسید لاکتیک و درد عضلات می‌شود؟

به هر حال اینها با این گیج بازی‌هایشان کار را به جائی رسانده‌اند که هیچ راه دیگری نمانده است مگر آنکه حراست وزارت ورزش دست به کار شود و یک روحانی جامع الشرایط و یک دلاک کارکشته را به رختکن تیم ملی بفرستند تا آن روحانی قضیه را به خوبی رویت کند و با احراز موضوعیت قضیه آن دلاک بلافاصله دست به کار شود و کار را یکسره کند.

اشکان دژآگه
دانیل داوری
 

۱۳۹۲ آذر ۱۹, سه‌شنبه

نلسون ماندلا زندانبانان را هم آزاد کرد

نلسون ماندلا، مبارزی که پس از پیروزی بر ظلم و تبعیض نژادی، ظالمان و زندانبانان را هم از بند آزاد کرد.



نقش افراد واقع بینی مانند فردریک ویلم دو کلرک در حاکمیت نژادپرست سفید پوست آفریقای جنوبی در تکوین پیروزی های نلسون ماندلا و کنگره ملی آفریقا غیر قابل انکار است.   

۱۳۹۲ آذر ۸, جمعه

"خوشامدگوئی وحشیانه به ستارگان میلان در ایران"

تیم فوتبال پرسپولیس تهران به بهانه بزرگداشت ستارگان و پیشکسوتان خود از تیم ستارگان بازنشسته میلان دعوت کرد تا مسابقه‌ای در تهران برگزار کند. این دیدار بالاخره برگزار شد و همین اقامت کوتاه مدت میلانی‌ها در تهران کافی بود که کلی حرف و حدیث به جا بماند. رسانه‌های ایرانی و به ویژه رسانه‌های ورزشی کلی مطلب درباره آنچه که آنان حضور تلخ نامیده‌اند نوشته‌اند. خبرگزاری ورزش ایران www.ipna.ir نوشت که ستارگان بازنشسته میلان از بی نظمی و ناهماهنگی گله کرده‌اند. این گله‌ها آنچنان جدی بود که پائولو مالدینی، نامدارترین ستاره میلان و شماری دیگر از ستارگان این تیم از گفتگو با خبرنگاران خودداری کردند. مالدینی حتی از حضور در ضیافت شامی که تیم میزبان برگزار کرده بود هم خودداری کرد. جنارو گاتوسو دیگر ستاره میلان با وجود آنهمه اصرار ترجیح داد به جای حضور در استودیوی تلویزیونی از هتل محل اقامتش و از راه اینترنت با یک برنامه تلویزیونی ایرانی گفتگو کند!

تیم میلان تیم سرشناسی است و ستاره‌هائی مانند مالدینی، باره سی و گاتوسو سال‌ها در گوشه و کنار دنیا توپ زده‌اند و فرهنگ‌های گوناگون دنیا را دیده‌اند، اما چرا به ایران که می‌رسند یکباره واکنشی از خود نشان می‌دهند که برای میزبان چنین غیرمنتظره است؟ برای یافتن پاسخ این پرسش کافی است به چند کلیپ ویدئوئی در اینترنت که از استقبال تیم میلان در فرودگاه تهران وجود دارد نگاه کنیم. این ستاره‌ها در سراسر دنیا طرفدارانی دارند و به هر جا که سفر می‌کنند با هواداران پرشور روبرو می‌شوند، اما حتی در کشورهائی مانند اندونزی یا در کشورهای آمریکای لاتین که هواداران شور و علاقه خود را به گونه‌ای نشان می‌دهند که کم و بیش به رفتار ما ایرانی‌ها شبیه است، پلیس و نگهبان‌هائی وجود دارد که بین این ستارگان و هواداران پرشور آنها حائل می‌شوند تا حاشیه امنی برای این ستاره‌ها ایجاد شود. در ایران اما از همان خروجی هواپیما بی نظمی است و شلوغی و طبعاً عجیب نیست اگر یک تازه وارد غیر ایرانی احساس خطر و وحشت کند.

اینجا مردها همدیگر را می‌بوسند
پائولو مالدینی به خاطر خوش سیما بودنش گاهی به عنوان مدل کار می‌کند. در همه کشورهای دنیا این بیشتر زن‌ها و دخترها هستند که به سوی مالدینی هجوم می‌آورند تا او را در آغوش بگیرند یا ببوسند. او نمی‌داند که در ایران این مردها هستند که مردها را در آغوش می‌گیرند و می‌بوسند و خیلی‌ از همین ایرانی‌ها هم اصلاً نمی‌دانند معنی این کار در بیرون از مرزهای ایران چیست. آنها حتی گوششان هم به این حرف‌ها بدهکار نیست!

فرهنگ امامزاده‌ای، چنگ زدن، بوسه، گریه و استغاثه
این طفلی پائولو مالدینی نمی‌داند که به کشوری آمده است که فرهنگ امامزاده‌ای دارد. او نمی‌داند که در این کشور اگر شما کسی یا چیزی را دوست داشته باشید، مجاز هستید خودتان را روی او پرت کنید، به یک جای او دست برسانید و او را ببوسید، آنهم ماچ‌های آبدار و صدادار، درست مانند هنگامی که به ضریح یک امامزاده می رسید. باید چنگ زد به ضریح امامزاده و حالا نبوس کی ببوس. بعدش هم قدری گریه و استغاثه! برای رسیدن به محبوب و معبود می‌توان از آرنج‌ها هم استفاده کرد تا حریفان را کنار زد. حتی با اصرار و با کاربرد زور و خشونت می‌توان محبوب را در آغوش گرفت و بوسید. اصلاً نیازی هم نیست که به خواسته و واکنش طرف مقابل توجهی داشته باشید. پائولو مالدینی و یارانش که استثنا نیستند، صرفاً به این دلیل که اروپائی هستند.

استقبال از میهمان با تکل‌های خشن
شوک میلانی‌ها منحصر به استقبال عجیب و غریب در فرودگاه نبود. تا دو ساعت مانده به آغاز مسابقه هنوز سی درصد از پول قرارداد به آنها پرداخت نشده بود، آنهم در کشوری که اجازه استفاده از خدمات بانکی بین المللی را ندارد و عملاً نمی‌تواند پولی به اروپا بفرستد. میلانی‌ها خود را ناچار دیدند در آخرین لحظه پول خود را مطالبه کنند، آنهم زمانی که پنجاه هزار تماشاچی منتظر آغاز بازی بودند و ستارگان و پیشکسوتان تیم تهرانی هم داشتند خودشان را گرم می‌کردند. حالا بگذریم که برخی از بازیکنان ایرانی در چند صحنه بازی با تکل‌های خشن باز هم بر تعجب میلانی‌ها افزودند. اما این سوء تفاهم‌ها در به اصطلاح ضیافت شام تیم تهرانی هم ادامه یافت. در حالی که دو شبکه تلویزیونی بدون برنامه ریزی و توافق قبلی برای دعوت میلانی‌ها به استودیودی تلویزیونی با هم رقابت می‌کردند، تیم میزبان همچنان کوشش داشت مهمان‌ها را متقاعد کند که به ضیافت شام بیایند! وضع آنچنان عجیب بود که چند تن از میلانی‌ها ترجیح دادند قید شام و تلویزیون را بزنند و در هتل بمانند.

 نمونه‌ای از واکنش رسانه‌های ایرانی:
"رفتار عجیب اعضای تیم میلان"، "رفتار عجیب مالدینی"، "مالدینی قهر کرد"، "پرده دیگری از بد اخلاقی میلانی‌ها"، "پیرمردهای میلانی میهمان‌های خوبی نبودند"، و "باره سی و ماسارو به ضیافت شام آمدند اما در اصل هدفشان چانه زنی و درخواست پول بود". این تنها چند تا از تیترهای رسانه های ایرانی بود.  

میزبانان تهرانی را نمی‌دانیم، اما دستکم برنامه نود و صدا و سیما که خبرنگار به فرودگاه فرستاده بودند به این فکر نیفتاده بودند که یک مترجم ایتالیائی زبان با خودشان داشته باشند. البته واقعاً کسی نمی‌داند که در بین این خبرنگاران چاپلوس و کارنابلد حزب اللهی کسی هست که ایتالیائی هم بداند.

اما بد نیست کمی هم موضوع را از دید ایتالیائی‌ها نگاه کنیم. در وبگاه باشگاه میلان www.acmilan.com این تیتر مودبانه را می‌بینیم: "Warm welcome in Teheran" یعنی: "خوشامدگوئی گرم در تهران" اما در متن خبر آمده است: "A wild welcome in the iranian capital for Milan Glorie" یعنی: "یک خوشامدگوئی وحشیانه به ستارگان میلان در پایتخت ایران". نگاه کنید به: www.acmilan.com/en/news/show/150187

 روایت باشگاه میلان از خوشامدگوئی تهرانی ها
 سی دی فرهنگی برای مهمانان خارجی
برای آنکه در آینده چنین سوء تفاهم‌هائی پیش نیاید، پیشنهاد می‌شود که دعوت کنندگان ‌ایرانی یک سی دی تهیه کنند و با چند کلیپ ویدئوئی ویژگی‌های مهم فرهنگی ما ایرانی‌ها را در آنجا بیان کنند و آن سی دی ها را از پیش به میهمانان خودشان بدهند تا آنها را از لحاظ روحی و روانی آماده آمدن به ایران بکنند. چند تا از چیزهائی که باید در این سی دی باشد:

خاکسپاری خمینی
۱. مراسم خاکسپاری خمینی. صدها هزار نفر به سر و صورت خود می‌کوبند و ضجه می کنند و یک عده هم غش می‌کنند. امت حزب الله جسد رهبر خود را از تابوت بیرون می‌کشد، کفنش را تکه پاره می‌کند و سپس او را عریان و کله پا به گور سرازیر می‌کند. آنها همه این کارها را ضجه کنان و سینه زنان انجام می‌دهند و در همان حال یک عده به زمین افتاده‌اند و زیر لگدهای امت حزب الله جان می‌دهند و شهید نام می‌گیرند. همان شب چند میلیارد نفر بیننده تلویزیونی در سراسر جهان این مراسم را می‌بینند.

سفرهای استانی
۲. یکی از سفرهای استانی خامنه‌ای یا احمدی نژاد. خودروی خامنه ای یا احمدی نژاد در یک خیابان در حال حرکت است. یک عده از خودرو آویزان شده‌اند. یک عده سوار موتورسیکلت و عده‌ای هم دوان دوان به دنبال خودرو خامنه ای یا احمدی نژاد می‌دوند و همه این کارها را در حالی انجام می‌دهند که چفیه فلسطینی بر گردن دارند و پرچم عرب نشان جمهوری اسلامی یا پرچم حزب الله لبنان را در هوا تکان می‌دهند.

قمه زنی با زیر نویسی
۳. صحنه‌ای از مراسم قمه زنی با زیر نویس توضیحی به زبان مهمانان خارجی. باید در زیرنویس توضیح داده شود که یک کسی در یک کشور بیگانه برای رسیدن به حکومت با قوم و خویش خودش جنگ کرد و کشته شد. حالا هزار سال بعد ما ایرانی‌ها به خاطر او سر و سینه خودمان را با زنجیر و قمه می‌شکافیم.

 توزیع غذای نذری
۴. صحنه‌ای از توزیع غذای نذری. چند ده نفر به هم سقلمه می‌زنند و از سر و کول هم بالا می‌روند. یک نفر هم بسته‌های غذا را از یک کارتن بیرون می‌آورد و بین آنها توزیع می‌کند، آن مشتاقان گرسنه هم بسته‌ها را توی هوا می‌قاپند و بلافاصله خود را برای قاپیدن بسته‌های بعدی غذا آماده می‌کنند.

 عروسی ایرانی
۵. یک مهمانی یا جشن عروسی ایرانی. بچه ها به اینسو و آنسو می دوند و با هم بازی یا دعوا می کنند. چند بچه خردسال تر هم گریه می کنند. زن‌ها هفت قلم که نه، هفتاد قلم آرایش کرده‌اند. دماغ را به دست جراح سپرده‌اند، ابروها را از بیخ کنده‌اند و به جای آن خالکوبی یا به اصطلاح ایرانی‌ها تاتو کرده‌اند و موهایشان را رنگ کرده‌اند تا بیشتر شبیه اروپائی‌ها شوند. مردها هم آنجا هستند. یک عده با ریش و سبیل یا با ته ریش، یک عده فقط با سبیل، یک عده هم با صورت تیغ انداخته و موهای ژل زده. موسیقی پخش می شود و مردها با حرکات زنانه می‌رقصند و قر می‌دهند، بعد هم همدیگر را بغل می‌کنند آنهم با ماچ و بوسه‌های پر سر و صدا و آبدار، اما کسی حق ندارد با زن‌ها دست بدهد. رقصیدن که جای خود دارد. اگر پول کلانی به نیروی انتظامی نداده باشند، یکباره چند مأمور ریشوی عبوس از راه می‌رسند و یک عده از مهمانان مراسم عروسی را به جرم بدحجابی یا پخش موسیقی با خودشان می‌برند.

لطفاً دفعه بعد پیش از آنکه تیم بازنشسته‌های بارسلونا، تیم بازنشسته‌های رئال مادرید، تیم بازنشسته‌های انتر میلان یا تیم بازنشسته‌های بایرن مونیخ را به ایران دعوت کنید، این سی دی را به همه بازیکنان و مدیران این تیم‌ها بدهید تا بدانند که قرار است به کجا بروند و شاید به این ترتیب تا اندازه‌ای از سوءتفاهم‌های فرهنگی پیشگیری شود.

۱۳۹۲ آبان ۱, چهارشنبه

فقه شیعه و محیط زیست در ایران اسلامی

در اهواز برای حفاظت از رودخانه کارون زنجیره انسانی درست شد.
دوستداران محیط زیست اطراف بام سبز در لاهیجان را پاکسازی کردند.
دوستداران محیط زیست در کرمان در همایشی خواستار متوقف شدن راه اندازی معدن سنگ کوه شاه شدند.
اعتراضات مردم ارومیه و دیگر شهرهای آذربایجان در قبال خشک شدن دریاچه ارومیه همچنان ادامه دارد.
دوستداران محیط زیست در رفسنجان، قزوین، آبادان، ‌ایلام، ساری، شیراز و تهران مشغول فعالیت هستند.

 این روزها چنین خبرهائی بیش از پیش در رسانه‌ها منتشر می‌شود تا آنجا که تراکم فزاینده اینگونه خبرها و عکس‌های منتشر شده موجبات نگرانی دینداران و متعهدان دلسوز شده و آنها را به تکاپو واداشته است.

در این رابطه شماری از مراجع تقلید، جمعی از آیات عظام و حجج اسلام، جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه و گروه کثیری از مداحان و ذاکران اهل بیت با صدور یک بیانیه این اعمال مذموم را تقبیح کردند و با برشمردن مضرات این افعال پلید رهنمودهائی به مسئولان و مسلمانان مؤمن و متعهد دادند. در این اعلامیه روشنگرانه از جمله چنین آمده است:

دفاع از حقوق بشر و محافظت از محیط زیست فعل قبیحه است
از مدت‌ها پیش شاهد بوده‌ایم که ایادی استعمار و استکبار غرب و نوکران صهیونیسم جهانی با استفاده از نشریات وابسته و جیره خوار و همچنین از طریق ماهواره و اینترنت اسباب اغفال و فریب امت مسلمان و به ویژه جوانان را فراهم می‌کنند و برای دور نگاه داشتن آنان از عبادت، تزکیه نفس و کسب معرفت اسلامی در مساجد و تکایا، آنان را به اعمال قبیحی مانند حمایت از به اصطلاح حقوق بشر و حفاظت از محیط زیست وا می‌دارند. گروهی از زنان و مردان فریب خورده و منحرف با پشت کردن به مساجد و حسینیه‌ها و به قصد محافظت از محیط زیست و حیات وحش به کوه و بیابان می‌زنند. ما به مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی و به پدران و مادران دلسوز هشدار می‌دهیم که چنین افعال قبیحی منافی اسلام عزیز و حکمت متعالیه الهی است و اگر جلوی این کارها گرفته نشود به انحراف، منکرات و وقوع افعال حرام منجر می‌شود و خطر بزرگتر آنکه این مفسدات به اعظم منکرات عالم که همانا ایستادگی در مقابل ولی فقیه و نظام اسلامی است منتهی شود.

اختلاط مرد و زن نامحرم در کوه و دشت
امضا کنندگان این اعلامیه هشدار داده‌اند که فعالیت‌های دوستداران و فعالان محیط زیست و رفتن دستجمعی آنها به کوه و دشت و دره و جنگل همانا اختلاط مرد و زن نامحرم با یکدیگر و رواج بی حیائی و بی بند و باری در جامعه است. امضا کنندگان این اعلامیه از امت مسلمان و شرافتمند و به ویژه از بسیجیان غیور خواسته‌اند جلوی این افعال قبیح را بگیرند و این بی حیائی و لاابالیگری را در نطفه خفه کنند. در این اعلامیه با ابراز نگرانی در خصوص اقدامات اخیر دوستداران و فعالان محیط زیست به منظور نجات دریاچه‌ها، رودخانه‌ها، باتلاق‌ها و جنگل‌ها و کوشش برای جلوگیری از توفان ریزگرد و شن به کشور از جمله به نکات زیر اشاره شده است:

۱. خشک شدن جنگل‌های کشور حادثه ای است میمون و مبارک. با خشک شدن این درخت‌ها خطر آتش سوزی جنگلی هم از بین خواهد رفت.

 رامسر و لاهیجان یا جمکران؟
۲. در هیچیک از روایات و احادیثی که اقوال، افعال و احوال پیامبر اکرم و ائمه اطهار را نقل کرده‌اند ذکری از دریاچه و رودخانه و جنگل نشده است. هر چه بوده است شنزار بوده است و بیابان برهوت. مولای ما آقا امام زمان هم از سرتاسر این مملکت اسلامی، نه رامسر و لاهیجان سرسبز بلکه چاه خشک و بی آبی در شوره زارهای ملکوتی جمکران را برای اقامت خود برگزیده است و بالتبع امت اسلامی نیز برای اطاعت از روحانیت و عبادت خداوند نیازی به دریاچه و جنگل سرسبز ندارد.

 ۳. با خشک شدن دریاچه‌ها و رودخانه‌ها دیگر هیچ مسلمان و مسلمان زاده‌ای در آنجا غرق نخواهد شد. تا همین بیست سی سال پیش در رودخانه کارون کوسه وجود داشت و هر ساله چندین نفر طعمه کوسه‌ها می‌شدند. با خشک شدن قطعی رود کارون دیگر نه چنین مصیبتی گریبانگیر مسلمانان و مسلمان زاده‌ها خواهد شد و نه سیلابی جاری خواهد شد.

 ۴. با خشک شدن دریاچه‌ها و رودخانه‌ها دیگر مردان و زنان لخت و نیمه لخت با هم به آب نخواهند زد و خود به خود جلوی این گونه معاصی و اعمال خلاف عفت گرفته خواهد شد.

 ۵. با خشک شدن جنگل‌ها و رودخانه‌ها هزاران هزار هکتار زمین مرغوب فراهم خواهد شد که می‌شود آنها را خرید و فروش کرد، در آنجا مسجد و حسینیه و امامزاده ساخت و ذکر مصیبت اهل بیت را کرد.

 ریزگردها تربت طاهره است و باید بر آن سجده کرد
۶. بیدینان و معاندان از آمدن گرد و غبار و به اصطلاح ریزگردها از جنوب غربی و غرب به سوی ایران به عنوان بهانه‌ای برای ضربه زدن به نظام اسلامی استفاده می‌کنند. آمدن این غبارها به مملکت اسلامی ما واقعه‌ای است مبارک و میمون. این گرد و غبارها از بیابان‌های حجاز و عراق و شام می‌آید و تربت متبرک پیامبر و ائمه و صحابه آنان است. این همان خاک پاکی است که با آن مهر و تسبیح ساخته می‌شود. این خاک و غبار طاهر است و قداست دارد و باید بر آن سجده کرد. فقها و علمای شهیری همچون ابن ادریس جلی، محقق بحرانی، محقق نراقی، شیخ حسن نجفی، سید محمد تقی خوانساری و دیگر بزرگان شیعه همگی حکم داده‌اند که کشیدن تربت پیامبر و ائمه به چشم، روشنی دیده را افزون می‌کند. استنشاق این گرد و غبار جسم و روح هر مسلمانی را پاک می‌کند و خوردن این خاک شفابخش است. لذا خاک و غباری که از حجاز و عراق و شام می‌آید نعمت است و کفران نعمت مستوجب نکبت و حرمان و عذاب است.

مشارکت سپاه در خشکاندن رودخانه‌ها و جنگل‌ها
امضا کنندگان این اعلامیه از واحد مهندسی سپاه پاسداران خواسته‌اند که با استفاده بهینه از امکانات مهندسی خود در تسریع هر چه بیشتر روند خشک سازی رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و جنگل‌های کشور مشارکت کند تا در آینده نزدیک سراسر ایران اسلامی ما همانند بیابان‌های ملکوتی حجاز و عراق و شام شود.

 امضا کنندگان این اعلامیه در پایان یک بار دیگر از مسئولان انتظامی و امنیتی و به ویژه از بسیجیان غیور خواسته‌اند تا با اقدامات قاطعانه خود جلوی رواج هر گونه فرهنگ منحط غربی و بی بند و باری و افعال قبیحی از قبیل دفاع از حقوق بشر و محافظت از محیط زیست را بگیرند و به این ترتیب مشت محکم دیگری بر دهان استکبار جهانی و صهیونیسم و ایادی جیره خوار داخلی آنان بزنند.


رودخانه کارون پیش از انقلاب، سال ۱۳۵۶


رودخانه کارون پس از انقلاب، سال ۱۳۹۱
با خشک شدن کامل رود کارون مسلمانان خوزستان برای همیشه از خطر کوسه و سیلاب در امان خواهند بود.

۱۳۹۲ مهر ۳۰, سه‌شنبه

تیم نوجوانان زیر ۱۷ سال ایران شایسته پیروزی نیست


بازی تیم فوتبال زیر ۱۷ سال ایران در برابر کانادا را هم دیدیم. این دومین بازی ایران در جام جهانی ۲۰۱۳ نوجوانان زیر ۱۷ سال در امارات متحده عربی بود. ایران که از حمایت تماشاگران پرشمار ایرانی برخوردار است و تقریباً در خانه خود بازی می کند، شانس پیروزی در برابر آرژانتین را در بازی نخست از دست داد و اکنون با تیم نسبتاً ضعیفی به نتیجه ۱-۱ مساوی رسیده است که هیچ سابقه فوتبالی ندارد و در نیمه نخست بازی هم توان رویاروئی با تیم ایران را نداشت.

دست داشتن فدراسیون در آبروریزی صغر سن
تدارکات نسبتاً گسترده این تیم و مسابقات پرشمار این تیم در اردوهای آمادگی و سفرهای خارجی با آبروریزی حذف اجباری چندین تن از بازیکنان این تیم به علت کبر سن همراه بود. کنترل سن بازیکنان برای فدراسیون فوتبال ایران بسیار ساده است. با کنترل شناسنامه پدر و مادر و خواهران و برادران این بازیکنان، کنترل گواهی تولد، کارت واکسیناسیون و کارنامه‌های دبستان و دبیرستان می‌توان همه سوء ظن‌های احتمالی پیرامون جعلی بودن شناسنامه بازیکنان را برطرف کرد. از اینرو تردیدی نیست که گردانندگان فدراسیون فوتبال در اقدام مجرمانه و شرم آور تهیه صغر سن برای بازیکنان دست داشته‌اند یا دستکم عمداً چشم بر آن بسته‌اند.

ادای مسی، رونالدو و ایبراهیموویچ
اما آنچه با دیدن بازی این تیم بیش از هر چیز آشکار می شود بازی غیردوست داشتنی و غیردلچسب این تیم است. تیم فوتبال زیر ۱۷ سال ایران دارای بازیکنانی است که از قدرت بدنی و تکنیک نسبتاً خوبی برخوردار هستند. اما کسی به این نوجوانان یاد نداده است که دلال های اروپائی هرگز بازیکن تکروی را که توان و میل به همکاری تیمی نداشته باشد خریداری نخواهند کرد. نوجوانان زیر ۱۷ سال ایران در بازی با کانادا نشان دادند که هیچیک از آنان دارای آنچنان توانائی فردی نیست که بتواند نتیجه یک بازی حتی در مقابل تیم نسبتاً ضعیفی مانند کانادا را تعین کند اما در این بازی بیشتر آنها سعی کردند ادای لئونل مسی، کریستیانو رونالدو و زلاتان ایبراهیموویچ را درآورند و کوشش کردند یک تنه نتیجه بازی را تغییر دهند.

نه کار تیمی و نه آزادگی
نوجوانان زیر ۱۷ سال ایران تقریباً هرگز کوشش نکردند دیگری را در موقعیت قرار دهند و یا هنگامی که یار خودی اتفاقاً در موقعیت مناسب است به وی پاس بدهند. گوئی به این بازیکنان دستور داده شده بود تکروی کنند و به هم پاس ندهند مگر آنکه دیگر هیچ راهی برای تکروی آنها باقی نمانده باشد. گوئی بازیکنان و مربیان این تیم هرگز بازی تیم های ملی و باشگاهی موفق اروپائی مانند آلمان، اسپانیا، ایتالیا، هلند، بارسلونا، رئال مادرید و بایرن مونیخ یا حتی تیم های ژاپنی و کره ای را ندیده‌اند و یاد نگرفته‌اند که موفق‌ترین تیم‌های دنیا آنهائی هستند که تکنیک و توان فردی بازیکنان را در خدمت بازی تیمی درآورده اند. تیمی که چنین اصلی را یاد نگرفته باشد شایسته پیروزی نیست، اگر چه این تیم تیم ملی ما باشد.

اما رویداد زشت این بازی پس از گل ایران و هنگامی رخ داد که بازیکن زننده گل دوان دوان خود را به مربی تیم، علی دوستی مهر رساند تا خاک پای او را ببوسد. همه دیدند که علی دوستی مهر مربی تیم فوتبال نوجوانان زیر ۱۷ سال ایران نه به بازیکنانش کار تیمی یاد داده است و نه سرافرازی و آزاده بودن را به آنها یاد داده است. نوجوانان فوتبالیست ایران شایسته مربی و کادر فنی بهتری هستند.



این نوجوان خاک پای مربی را می‌بوسد. علی دوستی مهر مربی تیم فوتبال نوجوانان زیر ۱۷ سال ایران نه به بازیکنانش کار تیمی یاد داده است و نه  سرافرازی و آزاده بودن را.


۱۳۹۲ مهر ۲۸, یکشنبه

کیف پول آخوندها


قلب درد یا کیف پول؟
حتماً بارها در رسانه‌ها دیده‌اید که آخوند جماعت و پیروان آنها به محض دیدن همدیگر دستشان را روی سینه‌شان می‌گذارند. ظریفی می‌گفت که گوئی این حضرات به محض دیدن همدیگر قلبشان درد می‌گیرد و دست روی قلبشان می‌گذارند اما واقعیت آنست که اینها به خوبی همدیگر را می‌شناسند و می‌دانند که خودشان و اطرافیانشان چه موجودات مکار و تردستی هستند و از اینرو به محض دیدن همدیگر دستشان را روی جیبشان می گذارند تا هوای کیف پول خودشان را داشته باشند. 






در همه این نمونه ها یک طرف قضیه یک آخوند است.