لباس شخصیهای علی خامنهای، بسیج و سپاه به سفارت بریتانیا در تهران و باغ قلهک که در اختیار این سفارت است یورش بردند و پس از تخریب و آتش زدن اموال سفارت، شماری از کارکنان سفارت را به مدت چند ساعت به گروگان گرفتند. فاتحان سفارت و باغ قلهک سپس نماز جماعت برگزار کردند.
سه دهه از یورش دانشجویان خط امامی به سفارت آمریکا در تهران در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ میگذرد. آنها که به سفارت آمریکا یورش بردند دانشجویان مسلمانی بودند که بعضاً بر خلاف لباس شخصیهای کنونی سابقه فعالیت سیاسی نیز داشتند. این اقدام ضدملی و شرم آور با حمایت خمینی و اکثریت هواداران وی نیز همراه بود. هر چند اکثریت آن دانشجویان اکنون از کرده خود پشیمانند و عذرخواهی کردهاند اما پیآمدهای این گروگانگیری آسیبهای جبران ناپذیری در سه دهه اخیر را به ایران وارد کرده است.
ایران ۱۳۵۸ و ایران ۱۳۹۰
این بار وزارت خارجه جمهوری اسلامی بیدرنگ بابت این رویدار اظهار تأسف کرد و علی خامنهای نیز هنوز در این زمینه موضعگیری نکرده است اما رسانههای طرفدار ولی فقیه، سپاه و بسیج کوشش کردند با مقایسه تسخیر سفارت بریتانیا با تسخیر سفارت آمریکا رنگ اسلامی-انقلابی به این حرکت هدایت شده بدهند، اما این سفارت گیری تنها یک کاریکاتور زشت از اقدام نابخردانه و ماجراجویانه خط امامیها در سال ۱۳۵۸ است. ایران و ایرانیان سال ۱۳۹۰ تفاوت فراوانی با ایران و ایرانیان سال ۱۳۵۸ دارند. خمینی یک دماگوگ تمام عیار مذهبی بود و از پشتیبانی اکثریت مسلمانان شیعه ایران برخوردار بود. علی خامنهای فاقد چنین وجههای است.
قطار بی ترمز جمهوری اسلامی در تندپیچهای غیرمنتظره
تسخیر سفارت و گروگانگیری نشانه ضعف و زبونی دیپلماسی جمهوری اسلامی و ناکارآمدی این رژیم در دفاع از منافع ملی و حتی منافع حاکمان رژیم است اما شواهد و قرائن موجود حاکی از آنست که خامنهای و سپاه در پی آنند که با انزوای بیشتر، بحرانسازی و افزایش هدایت شده تنشها و تخاصم موجود با قدرتهای خارجی و با فراهم آوردن زمینه یک حمله محدود "دشمنان" به ایران، هم نیروهای هوادار حکومت را بسیج کنند و هم با برانگیختن احساس دفاع از کشور، گروههای دیگری از مردم را پشت سر خود گرد آورند. خامنهای و سپاه احتمالاً باور دارند که در چنین جوی هم میتوان بسیاری از نابسامانیهای کنونی در کشور را با اشاره به وجود جنگ و درگیری نظامی توجیه کرد و هم میتوان با سرکوب شدید و خونین معترضان فعال، حکومت جمهوری اسلامی را نیز تثبیت کرد. چه بسا نقشهها و محاسبات خامنهای و سپاه دقیقاً در این راستا نباشد اما شتاب گرفتن رویدادهای ماجراجویانه و بیخردانهای همچون حمله به سفارتخانهها میتواند جمهوری اسلامی را به تندپیچهای ناشناختهای بکشاند و هدایت سکان این "قطار بی ترمز" را از اختیار جمهوری اسلامی به در آورد.
توهم قدرت جمهوری اسلامی
آیا مجیزگویانی و چاپلوسان که پیرامون خامنهای گرد آمدهاند و به وی مشورت میدهند و سپاهیانی که قدرت نظامی، امنیتی و اقتصادی کشور را در دست دارند ارزیابی درستی از توان جمهوری اسلامی در رویاروئی با قدرتهای خارجی دارند؟ سخنرانیهای تهدید آمیز اخیر عالیترین مقامات جمهوری اسلامی نشاندهنده آنست که آنان ارزیابی اغراقآمیز و توهمآلودی از توان نظامی خود دارند. ماجراجوئیهای جمهوری اسلامی در چنین شرایطی آسیبهای به مراتب بزرگتری به ایران و ایرانیان وارد خواهد آورد.
سه دهه از یورش دانشجویان خط امامی به سفارت آمریکا در تهران در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ میگذرد. آنها که به سفارت آمریکا یورش بردند دانشجویان مسلمانی بودند که بعضاً بر خلاف لباس شخصیهای کنونی سابقه فعالیت سیاسی نیز داشتند. این اقدام ضدملی و شرم آور با حمایت خمینی و اکثریت هواداران وی نیز همراه بود. هر چند اکثریت آن دانشجویان اکنون از کرده خود پشیمانند و عذرخواهی کردهاند اما پیآمدهای این گروگانگیری آسیبهای جبران ناپذیری در سه دهه اخیر را به ایران وارد کرده است.
ایران ۱۳۵۸ و ایران ۱۳۹۰
این بار وزارت خارجه جمهوری اسلامی بیدرنگ بابت این رویدار اظهار تأسف کرد و علی خامنهای نیز هنوز در این زمینه موضعگیری نکرده است اما رسانههای طرفدار ولی فقیه، سپاه و بسیج کوشش کردند با مقایسه تسخیر سفارت بریتانیا با تسخیر سفارت آمریکا رنگ اسلامی-انقلابی به این حرکت هدایت شده بدهند، اما این سفارت گیری تنها یک کاریکاتور زشت از اقدام نابخردانه و ماجراجویانه خط امامیها در سال ۱۳۵۸ است. ایران و ایرانیان سال ۱۳۹۰ تفاوت فراوانی با ایران و ایرانیان سال ۱۳۵۸ دارند. خمینی یک دماگوگ تمام عیار مذهبی بود و از پشتیبانی اکثریت مسلمانان شیعه ایران برخوردار بود. علی خامنهای فاقد چنین وجههای است.
قطار بی ترمز جمهوری اسلامی در تندپیچهای غیرمنتظره
تسخیر سفارت و گروگانگیری نشانه ضعف و زبونی دیپلماسی جمهوری اسلامی و ناکارآمدی این رژیم در دفاع از منافع ملی و حتی منافع حاکمان رژیم است اما شواهد و قرائن موجود حاکی از آنست که خامنهای و سپاه در پی آنند که با انزوای بیشتر، بحرانسازی و افزایش هدایت شده تنشها و تخاصم موجود با قدرتهای خارجی و با فراهم آوردن زمینه یک حمله محدود "دشمنان" به ایران، هم نیروهای هوادار حکومت را بسیج کنند و هم با برانگیختن احساس دفاع از کشور، گروههای دیگری از مردم را پشت سر خود گرد آورند. خامنهای و سپاه احتمالاً باور دارند که در چنین جوی هم میتوان بسیاری از نابسامانیهای کنونی در کشور را با اشاره به وجود جنگ و درگیری نظامی توجیه کرد و هم میتوان با سرکوب شدید و خونین معترضان فعال، حکومت جمهوری اسلامی را نیز تثبیت کرد. چه بسا نقشهها و محاسبات خامنهای و سپاه دقیقاً در این راستا نباشد اما شتاب گرفتن رویدادهای ماجراجویانه و بیخردانهای همچون حمله به سفارتخانهها میتواند جمهوری اسلامی را به تندپیچهای ناشناختهای بکشاند و هدایت سکان این "قطار بی ترمز" را از اختیار جمهوری اسلامی به در آورد.
توهم قدرت جمهوری اسلامی
آیا مجیزگویانی و چاپلوسان که پیرامون خامنهای گرد آمدهاند و به وی مشورت میدهند و سپاهیانی که قدرت نظامی، امنیتی و اقتصادی کشور را در دست دارند ارزیابی درستی از توان جمهوری اسلامی در رویاروئی با قدرتهای خارجی دارند؟ سخنرانیهای تهدید آمیز اخیر عالیترین مقامات جمهوری اسلامی نشاندهنده آنست که آنان ارزیابی اغراقآمیز و توهمآلودی از توان نظامی خود دارند. ماجراجوئیهای جمهوری اسلامی در چنین شرایطی آسیبهای به مراتب بزرگتری به ایران و ایرانیان وارد خواهد آورد.
شعارنویسی به زبان انگلیسی به شیوه بسیجی
نماز جماعت لباس شخصی ها پس از یورش به سفارت