۱۳۹۰ آذر ۳۰, چهارشنبه

شب یلدا

دور است کاروان سحر زینجا

شمعی بباید این شب یلدا را

پروین اعتصامی



یلدا، سرود با شکوه پیروزی بی تردید روشنایی بر تاریکی ست

اگرچه بیشتر جشن های ملی ما، همراه و مدد کننده مردمان برای رسیدن به شادمانی و آرامشاند، اما ارزش و اعتبار این جشنها در آن هم هست که به خاطر زمینی بودن و مردمی بودنشان ضد تبعیضاند، و به همين دليل نيز هست که قرن‌های قرن توانسته‌اند تمامی مردمان سرزمین ما را، با هر نوع مذهب و مرام و عقیده و سلیقه‌ای، در برگرفته و در لحظه‌های سخت روزگار، شادمانی و امید را بر آن‌ها ارزانی دارند.




خریزه ایرانی در شب یلدا، عکس از راهی
هندوانه قرمز، از ملزومات شب یلدا

۱۳۹۰ آذر ۲۷, یکشنبه

واسلاو هاول، سیاستمدار غیر سیاسی

واسلاو هاول Václav Havel، نویسنده، فعال حقوق بشر، آخرین رئیس جمهور چکوسلواکی و نخستین رئیس جمهور جمهوری چک در سن ۷۵ سالگی و پس از چندین سال بیماری درگذشت.

واسلاو هاول از برجسته‌ترین شخصیت‌های اروپائی و سیاستمداری بود که انسانگرائی، شرافت، اخلاقیات و ارزش‌های اصیل معنوی را وارد سیاست کرد. واسلاو هاول مروج "سیاست غیر سیاسی" بود. از وی به عنوان "نلسون ماندلای اروپا" نام برده شده است. تجزیه متمدنانه و مسالمت آمیز چکوسلواکی به دو کشور چک و اسلواکی هم نشاندهنده بلوغ سیاسی و شعور اجتماعی مردم چکوسلواکی و هم بازگوکننده نقش سازنده واسلاو هاول در سمت و سو دادن به تحولات سیاسی سازنده کشورش بود.

بخشودگی خبرچینان و جاسوسان
در زمان حکومت کمونیستی در چکوسلواکی، واسلاو هاول به خاطر فعالیت سیاسی، فعالیت حقوق بشری و همکاری در نوشتن منشور ۷۷، تحت فشارهای شدید دولت و نیروهای امنیتی قرار گرفت، انتشار آثار او ممنوع شد و بارها به زندان افتاد. نقل شده است که پس از انتخاب واسلاو هاول به عنوان رئیس جمهور چکوسلواکی، یکی از مقامات دولتی فهرستی از همه افراد آشنا و ناآشنائی که علیه وی خبرچینی کرده بودند یا گزارش‌هائی علیه وی به پلیس امنیتی چکوسلواکی کمونیستی داده بودند را برای وی آورد. واسلاو هاول از دریافت فهرست خبرچینان و جاسوسان خودداری کرد و به مقام مزبور دولتی گفت که علاقه‌ای به دانستن نام این افراد ندارد.
واسلاو هاول، مروج "سیاست غیر سیاسی"

واسلاو هاول، از برجسته ترین متفکران اروپائی.
تصویر از وبگاه سفارت جمهوری چک در کپنهاگ

۱۳۹۰ آذر ۱۳, یکشنبه

قمه زنان

ايرج ميرزا
انتقاد از قمه زنان، به مناسبت ماه محرم و مراسم عزاداری

زن قحبه چه می کُشی خودت را
دیگر نشود حسین زنده

کشتند و گذشت و رفت و شد خاک
خاکش علف و علف چرنده

من هم گویم یزید بد بود
لعنت به یزید بد کننده

اما دگر این کتل متل چیست
وین دسته خنده آورنده

تخم چه کسی برید خواهی
با این قمه های نا برنده

آیا تو سکینه ای که گویی
سو استمیرم عمیم گلنده

کو شمر و تو کیستی که گوئی
گـَل قویما منی شمیر اَلـَنده

تو زینب خواهر حسینی
ای نره خر سبیل گنده؟

خجلت نکشی میان مردم
از این حرکات مثل جنده؟

در جنگ دو سال پیش دیدی
شد چند کرور نفس رنده

از این همه کشته کم نگردید
یک مو ز زهار چرخ کنده

در سیزده قرن پیش اگر شد
هفتاد و دو سر ز تن فکنده

حالا تو چرا می کنی ریش
ای درخور صد هزار خنده

کی مرده شود دوباره زنده
با نفرین تو بر کشنده

باور نکنی بیا ببندیم
یک شرط به صرفه برنده

صد روز دگر برو چو امروز
بشکاف سر و بکوب دنده

هی بر سر و ریش خود بزن گل
هی بر تن خود بمال سنده

هی با قمه زن به کله ی خویش
کاری که تبر کند به کنده

هی بر سر خود بزن دو دستی
چون بال که می زند پرنده

هی گو که حسین کفن ندارد
هی پاره بکن قبای ژنده

گر زنده نشد عنم به ریشت
گر شد عن تو به ریش بنده!

ایرج میرزا (۱۲۵۱ تبریز - ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ تهران) از شاعران عصر مشروطیت و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی.

گل مالی در مراسم عزاداری حسینی در ایران
زنجیر زنی و قمه زنی شیعیان هزاره در افغانستان

گل مالی تؤام با سینه زنی، ثواب دو چندان در عزاداری حسینی
گِل بیشتر، اجر اخروی بیشتر!

۱۳۹۰ آذر ۱۲, شنبه

سفیرکُشی غایر خان و حمله مغول به ایران

دیپلماسی یا توطئه
حمله بسیج و سپاه با اشاره یا بدون اشاره مستقیم بیت علی خامنه‌ای به سفارت بریتانیا یادآور رویدادهای مشابهی در تاریخ دور و نزدیک ایران است که هر یک موجب آنچنان پیامدهای شگرفی شده که ابعاد آن در تصور افرادی که باعث و بانی آن بوده‌اند نمی‌گنجیده. در تاریخ ایران شاهان و وزیران زیرک و خردمندی بوده‌اند که به منافع کشور اندیشیده‌اند. اما شاهان و حاکمانی نیز بوده‌اند که با نابخردی کشور و مردم را در معرض جنگ و ویرانی قرار داده‌اند. مقدماتی که به حمله مغول‌ها به ایران انجامید یکی از این نمونه‌هاست.

دیپلماسی زبان ظرائف و دقائق سلوک سیاسی و ابزاری است در دست دولت‌های هوشمند برای دفاع از منافع ملی خود. دولت‌های قدرتمند مانند آمریکا، بریتانیا و چین بعضاً دیپلماسی را با اهرم‌های اقتصادی، نظامی و فرهنگی ترکیب می‌کنند اما دولت‌های نسبتاً کوچکتر مانند فنلاند، سوئد، کره جنوبی و ترکیه نیز پیوسته از ابزار دیپلماتیک برای پیشبرد منافع ملی خود بهره‌برداری می‌کنند. سیاستمداران سوئدی توانستند با به کاربردن ابزار دیپلماتیک کشور خود را از جنگ جهانی اول و دوم دور نگاه دارند و از آسیب‌های ویرانگر آن جنگ‌ها نیز در امان بمانند. سیاستمداران سوئدی از دیر باز بر این باور بوده‌اند که دیپلماسی و سیاست خارجی مهمترین ابزار سیاست امنیت ملی این کشور است. اما آنها که توان درک ظرائف و دقائق زبان و ابزار دیپلماتیک را ندارند پاسخ‌های ساده‌ای برای توضیح پدیده‌های پیچیده و دشوار می‌یابند، همه فعل و انفعالات بین‌المللی را توطئه و دسیسه می‌دانند و خود را قربانی توطئه‌ها و دسیسه‌های کشورهای بزرگ یا گروه‌ها و محافل مخفی قدرتمندی می‌دانند که در پی تسلط بر جهان هستند. طرفداران تئوری توطئه چنین باور دارند که ترور، گروگانگیری، حمله به سفارتخانه‌ها، تهمت و فحاشی از جمله راه‌های رویاروئی با توطئه‌های استیلاگران جهانخوار است.

همه کفار یکسانند
سلطان محمد خوارزمشاه در سال ۶۱۲ قمری (۵۹۴ شمسی/۱۲۱۵ میلادی) برای جنگ با طوایف قرقیز و قبچاق از شهر جَند (از شهرهای کنار سیحون) گذشت و در دشت قبچاق به یک دسته از لشکریان چنگیز خان که به سرکردگی پسر او جوجی بودند برخورد. مغول‌ها عزم جنگ با سلطان محمد خوارزمشاه را نداشتند اما سلطان محمد از شدت غرور به این عنوان که همه کفار در چشم او یکسانند به آنها حمله برد. مغول‌ها در این جنگ شجاعت بسیار بروز دادند اما چون مایل به جنگ نبودند، شبانه گریختند و سلطان محمد خوارزمشاه در تابستان ۶۱۳ قمری (۵۹۵ شمسی/۱۲۱۶ میلادی) به سمرقند بازگشت.

با ادامه فتوحات سلطان محمد خوارزمشاه در آسیای میانه و پیشرفت چنگیز خان، دو دولت چنگیزی و خوارزمشاهی با یکدیگر مجاور شدند. چند تن از تجار مسلمان با مقداری پارچه‌های زربافت به خدمت چنگیز خان رسیدند. خان مغول کالاهای آنان را به قیمتی خوب خرید و گروهی از افراد خود را همراه با آنان به خوارزم روانه کرد و هدایائی نیز به خدمت خوارزمشاه فرستاد.

مصونیت سفیران
فرستادگان چنگیز خان در سال ۶۱۵ قمری (۵۹۷ شمسی/۱۲۱۸ میلادی) به حضور خوارزمشاه رسیدند و هدیه‌ها و نامه چنگیز خان را رساندند. در آغاز خوارزمشاه از این که چنگیز خان وی را پسر خود خوانده بود متغیر شد اما در نهایت بر اثر حسن تدبیر یکی از فرستادگان چنگیز خان به قبول پیمان نامه‌ای به چنگیز خان تن داد و طرفین قرار گذاشتند که از آن تاریخ به بعد دوست یکدیگر باشند و دوستان هم را دوست و دشمنان یکدیگر را دشمن بدارند. نماینده‌ای که از سوی چنگیز خان این پیمان نامه را پذیرفت، شخصی بود از مردم مسلمان ماوراء‌النهر به نام محمود که او را "یَلَواج" یعنی "فرستاده" لقب داده بودند. سفیران که معرف يک عشيره يا قبيله بودند وضعيت خاصی داشتند و سفير وجودی مقدس به شمار می‌رفت و به عبارت امروزی از مصونیت برخوردار بود.

سفیرکُشی غایر خان
چنگیز خان تجارت با شاه خوارزم را وسیله‏ای برای برقراری رابطه بین دو دولت ساخت. پس از عقد پیمان نامه گروه بزرگی بین ۴۵۰ تا ۵۰۰ تن از بازرگانان مغول با مقدار هنگفتی کالاهای گرانبها از مغولستان به عزم ماوراء‌النهر حرکت کردند. غایر خان، امیر شهر اُترار (در کنار سیحون) که اول خاک سرزمین خوارزمشاه بود در مال آنان طمع کرد. غایر خان که از خویشان ترکان خاتون مادر سلطان محمد خوارزمشاه بود به سلطان چنان فهماند که آن جمع همگی جاسوس هستند و سپس همگی آنان را به استثنای یک تن که به خدمت چنگیز خان گریخت را کشت و اموال آنان را ضبط کرد.

چون خبر این واقعه به چنگیز خان رسید، سفیری به دربار سلطان محمد خوارزمشاه فرستاد و از او تسلیم غایر خان را که مرتکب چنین حرکت زشتی شده بود خواست. سلطان محمد از آنجا که اکثر لشکریان ترک او از قبیله و از بستگان غایر خان بودند و به علت نفوذ فوق العاده مادرش که از غایر خان جانبداری می‌کرد نه تنها از تسلیم او خودداری کرد بلکه اهانت ديگری به چنگيزخان روا داشت. وی فرستاده چنگیز را کشت و ريش همراهان وی را تراشيد و به این ترتیب خشم چنگیز خان را بیش از پیش برانگیخت و با این اقدام خود مقدمات هجوم مغول را به طرف ممالک اسلام فراهم آورد!

همدستی درباریان خوارزمشاهی با چنگیز خان
در پائیز ۶۱۶ قمری (۵۹۸ شمسی/۱۲۱۹ میلادی) چنگیز خان پس از آنکه تدارکات خود را کامل کرد با سپاهی که مقدار آن را مسلمانان از ششصد هزار تا هفتصد هزار و پژوهشگران جدید از یکصد و پنجاه هزار تا دویست هزار دانسته‌اند از دره سفلای سیحون و جنوب دریاچه آرال به ممالک خوارزمشاهی یورش برد. شمار لشکریان خوارزمشاه به مراتب از سپاهیان چنگیز بیشتر بود اما این لشکر که از نژادها و اقوام گوناگون مرکب بود نه با یکدیگر اتحادی جنگی داشتند و نه تحت اداره و نظم صحیحی به مبارزه می‌رفتند. به علاوه مابین سران سپاهی و امرای خوارزمشاهی در باب نقشه دفاع نیز اختلافات بزرگی وجود داشت. علاوه بر این نقص بزرگ، به علت سوء سیاست و بیرحمی‌های سلطان محمد خوارزمشاه، اکثر بزرگان و لشکریان یا کشته شده بودند یا به زندان افکنده شده بودند و جمع کثیری از درباریان و امرای او نیز در خفا با چنگیز خان دست یکی کرده بودند و محرمانه خیالات سلطان محمد خوارزمشاه را به او خبر می‌دادند. خود چنگیز خان نیز پیوسته به توسط بازرگانان و جاسوسان از وضع دربار خوارزمشاه و مملکت او کسب اطلاعات می‌کرد و با نهایت بصیرت و تدبیر در راه فتح مملکت خوارزمشاهی گام برمی‌داشت.

جنگ گریزناپذیر
حمله چنگیز خان مغول به ايران و فرار مفتضحانه سلطان خوارزمشاه از مقابل وی، و گریز وی از شهری به شهر دیگر كشتار چندین ميليون انسان و ویرانی اين سرزمين را در پی داشت. برخی تاریخدانان کشتار سفیران چنگیز خان را تنها دلیل حمله به ايران نمی‌دانند و از جمله به تحریک و توطئه ناصر خليفه عباسی و همچنین به تضادهای درونی امپراطوری تازه تأسيس چنگيز خان و اشرافيت فئودال چادرنشين اشاره می‌کنند اما بدون تردید قتل فرستاده‌های چنگیز به دربار ایران رویداد نابخردانه‌ای بود که جنگ را گریزناپذیر کرد.

نگاه کنید به:
تاریخ ایران بعد از اسلام، عباس اقبال آشتیانی، موسسه انتشارات نگاه

چنگیز خان پس از قتل سفیرانش، جنگ با خوارزمشاه را گریزناپذیر می‌دانست

۱۳۹۰ آذر ۹, چهارشنبه

حمله به سفارت بریتانیا، یک بار دیگر خودزنی جمهوری اسلامی

لباس شخصی‌های علی خامنه‌ای، بسیج و سپاه به سفارت بریتانیا در تهران و باغ قلهک که در اختیار این سفارت است یورش بردند و پس از تخریب و آتش زدن اموال سفارت، شماری از کارکنان سفارت را به مدت چند ساعت به گروگان گرفتند. فاتحان سفارت و باغ قلهک سپس نماز جماعت برگزار کردند.

سه دهه از یورش دانشجویان خط امامی به سفارت آمریکا در تهران در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ می‌گذرد. آنها که به سفارت آمریکا یورش بردند دانشجویان مسلمانی بودند که بعضاً بر خلاف لباس شخصی‌های کنونی سابقه فعالیت سیاسی نیز داشتند. این اقدام ضدملی و شرم آور با حمایت خمینی و اکثریت هواداران وی نیز همراه بود. هر چند اکثریت آن دانشجویان اکنون از کرده خود پشیمانند و عذرخواهی کرده‌اند اما پیآمدهای این گروگانگیری آسیب‌های جبران ناپذیری در سه دهه اخیر را به ایران وارد کرده است.

ایران ۱۳۵۸ و ایران ۱۳۹۰
این بار وزارت خارجه جمهوری اسلامی بیدرنگ بابت این رویدار اظهار تأسف کرد و علی خامنه‌ای نیز هنوز در این زمینه موضعگیری نکرده است اما رسانه‌های طرفدار ولی فقیه، سپاه و بسیج کوشش کردند با مقایسه تسخیر سفارت بریتانیا با تسخیر سفارت آمریکا رنگ اسلامی-انقلابی به این حرکت هدایت شده بدهند، اما این سفارت گیری تنها یک کاریکاتور زشت از اقدام نابخردانه و ماجراجویانه خط امامی‌ها در سال ۱۳۵۸ است. ایران و ایرانیان سال ۱۳۹۰ تفاوت فراوانی با ایران و ایرانیان سال ۱۳۵۸ دارند. خمینی یک دماگوگ تمام عیار مذهبی بود و از پشتیبانی اکثریت مسلمانان شیعه ایران برخوردار بود. علی خامنه‌ای فاقد چنین وجهه‌ای است.

قطار بی ترمز جمهوری اسلامی در تندپیچ‌های غیرمنتظره
تسخیر سفارت و گروگانگیری نشانه ضعف و زبونی دیپلماسی جمهوری اسلامی و ناکارآمدی این رژیم در دفاع از منافع ملی و حتی منافع حاکمان رژیم است اما شواهد و قرائن موجود حاکی از آنست که خامنه‌ای و سپاه در پی آنند که با انزوای بیشتر، بحرانسازی و افزایش هدایت شده تنش‌ها و تخاصم موجود با قدرت‌های خارجی و با فراهم آوردن زمینه یک حمله محدود "دشمنان" به ایران، هم نیروهای هوادار حکومت را بسیج کنند و هم با برانگیختن احساس دفاع از کشور، گروه‌های دیگری از مردم را پشت سر خود گرد آورند. خامنه‌ای و سپاه احتمالاً باور دارند که در چنین جوی هم می‌توان بسیاری از نابسامانی‌های کنونی در کشور را با اشاره به وجود جنگ و درگیری نظامی توجیه کرد و هم می‌توان با سرکوب شدید و خونین معترضان فعال، حکومت جمهوری اسلامی را نیز تثبیت کرد. چه بسا نقشه‌ها و محاسبات خامنه‌ای و سپاه دقیقاً در این راستا نباشد اما شتاب گرفتن رویدادهای ماجراجویانه و بیخردانه‌ای همچون حمله به سفارتخانه‌ها می‌تواند جمهوری اسلامی را به تندپیچ‌های ناشناخته‌ای بکشاند و هدایت سکان این "قطار بی ترمز" را از اختیار جمهوری اسلامی به در آورد.

توهم قدرت جمهوری اسلامی
آیا مجیزگویانی و چاپلوسان که پیرامون خامنه‌ای گرد آمده‌اند و به وی مشورت می‌دهند و سپاهیانی که قدرت نظامی، امنیتی و اقتصادی کشور را در دست دارند ارزیابی درستی از توان جمهوری اسلامی در رویاروئی با قدرت‌های خارجی دارند؟ سخنرانی‌های تهدید آمیز اخیر عالی‌ترین مقامات جمهوری اسلامی نشاندهنده آنست که آنان ارزیابی اغراق‌آمیز و توهم‌آلودی از توان نظامی خود دارند. ماجراجوئی‌های جمهوری اسلامی در چنین شرایطی آسیب‌های به مراتب بزرگتری به ایران و ایرانیان وارد خواهد آورد.

شعارنویسی به زبان انگلیسی به شیوه بسیجی

نماز جماعت لباس شخصی ها پس از یورش به سفارت

۱۳۹۰ آذر ۷, دوشنبه

طنز آخوندی


اندر باب نزاع مابین مقام معظم رهبری و رئیس جمهور دکتر احمدی‌نژاد
این طنز آخوندی را در سایت مهدی خزعلی دیدم. مطالب خواندنی فراوانی دیگری هم در سایت مهدی خزعلی هست.

می‌‌گویند یکی از بزرگان نجف عیال را سه طلاقه کرده بود، دیگر امکان رجوع نداشت، باید محلّلی پیدا می‌کرد تا خاتون را به عقد خویش درآورد و پس از همبستری، او را طلاق دهد، کاری بس دشوار و پر مخاطره بود، باید کسی می‌یافت که نه خاتون به او دل بندد و نه او به خاتون!

شیخ سردرگریبان به دنبال چاره بود، خاتون جوان و زیبا و گل اندام بود، نکند محلّل جا خوش کند و خاتون را رها نسازد، یا خاتون محلّل را بر شیخ ترجیح دهد! دراین اندیشه بود که صدای انکر الاصوات آب‌حوضی در کوچه پیچید، صدا را به سرش انداخته بود که: " آب حوض می‌کشیم" خودش از صدایش نتراشیده‌تر و نخراشیده‌تر بود، کچل و لوچ و پیس، با قدی کوتاه و چشمانی تنگ و دهانی دریده، دون مایه و بی‌فرهنگ، با پایی لنگ، از مال دنیا سطلی داشت و یک لولهنگ، آب حوض می‌کشید، نگاه به او کفاره داشت و دیدنش در خواب صدقه، شیخ چون ارشمیدس فریاد کرد که یافتم، یافتم و سربرهنه به کوچه پرید، دیگر آب‌حوضی نمی‌دید، او واسطه وصال بود، در او جمال یار می‌دید، او را به اندرون دعوت کرد و راز خویش با او در میان گذاشت، گفت: "همیشه تو آب ما می‌کشی و اینک ما، همیشه یک درهم می‌ستاندی و اینک صد دینار، اما حواست باشد که زود کارت را بکنی و بروی"!

آب‌حوضی انگار در عرش پرواز می‌کرد، خانه شیخ را یکی ‌از قصرهای بهشت می‌دید که درغرفه های آن حوریان منتظرند، او که عمری عزب بود و معذب و دست در آغوش خویش داشت، با خود گفت: "صد دینار هم ندهی در خدمتم!" اما به شیخ گفت: "شما بر من ولایت دارید، امر امر شماست."

القصه، برای اولین بار بود که دلی از عزا در‌آورد و کامروا با صد سکه دینار طلا از خانه شیخ بیرون آمد، سبکبال شده بود، انگار بر بال ملائک قدم می گذاشت، برعمر رفته افسوس می‌خورد و می‌‌گفت: "عجب کسب پر منفعتی! "

فردا صبح شیخ با صدای آب‌حوضی بیدار شد، از همیشه سحرخیزترشده بود و صدایش رساتر، اما چیز دیگری می‌گفت، او داد می‌زد: " مَن یَطلُب المُحَلِّل؟ " " کی محلّل می خواهد؟" شیخ بیرون آمد و گفت: " این چه بی‌آبرویی است که راه انداخته‌ای؟" آب‌حوضی – ببخشید محلّل– پاسخ داد:"راستش دیدم کارش راحتتر و درآمدش بیشتراست،شغلم راعوض کردم!

این حکایت روزگار ماست، علماء همه جورش را با این ملت تجربه کرده بودند، ۲۴ سال کابینه در اختیار روحانیت بود، جابجایی سید و شیخ و سید هم جواب نمی داد، سه روحانی این عروس را در کابین خویش داشتند و اینک محلّلی لازم بود با شرایط کذا و کذا! باید آنقدر زشت باشد و زشتی کند که ملت نه تنها دل بر او نبندد که از ترس او به دامان داماد قبل پناه برد، قدرش را بداند و او را بر روی سر بنشاند، و از سویی کسی باشد که اگر خواست جا خوش کند، زورمان به او برسد و دمش را بگیریم و بیرون بیاندازیمش!

اما امروز محلل جا خوش کرده است و با بزک و دوزک، با دروغ و فریب و با خرج کردن از کیسه شیخ می‌خواهد در دل خاتون جا بازکند، تازه همکاران سابق را هم دعوت کرده است که بیایید، این شغل راحت‌تر‌ و پرمنفعت‌تراست و برای دور بعد هم محلّل‌ها صف کشیده‌اند.
بیچاره خاتون!!

دکتر مهدی خزعلی، سایت باران
۲۲/۵/۱۳۸۹

۱۳۹۰ آذر ۲, چهارشنبه

آقای مهدی خزعلی! سانسور چرا؟

"وبسایت سیدعلی را فیلتر کنید!"
در پی سفر علی خامنه‌ای به کرمانشاه مطالبی در وبسایت خبررسانی موسوم به "سیدعلی" منتشر شد که واکنش‌های گوناگونی را در پی داشت. در این میان مهدی خزعلی خواستار فیلتر کردن این سایت شد. سایت‌های وابسته به جناح ملی مذهبی‌های جنبش سبز نیز که نتوانستند نگرانی خود را از پیامدهای فعالیت‌های تبلیغاتی وبسایت "سیدعلی" پنهان کنند، و دین و باورهای مذهبی مردم را در خطر دیدند مطلب مهدی خزعلی را بازانتشار دادند.

وبسایت "سیدعلی" با انتشار یادداشتی درباره سفر علی خامنه‌ای به کرمانشاه از احتمال "وقوع زلزله" در تهران در غیاب خامنه‌ای ابراز نگرانی کرده است. اما البته مطالب مشابه دیگری نیز در این وبسایت وجود دارد که از لحاظ ابعاد خرافی آن و تلاش برای القای تقدس و الوهیت علی خامنه‌ای دستکمی از این مطلب ندارند.

مهدی خزعلی پزشک و وبلاگنویس و فرزند ابوالقاسم خزعلی عضو پیشین شورای نگهبان، عضو کنونی مجلس خبرگان رهبری و از هواداران سرسخت علی خامنه‌ای است. چنین نسبتی با ابوالقاسم خزعلی حاشیه کم و بیش امنی برای مهدی خزعلی فراهم آورده است اما مهدی خزعلی خود نیز دارای توانائی‌هائی است. وی به قرآن، نهج البلاغه، احادیث و متون اسلامی آشنائی دارد و از اینرو در برابر معممین، بازجوها، بازپرس‌ها و قلم بدستان حاکمیت جمهوری اسلامی پاسخ‌ها و استدلال‌های برائی دارد. مهدی خزعلی پس از ظهور جنبش سبز از فعالان این جنبش جانبداری کرد و انتقادهای بُرنده‌ای را متوجه بخشی از حاکمیت جمهوری اسلامی کرد. بهای این موضعگیری و رک‌ گوئی‌ها برای مهدی خزعلی چندین نوبت حبس کوتاه مدت و میان مدت و یورش لباس شخصی‌های علی خامنه‌ای به دفتر کارش بوده است.

این‌ها قصد دین مردم کرده‌اند
مهدی خزعلی درباره وبسایت "سید علی" چنین می‌نویسد: "دوستی برایم این لینک را ارسال کرد، اول تصور کردم که سایت مخالف خامنه‌ای است و دارد دست می‌اندازد و این‌ها طنز است، بعد دیدم خیر، این خرافات و مزخرفات را دارند به خورد مردم می‌دهند! دارند خامنه‌ای را یک ضد زلزله معرفی می‌کنند، دیگر نیازی نیست خانه‌هایتان را ضد زلزله کنید! کافی است ایشان در شهر شما باشند یا عکسی بر دیوار خانه‌تان بزنید، از زلزله مصونید." وی در ادامه می‌نویسد: "این‌ها با دین و باورهای مردم بازی می‌کنند، این‌ها قصد دین مردم کرده‌اند." مهدی خزعلی در پایان از آقایان حکومتی خواسته است که "به جای سایت باران سایت سید علی را فیلتر" کنند.

شاید نتوان در شرافت و شجاعت مهدی خزعلی تردید کرد. طبیعتاً وی نیز می‌توانست مانند بسیاری دیگر از اسلامی‌ها خود را با خامنه‌ای و سپاه همسو نشان دهد و در کنار آنان و حامیانشان با سوء استفاده از قدرت، ثروت‌های کشور را به تاراج ببرد، اما وی راه نقد قدرت را برگزیده و تاکنون بهای آن را نیز پرداخته است. پرسش موجه از آقای مهدی خزعلی آنست که به راستی سانسور چرا؟ آیا شما تنها به خرافات و موهومات وبسایت "سیدعلی" واکنش نشان می‌دهید یا نگران دین و باورهای مردم هستید؟ واقعیت آنست که وبسایت "سیدعلی" با صراحت و صداقت ویژه خود گوشه‌هائی از واقعیت‌های مذهب شیعه و اسلام ولایت فقیهی را بیان می‌کند.

دین شمشیر، سنگسار، خواب نما شدن و دخیل بستن
آقای مهدی خزعلی! شما به متون اسلامی آشنائی دارید و می‌دانید که اسلام دین جنگ و تحمیل باور اسلامی به زور شمشیر است. حد شرعی، سنگسار، پرتاب کردن از کوه و بلندی، کتک زدن زنان، ازدواج دختران خردسال، کام گرفتن از دختران شیرخواره، برده‌داری و تصاحب زنان و کودکان لشگریان مغلوب، اعتقاد به خواب و خواب نما شدن، دخیل بستن به در و دیوار، اعتقاد به امام غایبی که روزی ظهور خواهد کرد و با کشتار میلیون‌ها کافر و ملحد حکومت جهانی توحید و عدل را بر پا خواهد کرد، از باورهای بنیادی تشیع و اسلام است. اسلام نه یک دین رحمانی، بلکه دین ریا، ستم و تبعیض است.

اسلام سید علی، تنها یکی از اسلام ها
آقای مهدی خزعلی! شما فرزند یک روحانی بلند پایه شیعه هستید و می‌دانید که یکی از رایجترین و البته نه خشن‌ترین و ارتجاعی‌ترین قرائت‌های اسلام همان است که وبسایت "سیدعلی" و خود سید علی بیانگر آن هستند. تفسیرهای دیگری نیز از اسلام وجود دارد. تفسیر وحید خراسانی، صافی گلپایگانی، بهجت، مکارم شیرازی و امثالهم آنچنان که در رساله‌های آنان آمده حتی از تفسیر علی خامنه‌ای نیز تنگ‌نظرانه‌تر و واپسگرایانه‌تر است. تفسیرهای دیگری غیر از اسلام ولایت فقیهی و اسلام آیت‌الله‌های حکومتی و غیرحکومتی نیز وجود دارد. امروز بسیاری از مردم کم و بیش با جلوه‌هائی از اسلام سلفی، اسلام وهابی، اسلام اخوان‌المسلمینی، اسلام بن لادنی و اسلام طالبانی آشنا شده‌اند.

به سایت سید علی لینک بدهید!
آقای مهدی خزعلی! به جای درخواست فیلتر کردن و سانسور وبسایت سید علی، به این وبسایت، وبسایت‌های آیت‌الله‌های حکومتی و غیر حکومتی، سلفی‌ها‌، اخوان‌المسلمین و طالبان لینک بدهید و اجازه بدهید مردم با چهره اسلام بیشتر آشنا شوند!

مهدی خزعلی در خانه نسرین ستوده. دیدار با رضا خندان و نیما خندان همسر و یکی از فرزندان نسرین ستوده.

۱۳۹۰ آذر ۱, سه‌شنبه

تیم ملی والیبال ایران

پیروزی تاریخی تیم ملی والیبال ایران، قهرمان آسیا بر تیم ملی والیبال صربستان، قهرمان اروپا و برنده مدال طلای المپیک سیدنی ۲۰۰۰.

قهرمانان تیم ملی والیبال ایران در جام جهانی ناگویا - ژاپن:
پوریا فیاضی، امیر حسینی، محمد موسوی عراقی، فرهاد ظریف آهنگران، علیرضا نادی، امیر غفور، فرهاد نظری افشار، مهدی مهدوی، آرش کشاورزی، حسام بخششی، بازارگرد، مهدی شالکوهی مجرد، آرش کمالوند.
مربی: خولیو ولاسکو
کمک مربی: رضا ابراهیمی

تیم ملی والیبال ایران در جام جهانی ناگویا - ژاپن
عکس از وبگاه فدراسیون بین‌المللی والیبال

۱۳۹۰ آبان ۲۷, جمعه

بهداد سلیمی

بهداد سلیمی قوی‌ترین وزنه‌بردار جهان

کیانوش رستمی (طلا) و سجاد انوشیروانی (برنز)، دیگر مدال‌آوران تیم وزنه برداری ایران در مسابقات جهانی ۲۰۱۱ پاریس.

 

۱۳۹۰ آبان ۲۱, شنبه

مشک حضرت ابوالفضل العباس، شکوفائی هنر در جمهوری اسلامی

خیلی چیزهای مطلوب در جمهوری اسلامی شکوفا می‌شود و به اعتلا می‌رسد. عزت و کرامت انسانی و معنویات یکی از آن چیزهائی است که در سایه حکومت اسلامی و ولایت فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر به عرش اعلا رسیده است. تکنولوژی هسته‌ای، دفاع سایبری، روش‌های پیشرفته مبارزه با جنگ نرم و هنر و ادبیات هم از دیگر چیزهائی هستند که در زیر سایه حکومت اسلامی رشد کرده‌اند و به ثمر نشسته‌اند. یکی از بارزترین نمونه‌های شکوفائی و اعتلای هنر در جمهوری اسلامی آفرینش اثر نفیس هنری تندیس مشک حضرت ابوالفضل العباس است.

اثر نفیس مشک نمادين حضرت ابوالفضل العباس روز جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰ و همزمان با هفته فرهنگی استان البرز در مجموعه تاريخی فرهنگی سعدآباد در شمال تهران رونمائی شد. به گزارش خبرنگار دین و اندیشه پانا، این اثر نفیس از مشک حضرت ابوالفضل العباس پس از رونمائی به کربلای معلی انتقال یافته و در حرم مطهر قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل نصب می‌شود.

این تندیس با ارتفای ۳۳۰ سانتیمتر، به بهنای ۲۵۰ سانتیمتر و با یک تن وزن، از جنس سنگ و کامپوزیت ساخته شده است. به گفته محمد رضا پوینده، مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز، این نماد به همت ۱۶ نفر از هنرمندان صنایع دستی استان البرز طی هشت ماه زیر نظر محسن گلستانی، استاد پیکره‌تراشی ساخته شده است. محمد رضا پوینده افزود: اين اثر هنری با توجه به حادثه کربلا طراحی شده و هدف هنرمندان کرج از تهیه اين مشک نمادین يادآوری وقايع کربلا بوده است. محمد رضا پوينده با تاکيد بر اينکه اين مشک از دو بخش تشکيل شده است، گفت: کاسه پائينی اين مشک شامل حوضی با ۱۲ پر است که هر يک به نام يکی از ائمه مزين شده و در هر بخش کلمه "الله" و "السلام عليک يا ابا عبدالله الحسين" حک شده است و در قسمت بالايی آن شش فرشته کار شده که در حال حمل مشک حضرت ابوالفضل عباس هستند.

به گزارش روابط عمومی مجموعه سعدآباد، مراسم رونمایی از مشک حضرت عباس با حضور نمایندگانی از دفاتر مراجع تقلید قم، علمای اسلام، طلاب، روحانیان، مسئولان استانی و دیگر اقشار مردمی برگزار شد. نمایندگان آیات عظام نوری همدانی، شبیری زنجانی، موسوی اردبیلی و صافی گلپایگانی از جمله حضار در این مراسم بودند. در ادامه اين مراسم دو تن از مريدان حضرت ابوالفضل به نقالی در مورد ويژگی‌های اخلاقی و جوانمردی‌های آن حضرت پرداختند.

"یا ابوالفضل" یا "یا اباالفضل"؟
موضوعی که عمیقاً موجب تأسف است آنست که چنین اثر نفیس و گرانبهای هنری در ایران نخواهد ماند و به عراق ارسال خواهد شد. جا دارد تا مقامات جمهوری اسلامی با حمایت از هنرمندان متعهد و ولایتمدار و تخصیص بودجه لازم، زمینه را برای تولید انبوه این اثر نفیس هنری فراهم کنند و دستکم یک نسخه از این مشک مبارک را در هر شهر و روستای ایران اسلامی نصب کنند. البته هنوز اول ماجرا است اما معاندان نظام مقدس جمهوری اسلامی و جیره‌خواران استکبار جهانی یک غلط دستور زبان عربی هم روی متن‌ها و شعارهای دور و بر این اثر نفیس پیدا کرده‌اند. این معاندان می‌گویند که "السلام العلیک یا ابوالفضل العباس" غلط دستوری است و در واقع بایستی "السلام العلیک یا اباالفضل العباس" باشد تا دستور زبان عربی رعایت شده باشد. حالا بایستی صبر کرد و دید که آیا آمریکائی‌های جانخوار که هنوز هم در مجاورت مراقد مطهره در عراق حضور نظامی دارند عراقی‌ها را تحریک خواهند کرد تا در مقابل این غلط دستوری واکنش نشان دهند یا نه.

حجاب اسلامی فرشته‌ها
نکته دیگری که اهمیت آن به مراتب از غلط دستوری ادعائی بیشتر است، برهنه بودن آن شش فرشته‌ای است که در حال حمل مشک مبارک حضرت ابوالفضل العباس هستند. اداره کل میراث فرهنگی جمهوری اسلامی بایستی ضمن تذکر جدی به گروه ۱۶ نفری هنرمندان صنایع دستی استان البرز و شناسائی و اخراج عنصر یا عناصر نفوذی ضد انقلاب که موجب این اقدام منافی عفت اسلامی در این اثر نفیس هنری بوده‌اند، تأمین فوری حجاب اسلامی این شش فرشته را در دستور کار قرار دهد و به این ترتیب ارزش‌ها و آرمان‌های اسلامی و انقلابی را برقرار کند.

ابوالفضل عباس قمر بنی هاشم که بود و چه کرد؟
نام او عباس به‌‌ معنی‌ "ترشرو" بود اما به‌‌ رسم عربی‌ از آنجا که فرزندی به نام فضل داشت او به ابوالفضل یعنی‌ "پدر فضل" ناميدند. ابوالفضل عباس فرمانده و پرچمدار كربلا، مظهر رشادت،‌ جوانمردی،‌ گذشت،‌ فداكاری، پاسداری و پاكبازی در تشیع است. پدرش امام اول شیعیان علی و مادرش فاطمه (ام البنين) است. وی نماينده امام شیعیان، هنگام گفت و گو با دشمن، عمرسعد، در كربلا بود. ابوالفضل عباس از نخستين روز قيام حسين در مدينه، حامی و نگاهبان و همراه امام حسین بود. هنگام رفتن امام حسین به دارالاماره مدينه، با شمشير آخته مراقب و نگاهبان برادر و مولايش بود.

ابوالفضل عباس در عصر تاسوعا، امان نامه شمر را كه برای وی و برادرانش آورده شده بود رد كرد (پس شمر آنطوری که مداحان و آخوندها ادعا می‌کنند هم قسی القلب و جنگ طلب نبود). در شب عاشورا، در رأس كسانی بود كه اعلام وفاداری كرد و سپس در روز عاشورا پس از شهادت ياران، او سه برادرش را پیش از خود به ميدان فرستاد و شاهد جنگ و شهادت آنان بود. وقتی همه یاران شهید شده بودند نزد برادرش امام حسین شتافت و اذن میدان طلبید. در آن موقعی که صدای العطش كودكان بلند بود، امام حسین وی را به سمت فرات فرستاد تا قدری آب بياورد. ابوالفضل عباس مشک خشكيده را برداشت و به سوی رود فرات رفت. ابوالفضل مشک را از آب پر كرد و كف دست در آب فرو برد تا بنوشد كه ياد عطش برادر و اهل حرم افتاد و آب را رها كرد و درس بزرگی از جوانمردی و گذشت به انسان‌ها آموخت. در بازگشت با سپاهیان عمر سعد روبرو شد و با وجود آنکه چند دقیقه پیش از آن درس جوانمردی و گذشت به انسان‌ها آموخته بود، هشتاد نفر را در مدت کوتاهی کشت.

نوفل ابن ارزق
حضرت ابوالفضل العباس جنگ كنان،‌ در حال عبور از نخلستان بود که ناگهان يزيد ابن ورقاء و حكيم ابن طُفيل از سپاه عمر سعد ضربتی بر دست راست وی فرود آوردند. برخی ضربه زننده را، نوفل ابن ارزق نوشته‌اند (اشتباه نکنید، این نوفل هیچ ربطی به نوفل لوشاتو ندارد). دست ابوالفضل عباس از تن جدا شد اما او با دست چپ می‌جنگيد، رجز می‌خواند و می‌كوشيد مشک را به خيمه‌ها برساند. ناگهان شمشير ديگری برآمد و دست چپ ابوالفضل نیز از تنش جدا شد. ابوالفضل مشک را به دندان گرفت كه ناگاه تيری بر مشک نشست و رشته اميد ابوالفضل عباس از هم گسست. (این همان تیری است که در اثر نفیس تندیس مشک حضرت عباس هم دیده می‌شود) سپس تيری ديگر بر سينه‌اش نشست و از اسب فرو افتاد. ابوالفضل عباس پس از افتادن از اسب تير را ميان دو زانو گرفت تا بيرون آورد كه عمود سنگين نوفل ابن ازرق بر فرقش نشست.

در شجاعت و رشادت حضرت ابوالفضل عباس ذکر بسیار رفته است. از دلایل رشادت او، علاوه بر کشتن آن هشتاد نفر ظرف چند دقیقه، یکی دیگر هم به گفته روضه خوانان و نوحه خوانان شیعه آنست که با وجود آنکه دست راست و سپس دست چپ حضرت قطع شده بود وی علاوه بر مشک پر از آب، شمشیر، سپر و عَلم را هم حمل می‌کرد و دهنه اسب را نیز در اختیار داشت.

مشک مبارک حضرت عباس با وجود اصابت دو تیر همچنان در حال آب افشانی است

نقالی در مورد ويژگی‌های اخلاقی و جوانمردی‌های حضرت عباس
نمایندگان آیات عظام در کنار مشک مبارک حضرت عباس
مراسم رونمائی از مشک مبارک حضرت عباس

این هم قهرمان اصلی داستان، حضرت عباس که فقط محاسن و زلف مبارکش مشهود است.

نسخه دیگری از مشک مبارک حضرت عباس که با اضافه کردن اندکی فناوری اسلامی به جای آب، خون به دور و بر می پاشد.

اشتباه نکنید! این یک فک دریای خزر نیست که در کنار استخر مشغول هنرنمائی است. این مشک مبارک حضرت عباس است!

۱۳۹۰ آبان ۱۶, دوشنبه

آیا مسجد بروها چنین چیز‌هائی را می‌خوانند؟

کاشیکاری هنر و صنعت ریشه‌داری در ایران است. اما بسازبفروش‌های جمهوری اسلامی به این هنر و صنعت نیز رحم نکرده‌اند. انتشار این عکس در اینترنت واکنش‌های فراوانی در پی داشته است. بسیاری از واکنش‌ها با طعنه و طنز همراه بوده است و بسیاری این موضوع را ناشی از بی‌حوصلگی و سهل انگاری معمار مربوطه دانسته‌اند. روزنامه‌نگار فرهیخته مسعود بهنود نیز این عکس را در وبگاه خود قرار داده و این قضیه را ناشی از "شلختگی" دانسته است.

پرسشی که باید از مسعود بهنود و دیگران کرد آنست که خوب یک چنین "شلختگی" برمی‌گردد به معمار و بنائی که چنین دسته گلی به آب داده است اما آیا مؤمنانی که به مسجد می‌روند اصولاً به چنین موضوعی حساس هستند؟ آیا اصولاً این مسجد بروها متن چنین کاشیکاری‌هائی را می‌خوانند و به معنای آن توجهی دارند. آیا این مسلمانان اساساً معنای نوشته‌های قرآن یا معنای دعاها و وردهائی را که گاه و بیگاه می‌خوانند و زمزمه می‌کنند یا به آن گوش فرا می‌دهند می‌دانند؟

کاشیکاری یک مسجد در چمستان - نور در  مازندران

آیا مسجد بروها اصلاً چنین چیز‌هائی را می‌خوانند؟

۱۳۹۰ آبان ۱۵, یکشنبه

"اگر از خنده نمیری، صد ضربه شلاق می‌خوری!"

این بار نوبت نشریه فرانسوی "شارلی ابدو" Charlie Hebdo بود که کاریکاتوری از پیامبر اسلام منتشر کند اما دیری نیانجامید و دفتر این روزنامه طعمه یک بمب آتشزا از نوع کوکتل مولوتف اسلامی شد. یکبار دیگر مسلمانان افراطی ثابت کردند که تنها با انتشار یک کاریکاتور می‌توان اختیار اعمال و اقدامات آنها را در دست گرفت و آنها را به هر سوئی کشاند. آیا باید به این قضیه خندید یا صد ضربه شلاق را تحمل کرد؟



این هم کاریکاتوری گویا از جاناتان شاپیرو (با نام مستعار "زاپیرو") کاریکاتوریست آفریقای جنوبی.

"پیروان دیگر پیامیران شوخ طبع هستند"
و یا
"پیروان آن یکی پیغمبرها شوخی سرشان می شود" 

۱۳۹۰ آبان ۵, پنجشنبه

جایزه سال ۲۰۱۱ پَـر آنگِـر برای نرگس محمدی

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر جایزه سال ۲۰۱۱ پر آنگر را دریافت می‌کند.

"خانه تاریخ زنده" Forum för levande historia در استکهلم پایتخت سوئد در باره انتخاب خود چنین می‌نویسد:
"جایزه سال ۲۰۱۱ پَـر آنگِـر به نرگس محمدی اعطا می‌شود، به خاطر آنکه وی با وجود نقض فاحش و پیاپی آزادی و امنیت فردی‌اش، شجاعانه، پیگیرانه و به طور علنی در راه حقوق بشر و آزادی زنان در ایران مبارزه کرده است."

نرگس محمدی ماه گذشته دستگیر و متهم به تبلیغات علیه دولت شد. وی سپس به ۱۱ سال زندان محکوم شد و اکنون در بازداشت خانگی در بیرون از تهران نگهداری می‌شود. نرگس محمدی بهای سنگینی برای مبارزه در راه حقوق بشر پرداخته است. وی بارها به زندان افتاده، در معرض آزار و اذیت‌های پی در پی بوده و اکنون در بازداشت خانگی است و دچار ممنوعیت سفر نیز شده است. اسکیل فرانک Eskil Franck رئیس هیئت ژوری، نرگس محمدی را سرمشقی برای کنشگران حقوق بشر در سراسر جهان و برنده شایسته‌ای برای دریافت جایزه پر آنگر می‌داند.

نرگس محمدی متولد ۱۳۵۱ در ایران است. وی دانش‌آموخته رشته فیزیک است و به عنوان مهندس در تهران کار کرده است. در سال ۱۳۸۹ رژیم به علت انتقادات آشکار وی از دولت جمهوری اسلامی، وی از کارش اخراج شد. وی همسر روزنامه نگار نامدار و کنشگر حقوق بشر تقی رحمانی است. تقی رحمانی نیز اکنون در بند است. این زوج دارای دو فرزند خردسال است.

به احتمال زیاد رژیم جمهوری اسلامی به نرگس محمدی اجازه نخواهد داد از ایران خارج شود و در تاریخ ۱۴ نوامبر جایزه خود را در استکهلم دریافت کند. گذرنامه نرگس محمدی از او گرفته شده است و وی ممنوع الخروج شده است و افزون بر این پس از مجازات زندان اخیر وی دچار ضعف شدید جسمی شده و سفر کردن برای وی دشوار است. شیرین عبادی فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۳ که دوست و همرزم نرگس محمدی است در استکهلم حضور خواهد یافت و به نیابت از سوی نرگس محمدی این جایزه را دریافت خواهد کرد.

اداره دولتی خانه تاریخ زنده Forum för levande historia
خانه تاریخ زنده یک اداره غیر معمول و یک نهاد دانش و فرهنگ است. نمونه مشابه این اداره در هیچ کشور دیگری وجود ندارد. وظیفه این اداره گسترش دانش و تعهد اجتماعی است. خانه تاریخ زنده مأموریت دارد پیرامون مسائل مربوط به رواداری، مردمسالاری و حقوق بشر فعالیت کند. آنان می‌خواهند با روشن کردن گوشه‌های تاریک تاریخ بشریت بر آینده اثر نهند.

هدف خانه تاریخ زنده تقویت اراده انسان‌ها و کوشش در راستای تحقق ارزش یکسان برای همه انسان‌هاست. این اداره در تشریح هدف‌های خود می‌نویسد: "ما به جوانان انگیزه می‌دهیم تا آنان با درک پیرامون خود، نقطه نظرات خودشان را داشته باشند. این کار نیازمند سرآغازهای گوناگون، برخورد از زاویه‌های گوناگون و آواهای گوناگون است. ما دانش جدید در عرصه‌های مهم فراهم می‌آوریم و این دانش را به شیوه‌های گوناگون مانند سمینارها، نوشتارها، گفت و شنودها و نمایشگاه‌ها به دیگران منتقل می‌کنیم. ما افزون بر این از طریق رسانه‌های اجتماعی مانند اینترنت، فیسبوک و تویتر نیز کار می‌کنیم. به طور فشرده می‌توان گفت که خانه تاریخ زنده با استفاده از تاریخ به عنوان مبدأ حرکت خود، آندسته از روندهای معاصر که می‌توانند موجب بروز نارواداری، تجاوز و تعرض شوند را مورد پژوهش قرار می‌دهد. این اداره همچنین توجه خود را معطوف می‌دارد به ادراک احساسی نسبت به آنچه که تجاوز و تعرض می‌تواند در بر داشته باشد. خانه تاریخ زنده برای دستیابی به این منظور از قالب‌ها و روش‌های تجربی بهره می‌گیرد. خانه تاریخ زنده این فعالیت‌ها را در سراسر سوئد و با همکاری دست اندرکاران محلی، منطقه‌ای و کشوری انجام می‌دهد. ما در عرصه بین المللی نیز فعال هستیم. "

پر آنگر Per Anger کیست؟
پر یوهان والنتین آنگر در تاریخ ۷ دسامبر ۱۹۱۳ در سوئد به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات در رشته حقوق در سال ۱۹۳۹ از وی برای خدمت در دفتر نمایندگی سوئد در برلین دعوت شد.

پر آنگر در ژانویه ۱۹۴۰ به آلمان که در آن زمان در جنگ بود وارد شد. دفتر نمایندگی سوئد از طریق تماس با شاهدان عینی پی برد که آلمان به زودی دانمارک و نروژ را اشغال خواهد کرد. چنین حمله اشغالگرانه که احتمالاً سوئد را نیز در بر می‌گرفت. پر آنگر مأموریت یافت پیغام هشدار دهنده رمزگذاری شده‌ای را به سوئد بفرستد. این هشدارها تنها به تدابیر بسیجگرانه محدودی در سوئد منجر شد. در تاریخ ۱۲ ژوئن ۱۹۴۲ پر آنگر به سمت دبیر دفتر نمایندگی سوئد در سفارت سوئد در بوداپست منصوب شد. هنگامی که آلمان در بهار ۱۹۴۴ مجارستان را اشغال کرد، وی شاهد تغییرات غم انگیز گذار از صلح و رفاه نسبی به ستم آشکار بود.

پر آنگر فعالیت‌های سوئدی را با هدف نجات شمار هر چه بیشتری از خطر پیگرد و اعدام آغاز کرد. وی کار خود را با توزیع گذرنامه‌های موقت سوئدی آغاز کرد. این گذرنامه‌ها که بدون مدرک شناسائی معتبر و رسمی صادر شده بودند، سندهائی بودند که در تماس با ادارات دولتی به کار می‌رفتند و به کمک آنها شمار بسیاری از افراد نجات یافتند. این اقدامات در وضعیت هر چه خطرناکتر آن زمان پیش می‌رفت تا آنکه ارتش روس کشور را اشغال کرد. پر آنگر در ۲۵ اوت ۲۰۰۲ در سن ۸۸ سالگی در استکهلم درگذشت.


نرگس محمدی، برنده جایزه سال ۲۰۱۱ پر آنگر

۱۳۹۰ مهر ۱۹, سه‌شنبه

آندرانیک تیموریان

مسابقات مقدماتی جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ برزیل

ایران ۶ – بحرین ۰

آندرانیک تیموریان، بازیکن تیم ملی فوتبال ایران

۱۳۹۰ مهر ۱۴, پنجشنبه

توماس ترانسترومر، برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۱

جایزه ادبیات نوبل ۲۰۱۱ به توماس ترانسترومر شاعر نامدار سوئدی تعلق گرفت.

جایزه ادبیات نوبل در دو دهه اخیر به تناوب به نویسندگان و شاعرانی داده شده است که بیش از هر چیز شگفتی پرسش برانگیز منتقدان و ناظران را در پی داشته است. برندگانی که به باور بسیاری در قد و قواره جایزه ادبیات نوبل نبوده‌اند و این به نوبه خود از دیدگاه بسیاری ادبدوستان باعث کاهش اعتبار جایزه ادبیات نوبل شده است. اعطای جایزه ادبیات نوبل امسال به توماس ترانسترومر با تحسین و تأیید همگان در سوئد و بسیاری از کشورهای جهان روبرو شده است.

توماس ترانسترومر در سال ۱۹۳۱ در استکهلم به دنیا آمد و در همان شهر رشد کرد و درس خواند. وی دانشآموخته تاریخ ادبیات و روانشناسی است. وی به عنوان روانشناس، روانشناس زندان و مددکار در شهرهای استکهلم، لینشوپینگ و وستراوس کار کرده است.

توماس ترانسترومر چندین دفتر شعر منتشر کرده و آثاری را نیز به سوئدی ترجمه کرده است. ترانسترومر در سال ۱۹۹۰ در پی یک سکته از قسمت راست بدن دچار فلج شد و اکنون با دشواری سخن می‌گوید اما هنوز هم می‌تواند با دست چپ پیانو بنوازد.

یک شعر از توماس ترانسترومر

خسته از همه که واژه می‌آورند
واژه، واژه‌هائی بدون سخن
به جزیره پوشیده از برف می‌روم.
طبیعت وحشی هیچ واژه‌ای ندارد
صفحه‌های نانوشته
به هر سوئی گسترده‌اند!
بر می‌خورم به
رد سُم آهوئی در برف.
سخن، اما بدون واژه.


مارس ۱۹۷۹
از دفتر شعر "میدان وحشی" ۱۹۸۳
ترجمه از سوئدی: راهی


Tomas Tranströmer



توماس ترانسترومر در حال پیانو نواختن

۱۳۹۰ شهریور ۲۲, سه‌شنبه

ملا حسنی و دریاچه ارومیه

حجت الاسلام ملا حسنی امام جمعه ارومیه و نماینده ولی فقیه در این شهر در خطبه نماز جمعه هفته گذشته رهنمودهائی برای حل مشکل دریاچه ارومیه ارائه داد. حجت الاسلام ملا حسنی با تأکید بر اینکه موضوعاتی مانند "حفظ محیط زیست"، "آزادی تظاهرات"، "حقوق بشر" و "آزادی" اصلاً و ابداً در قرآن نیامده است، تظاهرات مردم گمراه شهرهای ارومیه، تبریز و دیگر شهرهای آذربایجان به مناسبت خشک شدن دریاچه ارومیه را به شدت محکوم کرد و اضافه کرد که این سران اسرائیل غاصب، آمریکای جهانخوار و دیگر سرکردگان بلاد کفر هستند که جانبداری از محیط زیست را در ایران اسلامی رواج می‌دهند.

حجت الاسلام ملا حسنی اظهار امیدواری کرد که به حول و قوه الهی دریاچه ارومیه هر چه زودتر کاملاً خشک شود تا توطئه خائنانه اسرائیل غاصب و آمریکای جهانخوار نقش بر آب شود و مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی زده شود. ملا حسنی در خطبه نماز جمعه فواید خشک شدن دریاچه ارومیه را برشمرد و از جمله چنین گفت: اگر دریاچه ارومیه خشک شود ما می‌توانیم با خیال راحت آب رودخانه‌هائی که تاکنون بیهوده به دریاچه ارومیه می‌ریختند و تلف می‌شدند را صرف کشت و زرع کنیم و شلغم و لوبیا بکاریم. ملا حسنی که در حین خواندن خطبه نماز جمعه اسلحه خود را بی وقفه تکان می‌داد گفت: من خودم همیشه سوار تراکتور می‌شوم و زراعت می‌کنم.

ملا حسنی گفت: اگر دریاچه ارومیه، دریای خزر و خلیج فارس خشک شوند، دیگر این خطر وجود ندارد که زن و مرد با هم به دریا بریزند و عفت عمومی امت مسلمان را جریحه دار کنند. وی گفت: به علت تحریم‌های اقتصادی و تکنولوژیکی قدرت‌های استکباری علیه جمهوری اسلامی، خشک کردن دریای خزر و خلیج فارس فعلاً چندان آسان نیست اما ما زورمان به دریاچه ارومیه، دریاچه هامون، زاینده رود و رود کارون که می‌رسد و به حول و قوه الهی برادران بسیج و سپاه در آینده موفق خواهند شد تحریم‌ها را دور بزنند و راه حلی برای خشک کردن دریای خزر و خلیج فارس هم پیدا کنند.

ملا حسنی درباره خطر پراکنده شدن میلیون‌ها تن نمک‌ بستر دریاچه ارومیه به مناطق پیرامون چنین گفت: واحد مهندسی سپاه و برادران بسیج بایستی هر چه زودتر با منفجر کردن کوه‌های لم یزرع دور و بر دریاچه ارومیه آن سنگ و کلوخ‌ها را به دریاچه بریزند، همه دریاچه را بپوشانند و از خطر پراکنده شدن نمک‌‌ها پیشگیری کنند. ملا حسنی پیشنهاد داد که پس از خشک شدن کامل دریاچه ارومیه چاه جمکران ۲ در وسط آن حفر شود و زیارتگاهی نیز در جوار آن چاه ساخته شود. ملا حسنی اضافه کرد: فکرش را بکنید که چند امامزاده و تکیه برای عزاداری اباعبدالله حسین و قمر بنی هاشم می‌توان در این اراضی پهناور که فعلاً زیر آب‌های شور و بیمصرف دریاچه ارومیه هستند احداث کرد. نمازگزاران با تکبیر و فریادهای پرشور مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر ضد ولایت فقیه اظهارات ملا حسنی را تأیید کردند.




عملیات خاکریزی برای احداث پل میان‌گذر دریاچه ارومیه،
یکی از طرح های جنون آمیز جمهوری اسلامی

۱۳۹۰ شهریور ۱۳, یکشنبه

دریاچه ارومیه، تنها یکی از چالش‌های جمهوری اسلامی

بی کفایتی و سوء نیت مسئولان جمهوری اسلامی به آسیب‌های جدی و نابودی محیط زیست ایران منجر شده است. اعتراض‌های دلسوزانه مردم به نابودی دریاچه ارومیه، سی و سه پل، زاینده رود، رود کارون و دیگر منابع طبیعی یا آثار تاریخی کشور با واکنش‌های امنیتی حکومت جمهوری اسلامی روبرو می‌شود. روحانیت شیعه حاکم بر ایران که سودای بازگشت به جامعه روستائی فئودالی قرون وسطائی را در سر می‌پروراند و نابخردان بسیجی - سپاهی که طرح‌های ناسنجیده و غیر علمی را به اجرا در می‌آورند عامل اصلی نابودی طبیعت ایران هستند. حکومت جمهوری اسلامی که از اعتراضات گسترده مردمی به نابودی دریاچه ارومیه به هراس افتاده است با سراسیمگی خبر از اختصاص بودجه برای برون رفت از بحران می‌دهد. اما راه‌حل‌های دولتی از جمله انتقال آب از رود ارس هم غیرعملی هستند و هم در صورت اجرا به نابودی یک رودخانه دیگر می‌انجامند.

اسلام و طبیعت
روحانیت و فقه شیعه نه دغدغه طبیعت را دارند و نه پاسخی به مشکلات زیست محیطی دارند. اسلام سرشتی طبیعت ستیز دارد. قرآن انسان را جزئی از طبیعت نمی‌داند که در هماهنگی و همسویگی با آن زندگی می‌کند، بلکه زمین و طبیعت را آفریده‌ای می‌داند که انسان حق تسلط و بهره‌برداری از آنها را دارد. اشاره‌های قرآن به طبیعت یا بر محور بهره‌برداری یکسویه انسان از زمین و آب است و یا نشان از آن دارد که طبیعت و پدیده‌های طبیعی ابزاری هستند برای ارعاب و مجازات انسان‌ها. چند نمونه:
سوره بقره آیه، ۲۲: (الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً)
آن خداوندی که زمین را برای شما فرشی گسترده قرار داد.
سوره بقره آیه، ۲۹: (هو الذی خلق ما فی الارض جمیعا)
اوست خدایی که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرد.
قرآن اشارات دیگری نیز به طبیعت دارد و آن استفاده خدا از طبیعت و پدیده‌های طبیعی برای ارعاب، تهدید، نزول بلا و مجازات انسان‌هاست:
سوره اعراف، آیه ۱۳۳: (خطاب به بنی اسرائیل) (فارسلنا علیهم الطوفان ...)
نازل کردن توفان بر بنی اسرائیل
سوره فصلت، آیه ۱۶: (... فارسلنا علیهم ریحا صرصراً فی ایام نحسات لنذیقهم عذاب الخزی فی الحیاه الدنیا)
پس فرستادیم بر آن‏ها تندبادی را در روزهایی شوم تا بچشانیم عذاب و خواری را در دنیا

کدام جرقه به آتش بدل خواهد شد؟
ایران کشوری خشک و کم باران است. لازمه گسترش کشاورزی در ایران به کارگیری روش‌های مدرن آبیاری مانند آبیاری قطره‌ای است. حفر چاه‌های عمیق و سدسازی بی رویه ممکن است در کوتاه مدت به افزایش تولید کشاورزی منجر شود اما در دراز مدت به نابودی محیط زیست ایران منجر می‌شود.

حکومت جمهوری اسلامی متکی به درآمد نفت، تبلیغات مذهبی روحانیوین و مداحان وفادار به ولایت فقیه و خشونت نیروهای سرکوبگر بسیجی - سپاهی است. هر جرقه‌ای، از آب بازی جوانان گرفته تا اعتراض به نابودی محیط زیست، کاهش بهای نفت یا تقلب در انتخابات آینده می‌تواند به یک انفجار اجتماعی - سیاسی منتهی شود.


دریاچه ارومیه، طرح از مانا نیستانی

۱۳۹۰ مرداد ۱۷, دوشنبه

احمد زیدآبادی در کنار همسر و فرزندانش

احمد زیدآبادی پس از مرخصی ۴۸ ساعته به زندان جمهوری اسلامی بازگشت. افزون بر احمد زیدآبادی، ماشاالله شمس الواعظین، حشمت الله طبرزدی، مجید توکلی، احمد قابل و هزاران زندانی سیاسی دیگر هنوز در زندان‌های جمهوری اسلامی هستند.


احمد زیدآبادی در کنار همسر و فرزندانش



شعری از هادی خرسندی برای احمد زیدآبادی:
احمد ای احمد زيدآبادی
ای قلمدار ره آزادی
ای دلت پاکتر از آئينه
ای ترا سنگ وطن بر سينه
ای نوشتار تو بی‌پيرايه
نيست غير از قلمت سرمايه
خط و ربط قلمت انسانی
شيشه‌ی جوهر تو نورانی
نورش از چشمه‌ی خورشيد خرد
که ز تاريخ تمدن شده رد
نام تو شهره شده با نيکی
روشنی‌ياب در اين تاريکی


احمد ای احمد زيدآبادی
ظاهراً گرچه به بند افتادی،
ليک آزادگی‌ات آزاد است
همچنان پاپی استبداد است
چون ترا حرف دمکراسی بود
دشمن از گفته‌ی تو عاصی بود
تا که والائی افکار تو هست
دشمن است آن که گرفتار تو هست
دشمن است آنکه ز انديشه‌ی بد
شد گرفتار تو در حبس ابد!
تا نه در گفته‌ی تو تخفيف است
با تو، بيچاره بلاتکليف است
خود نداند که چکارت بکند
بزند يا که به دارت بکند!
آنچنان موش شده وقت مصاف
که وثيقه ز تو خواهد چه گزاف
آنچنان از تو به وحشت بوده
که رقم روی رقم افزوده
خواسته تا بکند راه تو سد
زهرچشم از تو بگيرد به عدد
استواری تو خوارش کرده
پايداريت شکارش کرده


شيرمرد! احمد زيدآبادی
خوب درسی به شغالان دادی
خوش زدی با دم خود بر سرشان
تا درآيد نفس آخرشان
عنقريب است که ور ميافتند
در لجنزار دمر ميافتند
باز تو هستی و لطف قلمت
که به ما جان بدهد هر کلمه‌ت!
ملت ما به تو مديون شده است
دلش از غصه‌ی تو خون شده است
کاش حرف تو بخوانيم همه
طرز فکر تو بدانيم همه
با دمکراسی همراه شويم
گر نه همواره، هر از گاه شويم!
کاشکی دست ِچپی، راستگرا
هی نپرسيم ز آن يک: توچرا؟
کاشکی مذهبی و لامذهب
نگشائيم به لاقيدی لب
کاش بيهوده شعاری ندهيم
باز دست همه کاری ندهيم
کاش پابند تعادل باشيم
نه که فکر زدن گل باشيم!


(قافيه جانب فوتبالم برد
سوی مقصود، بهرحالم برد!)


کاش با فکر بهم پاس دهيم
نه فقط از سر احساس دهيم
کاش در حمله هماهنگ شويم
همگی يکدل و يکرنگ شويم
همه يکپارچه، يکسان باشيم
همه در تيم، کاپيتان باشيم
با موازين خرد جفت شويم
احمد آنگونه که ميگفت شويم
احمد ای احمد زيدآبادی
مخلص نام بزرگت، هادی

۹ آذر – ۳۰ نوامبر
اصغرآقا - سايت هادی خرسندی



۱۳۹۰ مرداد ۶, پنجشنبه

"اشتر" واحد پول جمهوری اسلامی

بانک مرکزی جمهوری اسلامی اعلام کرده است که قصد دارد نام واحد پول کشور را تغییر دهد و سه صفر نیز از پول رسمی کشور حذف کند. بانک مرکزی از مردم خواسته است پیشنهادهای خود را ارائه دهند. تاکنون از پیشنهادهائی مانند پارسی، پارسه، دریک، نور، بهار و آزادی یاد شده است. پیشنهاد پارسی مورد استقبال بسیاری قرار گرفته اما مخالفان فراوانی نیز داشته است. یک شیر پاک خورده‌ای هم اخیراً با کلی صغرا و کبرا چیدن کوشش کرده نشان دهد که واژه پیشنهادی او یعنی "دارا" بهتر از دیگر پیشنهادهاست. این بابا چنین استدلال می‌کند که هم تلفظ "دارا" آسان است و هم بر خلاف "پارسی" برای قوم‌های غیرفارس حساسیت برانگیز نیست. این از خدا بیخبر جنبه‌های دیگر قضیه را نیز موشکافانه بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که "دارا" از همه جهت پیشنهاد مناسبی است. او حتی یک نماد گرافیکی غیراسلامی و غیرولائی هم برای "دارا" پیشنهاد داده، تو گوئی که مملکت اسلامی صاحب ندارد و امت حزب الله در صحنه نیست!

دارا، دریک، پارسی؟
جمهوری اسلامی ام القراء جهان اسلام و رهبر آن، ولی امر مسلمین جهان است. اعراب و مسلمانان سراسر جهان دیر یا زود علیه حاکمان زورگو و وابسته خود قیام خواهند کرد و با رهبر جمهوری اسلامی بیعت خواهند کرد. پیشنهاد "پارسی" ایرانی و ملی گرایانه و از اینرو اساساً مردود و مطرود است، به ویژه آنکه تلفظ آن هم برای اعراب مشکل یا غیر ممکن است: "بارسی"! واقعیت آنست که دریک و دارا نیز مانند دیگر پیشنهادها دارای ایرادات عمده و اساسی هستند.

اشتر، ثلث اشتر، عشر اشتر
بهترین پیشنهاد برای نام پول جمهوری اسلامی "اُشتُر" است. "اُشتُر" همان شتر است که برای امت اسلام حیوانی است مقدس. شتر در فقه شیعه مقام ویژه‌ای دارد و مقیاس محاسبه دیه، غرامت، خون بها و امثال آنست. برای اجزای این واحد پول مقدس و استکبارستیز هم می‌توان نصف اشتر، ثلث اشتر، ربع اشتر، خمس اشتر و عشر اشتر را انتخاب کرد.

صفرهای استکبارشکن
موضوع حذف صفر از پول کشور هم غیرکارشناسی و کاملاً بیمورد است. بهتر است بانک مرکزی جمهوری اسلامی به امید تورم بیست درصدی ننشیند و هر چه زودتر دستکم شش صفر دیگر هم به واحد پول کشور اضافه کند. به این ترتیب هم همه مردم در جمهوری اسلامی میلیونر خواهند شد و هم تعداد صفرها آنقدر زیاد خواهد شد که معاندان نظام حوصله‌شان از حساب و کتاب مالی کشور سر خواهد رفت و دیگر کاری به میزان تورم و بودجه و اقتصاد نظام نخواهند داشت.

یکصدهزار اشتر


۱۳۹۰ تیر ۹, پنجشنبه

عربستان سعودی در پیکار با جمهوری اسلامی ایران

بدون تردید جمهوری اسلامی تنها حکومتی است که آزمایشات نظامی خود را با بوق و کرنا اعلام می‌کند. این هفته یکی دیگر از رزمایش‌های سپاه پاسداران در جریان است و جمهوری اسلامی سیلوهای موشکی خود را به رخ دیگران می‌کشد. سیاست جمهوری اسلامی مبتنی است بر نمایش قدرت و ارعاب دشمنان داخلی و خارجی. قدرت نمائی‌های غلوآمیز و بعضاً کاذب جمهوری اسلامی تیغ دولبه‌ای است که هم موجب احتیاط و شاید هراس برخی دشمنان این حکومت شود و هم به این دشمنان امکان می‌دهد تا با بهره گیری هوشمندانه از این تبلیغات زمینه را هم برای اعمال فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی و هم برای آماده سازی افکار عمومی علیه این حکومت فراهم کنند.

آمریکا، اسرائیل و کشورهای اروپائی افزون بر امکان گردآوری اطلاعات به لطف تقوق تکنیکی خود، از اطلاعات شماری از افسران سپاه پاسداران که از ایران فرار کرده‌اند نیز برخوردار بوده‌اند. عربستان سعودی که هم رقیب ایدئولوژیک و هم رقیب سیاسی جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه است نیز به شیوه خود در تدارک تشدید پیکار با جمهوری اسلامی است.

عربستان سعودی بزرگترین تولید کنند نفت در جهان، در یک اقدام بی سروصدا در ۲۵ فوریه ۲۰۱۱ تولید روزانه نفت خود را ۰۰۰ ۷۰۰ بشکه افزایش داد و آنرا به ۹ میلیون بشکه در روز رساند. عربستان سعودی پیوسته نقش ویژه‌ای در اوپک داشته و کوشش داشته است با ایجاد تعادل در عرضه نفت به بازارهای جهانی از نوسان‌های ناگهانی قیمت نفت و آسیب‌‌های ناشی از آن بر اقتصاد جهانی پیشگیری کند. موضع ایران، الجزایر و ونزوئلا معمولاً در جهت خلاف عربستان سعودی بوده است.

افزایش ظرفیت تولید نفت عربستان سعودی
به گزارش بلومبرگ نیوز (۳ ژوئن ۲۰۱۱) علی النعیمی، وزیر نفت عربستان سعودی اعلام کرد که این کشور در صدد است در پنج سال آینده رقم نجومی ۱۲۵ میلیارد دلار را برای افزایش ظرفیت تولید نفت خود سرمایه گذاری کند. به گفته وزیر نفت عربستان سعودی، دلیل این سرمایه گذاری نجومی آنست که عربستان سعودی متعهد شده است که نفت مورد نیاز را به بازارهای جهانی عرضه کند.

عربستان سعودی عرصه رقابت خود با جمهوری اسلامی را محدود به بحرین، لبنان، عراق و افغانستان نمی‌داند. عربستان سعودی اخیراً تماس‌های خود را با چین و هند که از خریداران عمده نفت ایران هستند نیز افزایش داده است. عربستان سعودی با افزایش ظرفیت تولید نفت خود عملاً در پی فراهم آوردن زمینه‌ای است تا بتواند خریداران بزرگ نفت ایران را متقاعد کند که نفت مورد نیاز خود را به جای ایران از یک تولید کننده متعهد و با ثبات‌تر خریداری کنند.

۱۳۹۰ خرداد ۱۶, دوشنبه

آیا باقر قالیباف رئیس جمهور آینده خواهد بود؟

خبرهای موثقی که از برخی هیئت‌های مذهبی ولایتمدار در تهران می‌رسد، دال بر آنست که تبلیغات بیت رهبری برای آماده کردن هیئتی‌ها و بسیجی‌ها برای انتخابات آینده ریاست جمهوری آغاز شده است.

هیات‌های مذهبی، تکیه‌ها و حسینیه‌ها که عمدتاً پیرامون عزاداری اهل بیت فعالیت دارند از گسترده‌ترین شبکه‌های اجتماعی در ایران هستند. حاکمان جمهوری اسلامی هيات‌های مذهبی را ابزاری برای تبلیغات حکومتی، تقويت فرهنگ شیعی، ترویج باورهای ولایتمداری، نشر شایعات و مبارزه با غیرخودی‌ها می‌دانند. حاکمان جمهوری اسلامی ولايتمداری و ولايت پذيری را مهم‌ترين ويژگی هيئت‌های مذهبی می‌دانند (ایرنا، ۲۵ اسفند ۱۳۸۸). جمهوری اسلامی پیوسته با ریخت و پاش‌های مالی و با دادن امتیازات گوناگون در پی جلب وفاداری گردانندگان و دست اندرکاران هیات‌های مذهبی و بهره‌برداری سیاسی از آنها بوده است. توزیع هزاران تن برنج، روغن، قند و شکر بين هيات‌های مذهبی (ایرنا، ۷ آذر ۱۳۸۹) و اهدای هزاران لامپ کم مصرف رایگان به هيات‌های مذهبی (خبرگزاری مهر، ۱۳ دی ۱۳۸۷) تنها نمونه‌ای از این بذل و بخشش‌هاست.

بیت علی خامنه‌ای در دوره هشت ساله دولت اصلاحات با سوء استفاده از بیت‌المال و اختصاص بودجه‌های هنگفت کوشش کرد گردانندگان و دست‌اندرکاران هیات‌ها و تشکل‌های مذهبی را با خود همسو کند. بیت خامنه‌ای با استفاده از هیئت‌های مذهبی تبلیغات خزنده اما بسیار گسترده‌ای را علیه هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان سازمان داد و رهبری کرد. در دوران اصلاحات و پس از آن شایعات هدایت شده بسیاری درباره "فساد خاندان هاشمی" و خطر اصلاح طلبان از هیئت‌های مذهبی به بیرون سرایت کرد.

محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ اتکای ویژه‌ای بر هیات‌های مذهبی داشت. احمدی نژاد در دوران ریاست بر شهرداری تهران کمک‌های مالی فراوانی به هیات‌ها کرد. اما با رئیس جمهور شدن وی میزان کمک‌های مالی دولتی به هیئت‌ها بیش از پیش افزایش یافت و به برخی از مداحان مانند منصور ارضی و سعید حدادیان نیز امکان داده شد تا با اظهارنظرهای سیاسی به نفع اصولگرایان، منبرهای هیات‌ها و حسینیه‌ها را به تریبون‌های تبلیغی اصولگرایان ولایتمدار طرفدار احمدی نژاد تبدیل کنند.

"آقا قالیباف را دوست دارد"
در هفته‌های اخیر و همزمان با افزایش حملات به یاران محمود احمدی نژاد، زمینه‌سازی برای انتخابات آینده ریاست جمهوری نیز آغاز شده است. ولایتمداران هیئتی برای یاران و همقطاران خود نقل می‌کنند که "قالیباف آقا را دوست دارد و آقا هم قالیباف را دوست دارد". رویدادهای سیاسی در ایران روندی پرشتاب دارند و تندپیچ‌های سیاسی گاه حوادث پیش بینی نشده‌ای را در پی داشته‌اند. به یاد داشته باشیم که ناطق نوری کاندید مورد حمایت خامنه‌ای در دوره هفتم انتخابات ریاست جمهوری از محمد خاتمی شکست خورد اما قرائن و شواهد نشان از آن دارد که بیت علی خامنه‌ای، آخوندها و ولایتمداران بسیجی سپاهی و مداحان از هم اکنون در تکاپوی آماده کردن ذهن هواداران خود برای زمینه سازی بیرون آوردن محمد باقر قالیباف از صندوق انتخابات آینده ریاست جمهوری هستند. این روزها محمد باقر قالیباف همان کاری را می‌کند که محمود احمدی‌نژاد در آستانه انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری به آن مشغول بود، یعنی شرکت در همایش بزرگ خانه مداحان اهل بیت در برج میلاد (سایت شفاف، ۱۵ خرداد ۱۳۹۰).






باقر قالیباف در محضر "آقا"

۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

سرگذشت تلخ آفرينندگان هيولا



جمعه‌گردی‌های اسماعيل نوری‌علا
داستان خانواده‌ی سحابی، از آن پدر بزرگ استوار و مبارز گرفته تا اين نوه‌ی خستگی‌ناپذير و درهم شکسته، داستان غمناک کسانی است که پشت به دست‌آوردهای عصر مدرن، پشت به حکومتی سکولار و مبتنی بر حقوق بشر (که خيلی‌ها نويدش را در انقلاب ضد استبدادی ۵۷ جسته بودند)، می‌انديشيدند که با دادن زمام حکومت به دست مذهب و مکتب می‌توان بهشت موعود را بر همين زمين کهنه ساخت و پرداخته کرد. آنان مردان و زنانی شريف و مبارز اما متوهمی بودند که اکنون چون نيک نظر می‌کردند چيزی جز پر خويش را بر زخم جان‌کاه خود نمی‌ديدند و يقيناً گه‌گاه مجبور می‌شدند که ـ لااقل در دل خود ـ زمزمه کنند که: "از ما است که بر ما است".

تمامی این مقاله اسماعيل نوری‌علا در "خبرنامه گویا" یا در "پویشگران".



۱۳۹۰ خرداد ۹, دوشنبه

نسرین ستوده در دادگاه جمهوری اسلامی

۸ خردادماه ۱۳۹۰، نسرین ستوده فعال حقوق بشر و وکیل مدافع زندانیان سیاسی با دستبند از زندان اوین به محل دادگاه انتظامی کانون وکلا آورده شد. مراجع قضايی در صدد هستند پروانه وکالت وی را باطل کنند. نسرین ستوده در آستانه برگزاری این دادگاه، دستبند به دست همسر خود رضا خندان را در آغوش گرفت.