مصطفی تاج زاده: ما باز هم متهميم
مصطفی تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در نوشته مفصلی با عنوان "پدر، مادر، ما باز هم متهميم" که از زندان فرستاده شده است، از جمله با اشاره به بازجوئیها و اعترافگیریها در زندانهای جمهوری اسلامی، دیدگاههای خود را درباره سمت و سوی انقلاب اسلامی و مسائل روز ذکر کرده است. آقای مصطفی تاج زاده این نوشته را به منظور انتشار در اختیار سایت امروز و پایگاه اطلاع رسانی نوروز قرار داده و از علاقهمندان درخواست کرده پرسشها و نظرات خود را درباره این نوشته درج کنند و وی در فرصت مناسب به آنها پاسخ خواهد داد.
آقای مصطفی تاج زاده اکنون جمهوری اسلامی را نظامی میداند "كه در آن بيشتر جوانان تحصيلكردهاش از دوره دبيرستان مشتاق مهاجرت به خارج از كشور" هستند. تاج زاده که از یک سال پیش در زندان است، درباره جمهوری اسلامی مینویسد: نظامی است "كه اگر به شخصيت، ميانگين تحصيلات و هوش زندانيان سياسیاش نگاه كنيم، به اين نتيجه برسيم كه پاکترين و سرآمدترين قشرهايش در زندانها نمايندگی میشوند".
نقش حزباللهیهای ریز و درشت
مصطفی تاج زاده آماده نیست اذعان کند که روال کار نه تنها امروز بلکه از سی و یک سال پیش در جمهوری اسلامی اینچنین بوده است. انحصارطلبی سران و گردانندگان جمهوری اسلامی نه تنها از روز نخست تغییر رژیم بلکه از روزهای تظاهرات پیش از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و حتی پیشتر از آن در منبرها و زندانهای پیش از انقلاب نیز آشکار بود. خمینی و یارانش از نخستین روزهای روی کار آمدن مبارزه خونین خود با دگراندیشان را آغاز کردند اما پیروان و مقلدان خمینی در ردههای گوناگون نیز در اجرای این تصفیههای خونین سهیم بودند. این حزباللهیهای ریز و درشت در محلهها، دانشگاهها، ادارهها، کارخانهها و هر محل کار دیگری بودند که با شناسائی غیرخودیها اعم از سلطنت طلب، بهائی، مجاهد، کمونیست، لیبرال و هر گونه دگراندیش دیگری، زمینه را برای "پاکسازی"، دستگیری، سرکوب، ترور یا اعدام آنان فراهم کردند. حتی سنیهای ایرانی نیز از پیگرد و کشتار جمهوری اسلامی در مصون نماندند. دگراندیشانی که از این تصفیههای خونین جان به در بردند، ناچار به ترک کشور شدند. با این وجود آقای مصطفی تاج زاده هنوز هم در تعجب است که "بيشتر جوانان تحصيلكرده مشتاق مهاجرت به خارج از كشور" هستند.
اقتصاد اسلامی
آقای مصطفی تاج زاده با ناباوری درباره نظام جمهوری اسلامی مینویسد: "رتبههای اول را در تورم و فساد به دست آورد و جایگاه آخر را در رشد اقتصادی" کسب کرده و "نزدیک به نیمی از مردمش زیر خط فقر زندگی" میکنند. اما گویا او فراموش کرده است که خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، همانند اکثریت دیگر معممین، اولویت را همواره به بسط حاکمیت اسلام (شیعه) و موازین شریعت میداد نه به رشد اقتصادی و رفاه مردم. خمینی در بهترین حالت اقتصاد را محدود به دادن صدقههائی مانند رایگان کردن اتوبوس و آب و برق میدانست. آقای مصطفی تاج زاده بایستی بیاد بیاورد که شمار بسیاری از نظریهپردازان اسلامی مانند مرتضی مطهری، علی شریعتی و ابوالحسن بنی صدر در دهه پنجاه از "اقتصاد اسلامی" و "اقتصاد توحیدی" سخن میراندند، همان تئوریهائی که امروزه حتی در گوش آقای مصطفی تاج زاده نیز بیشتر به خیالبافی نوجوانانه شباهت دارد تا به تئوریهای اقتصادی.
وجدان مصطفی تاج زاده اکنون تا اندازهای در زندان بیدار شده است و وی به "خطاهای نسل خود" اشاره میکند اما شگفتآور آنکه وی این اشتباهات را به سهم مساوی بین "همه گروهها" اعم از آدمکشانی چون خمینی، خلخالی، لاجوردی و قربانیان آنان تقسیم میکند: "بيشترين اشتباهات نسل انقلاب از همه گروهها، جناحها و گرایشها در انحصارطلبی و در نتیجه در برخوردهای سلبی و حذفی بود، يعنی سكوت در قبال بسياری از حذف و طردهای غير ضرور و مضر از جمله در برکناری و تسويه افراد از ادارات و كارخانجات تا مدارس و دانشگاهها، گزينشهای تنگنظرانه، مصادرههای نابجا، اعدامها و محكوميتهای فلهای كه با قوانين مصوب پس از پيروزی انقلاب نيز ناسازگار بود."
البته این "برخوردهای سلبی و حذفی" هم منطبق با قانون اساسی ولایتمدار جمهوری اسلامی بودند و هم از حمایت قاطعانه رهبر جمهوری اسلامی که مصطفی تاج زاده و یارانش چشم و گوش بسته از وی پیروی میکردند، برخوردار بود. مصطفی تاج زاده که همچنان به "رغم خطاها و افراطكاریها" از "انقلاب اسلامی" دفاع میکند، کوشش دارد تا بین اسلام خود و "اسلام آقايان مصباح و جنتی" تفاوت قائل شود و اسلام خود را راستین قلمداد کند. اگر مصطفی تاج زاده منکر مقام فقهی مصباح یزدی و جنتی است و تردید دارد که برداشت خون آشامانه آنان با اسلام مطابقت دارد، میتواند قرآن، احادیث اهل بیت و تاریخ صدر اسلام و یا دستکم آثار خمینی و مطهری را بخواند تا پی ببرد اسلام راستین چیست.
ایران، تركيه و پاكستان
مصطفی تاج زاده که اکنون از گردونه قدرت به بیرون پرتاب شده و در زندان به سر میبرد، ادعا میکند که
"نظامی كه ما برای برپايی آن انقلاب كرديم و به قانون اساسی آن رأی داديم، غير از نظام نظاميانی است كه میكوشند آن را ملک طلق خويش نمايند و در عرصه سیاست برای خود جايگاهی همانند فرماندهان دخالتگر ارتش تركيه و پاكستان قائل شوند." این بیخبری و یا رواج کذب است اگر ادعا شود که وضعیت ایران قابل مقایسه با وضعیت تركيه و پاكستان است. بدیهی است که وضعیت دمکراسی، حقوق بشر و آزادیهای فردی حتی در تركيه و پاكستان نیز به مراتب از آنچه که در ایران است بالاتر است.
مصطفی تاج زاده مینویسد: "در دوره صلح و فقد تروريسم، به جای بسط و تكامل آزادیهايی كه بخشی از آن در دشوارترين ايام جنگ هم از تعرض مصون ماند، جريانی به شيوههای غيردموكراتيک میكوشد ضمن ناديده گرفتن و انكار دستاوردهای مثبت دولت دفاع مقدس، فقط و فقط خطاهای ما را كه در عصر حاكميت گفتمان "انقلابی" در جهان و وجود جنگ و تروريسم گسترده در داخل كشور رخ داده، به نحو مضاعفی تكرار كند و استثناهای دهه اول انقلاب را به قاعده تبديل سازد". با وجود آنکه مصطفی تاج زاده در زندان جمهوری اسلامی است، اما هنوز هم کاملاً آماده نیست تا از رویاها و توهمات اسلامی خود دست بردارد. واقعاً در کجای اسلام از آزادی و دمکراسی سخن گفته شده است. در کجای قرآن و در کدامیک از رسالهها و توضیح المسائلهای مراجع تقلید جائی برای آزادی، دمکراسی و دگراندیشی وجود دارد؟
بايد اعتراف كرد و حلاليت طلبيد
آقای مصطفی تاج زاده هرگز نخواهد توانست با حربه اسلام به مبارزه با جمهوری اسلامی و بازجوهای آن در زندان برود، زیرا خمینی، خامنهای، مصباح یزدی، جنتی، شریعتمداری کیهان و بازجوهای آنان اسلام را بهتر از مصطفی تاج زاده درک کردهاند و از اینروست که همانگونه که وی در نوشتهاش یادآور شده است، بازجوها با سوء استفاده از باورهای مذهبی زندانیان "میگويند بايد اعتراف كرد و حلاليت طلبيد".
اسلام و ولايت امام خمينی، ولايیتر پاسخگوتر
مصطفی تاج زاده در نوشتهاش ادعا کرده است که "اسلام و ولايتی كه امام خمينی از آن سخن میگفت، هر چه ولايیتر پاسخگوتر بود". این نیز گونهای خودفریبی است که روشنفکران مذهبی در آن چیره دست هستند. واقعیت آنست که خمینی خود را حاکم مطلق میدانست و نه تنها خود را در برابر هیچ مرجعی پاسخگو نمیدانست، بلکه هیچگونه دگراندیشی را نیز تحمل نمیکرد و البته این از جمله یاران و همقطاران مذهبی مصطفی تاج زاده بودند که با اطاعت مطلق از خمینی، وی را به عرش اعلا بردند و میدان را برای حاکمیت مطلق وی باز گذاشتند.
کلام الله و خاتم الانبیاء
بدیهی است که نوشته آقای مصطفی تاج زاده و انتقاد از خود نیمبند وی گامی است به پیش اما تا هنگامی که تاج زاده و یارانش نظرات خمینی را مورد سنجش نقادانه قرار ندهند و بنیادهای ضد بشری چنین دیدگاههائی را نقد نکنند، نخواهند توانست واقعیتهای جامعه و سیاست ایران معاصر را درک کنند. البته ضروری است که تاج زاده و یارانش گامی فراتر نهند و بیش از این چشمان خود را به ریشه و منشاء اینگونه تفکرات ضدبشری نبندند. آنان هنوز هم عابدانه به دینی باور دارند که کتاب خود را "کلام الله" و بنیانگذار خود را "خاتم الانبیاء" میداند. چنین دینی جائی برای آزادی، دمکراسی و دگراندیشی باقی نمیگذارد. آقای تاج زاده و یارانش باید بیش از هرچیز کوشش کنند خود را از بند اعتقاداتی که هیچ همگونی با دمکراسی ندارد رها کنند. مسیحیان اروپائی تنها هنگامی که خود را از بند جزمیات کلیسا رها کردند توانستند راه را برای دستیابی به آزادی، دمکراسی و پیشرفت هموار کنند.
مصطفی تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در نوشته مفصلی با عنوان "پدر، مادر، ما باز هم متهميم" که از زندان فرستاده شده است، از جمله با اشاره به بازجوئیها و اعترافگیریها در زندانهای جمهوری اسلامی، دیدگاههای خود را درباره سمت و سوی انقلاب اسلامی و مسائل روز ذکر کرده است. آقای مصطفی تاج زاده این نوشته را به منظور انتشار در اختیار سایت امروز و پایگاه اطلاع رسانی نوروز قرار داده و از علاقهمندان درخواست کرده پرسشها و نظرات خود را درباره این نوشته درج کنند و وی در فرصت مناسب به آنها پاسخ خواهد داد.
آقای مصطفی تاج زاده اکنون جمهوری اسلامی را نظامی میداند "كه در آن بيشتر جوانان تحصيلكردهاش از دوره دبيرستان مشتاق مهاجرت به خارج از كشور" هستند. تاج زاده که از یک سال پیش در زندان است، درباره جمهوری اسلامی مینویسد: نظامی است "كه اگر به شخصيت، ميانگين تحصيلات و هوش زندانيان سياسیاش نگاه كنيم، به اين نتيجه برسيم كه پاکترين و سرآمدترين قشرهايش در زندانها نمايندگی میشوند".
نقش حزباللهیهای ریز و درشت
مصطفی تاج زاده آماده نیست اذعان کند که روال کار نه تنها امروز بلکه از سی و یک سال پیش در جمهوری اسلامی اینچنین بوده است. انحصارطلبی سران و گردانندگان جمهوری اسلامی نه تنها از روز نخست تغییر رژیم بلکه از روزهای تظاهرات پیش از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و حتی پیشتر از آن در منبرها و زندانهای پیش از انقلاب نیز آشکار بود. خمینی و یارانش از نخستین روزهای روی کار آمدن مبارزه خونین خود با دگراندیشان را آغاز کردند اما پیروان و مقلدان خمینی در ردههای گوناگون نیز در اجرای این تصفیههای خونین سهیم بودند. این حزباللهیهای ریز و درشت در محلهها، دانشگاهها، ادارهها، کارخانهها و هر محل کار دیگری بودند که با شناسائی غیرخودیها اعم از سلطنت طلب، بهائی، مجاهد، کمونیست، لیبرال و هر گونه دگراندیش دیگری، زمینه را برای "پاکسازی"، دستگیری، سرکوب، ترور یا اعدام آنان فراهم کردند. حتی سنیهای ایرانی نیز از پیگرد و کشتار جمهوری اسلامی در مصون نماندند. دگراندیشانی که از این تصفیههای خونین جان به در بردند، ناچار به ترک کشور شدند. با این وجود آقای مصطفی تاج زاده هنوز هم در تعجب است که "بيشتر جوانان تحصيلكرده مشتاق مهاجرت به خارج از كشور" هستند.
اقتصاد اسلامی
آقای مصطفی تاج زاده با ناباوری درباره نظام جمهوری اسلامی مینویسد: "رتبههای اول را در تورم و فساد به دست آورد و جایگاه آخر را در رشد اقتصادی" کسب کرده و "نزدیک به نیمی از مردمش زیر خط فقر زندگی" میکنند. اما گویا او فراموش کرده است که خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، همانند اکثریت دیگر معممین، اولویت را همواره به بسط حاکمیت اسلام (شیعه) و موازین شریعت میداد نه به رشد اقتصادی و رفاه مردم. خمینی در بهترین حالت اقتصاد را محدود به دادن صدقههائی مانند رایگان کردن اتوبوس و آب و برق میدانست. آقای مصطفی تاج زاده بایستی بیاد بیاورد که شمار بسیاری از نظریهپردازان اسلامی مانند مرتضی مطهری، علی شریعتی و ابوالحسن بنی صدر در دهه پنجاه از "اقتصاد اسلامی" و "اقتصاد توحیدی" سخن میراندند، همان تئوریهائی که امروزه حتی در گوش آقای مصطفی تاج زاده نیز بیشتر به خیالبافی نوجوانانه شباهت دارد تا به تئوریهای اقتصادی.
وجدان مصطفی تاج زاده اکنون تا اندازهای در زندان بیدار شده است و وی به "خطاهای نسل خود" اشاره میکند اما شگفتآور آنکه وی این اشتباهات را به سهم مساوی بین "همه گروهها" اعم از آدمکشانی چون خمینی، خلخالی، لاجوردی و قربانیان آنان تقسیم میکند: "بيشترين اشتباهات نسل انقلاب از همه گروهها، جناحها و گرایشها در انحصارطلبی و در نتیجه در برخوردهای سلبی و حذفی بود، يعنی سكوت در قبال بسياری از حذف و طردهای غير ضرور و مضر از جمله در برکناری و تسويه افراد از ادارات و كارخانجات تا مدارس و دانشگاهها، گزينشهای تنگنظرانه، مصادرههای نابجا، اعدامها و محكوميتهای فلهای كه با قوانين مصوب پس از پيروزی انقلاب نيز ناسازگار بود."
البته این "برخوردهای سلبی و حذفی" هم منطبق با قانون اساسی ولایتمدار جمهوری اسلامی بودند و هم از حمایت قاطعانه رهبر جمهوری اسلامی که مصطفی تاج زاده و یارانش چشم و گوش بسته از وی پیروی میکردند، برخوردار بود. مصطفی تاج زاده که همچنان به "رغم خطاها و افراطكاریها" از "انقلاب اسلامی" دفاع میکند، کوشش دارد تا بین اسلام خود و "اسلام آقايان مصباح و جنتی" تفاوت قائل شود و اسلام خود را راستین قلمداد کند. اگر مصطفی تاج زاده منکر مقام فقهی مصباح یزدی و جنتی است و تردید دارد که برداشت خون آشامانه آنان با اسلام مطابقت دارد، میتواند قرآن، احادیث اهل بیت و تاریخ صدر اسلام و یا دستکم آثار خمینی و مطهری را بخواند تا پی ببرد اسلام راستین چیست.
ایران، تركيه و پاكستان
مصطفی تاج زاده که اکنون از گردونه قدرت به بیرون پرتاب شده و در زندان به سر میبرد، ادعا میکند که
"نظامی كه ما برای برپايی آن انقلاب كرديم و به قانون اساسی آن رأی داديم، غير از نظام نظاميانی است كه میكوشند آن را ملک طلق خويش نمايند و در عرصه سیاست برای خود جايگاهی همانند فرماندهان دخالتگر ارتش تركيه و پاكستان قائل شوند." این بیخبری و یا رواج کذب است اگر ادعا شود که وضعیت ایران قابل مقایسه با وضعیت تركيه و پاكستان است. بدیهی است که وضعیت دمکراسی، حقوق بشر و آزادیهای فردی حتی در تركيه و پاكستان نیز به مراتب از آنچه که در ایران است بالاتر است.
مصطفی تاج زاده مینویسد: "در دوره صلح و فقد تروريسم، به جای بسط و تكامل آزادیهايی كه بخشی از آن در دشوارترين ايام جنگ هم از تعرض مصون ماند، جريانی به شيوههای غيردموكراتيک میكوشد ضمن ناديده گرفتن و انكار دستاوردهای مثبت دولت دفاع مقدس، فقط و فقط خطاهای ما را كه در عصر حاكميت گفتمان "انقلابی" در جهان و وجود جنگ و تروريسم گسترده در داخل كشور رخ داده، به نحو مضاعفی تكرار كند و استثناهای دهه اول انقلاب را به قاعده تبديل سازد". با وجود آنکه مصطفی تاج زاده در زندان جمهوری اسلامی است، اما هنوز هم کاملاً آماده نیست تا از رویاها و توهمات اسلامی خود دست بردارد. واقعاً در کجای اسلام از آزادی و دمکراسی سخن گفته شده است. در کجای قرآن و در کدامیک از رسالهها و توضیح المسائلهای مراجع تقلید جائی برای آزادی، دمکراسی و دگراندیشی وجود دارد؟
بايد اعتراف كرد و حلاليت طلبيد
آقای مصطفی تاج زاده هرگز نخواهد توانست با حربه اسلام به مبارزه با جمهوری اسلامی و بازجوهای آن در زندان برود، زیرا خمینی، خامنهای، مصباح یزدی، جنتی، شریعتمداری کیهان و بازجوهای آنان اسلام را بهتر از مصطفی تاج زاده درک کردهاند و از اینروست که همانگونه که وی در نوشتهاش یادآور شده است، بازجوها با سوء استفاده از باورهای مذهبی زندانیان "میگويند بايد اعتراف كرد و حلاليت طلبيد".
اسلام و ولايت امام خمينی، ولايیتر پاسخگوتر
مصطفی تاج زاده در نوشتهاش ادعا کرده است که "اسلام و ولايتی كه امام خمينی از آن سخن میگفت، هر چه ولايیتر پاسخگوتر بود". این نیز گونهای خودفریبی است که روشنفکران مذهبی در آن چیره دست هستند. واقعیت آنست که خمینی خود را حاکم مطلق میدانست و نه تنها خود را در برابر هیچ مرجعی پاسخگو نمیدانست، بلکه هیچگونه دگراندیشی را نیز تحمل نمیکرد و البته این از جمله یاران و همقطاران مذهبی مصطفی تاج زاده بودند که با اطاعت مطلق از خمینی، وی را به عرش اعلا بردند و میدان را برای حاکمیت مطلق وی باز گذاشتند.
کلام الله و خاتم الانبیاء
بدیهی است که نوشته آقای مصطفی تاج زاده و انتقاد از خود نیمبند وی گامی است به پیش اما تا هنگامی که تاج زاده و یارانش نظرات خمینی را مورد سنجش نقادانه قرار ندهند و بنیادهای ضد بشری چنین دیدگاههائی را نقد نکنند، نخواهند توانست واقعیتهای جامعه و سیاست ایران معاصر را درک کنند. البته ضروری است که تاج زاده و یارانش گامی فراتر نهند و بیش از این چشمان خود را به ریشه و منشاء اینگونه تفکرات ضدبشری نبندند. آنان هنوز هم عابدانه به دینی باور دارند که کتاب خود را "کلام الله" و بنیانگذار خود را "خاتم الانبیاء" میداند. چنین دینی جائی برای آزادی، دمکراسی و دگراندیشی باقی نمیگذارد. آقای تاج زاده و یارانش باید بیش از هرچیز کوشش کنند خود را از بند اعتقاداتی که هیچ همگونی با دمکراسی ندارد رها کنند. مسیحیان اروپائی تنها هنگامی که خود را از بند جزمیات کلیسا رها کردند توانستند راه را برای دستیابی به آزادی، دمکراسی و پیشرفت هموار کنند.
"اندیشه ها"